پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
ضحی به معنی موقعی است که نور آفتاب در آسمان و زمین پهن می شود .
ساهرة از ماده سهر ( بر وزن سحر ) به معنی شب بیداری است ، و از آنجا که حوادث وحشتناک خواب شبانه را از چشم می برد ، و زمین قیامت نیز بسیار هول انگیز اس ...
نخیر از ماده نخر ( بر وزن نخل و همچنین بر وزن شجر ) در اصل به معنی درخت پوسیده و تو خالی است ، که وقتی باد بر آن میوزد صدا می کند ، و لذا به صدائی که ...
حافر از ماده حفر گرفته شده و حفر در اصل به معنی کندن زمین است ، و اثری که از آن باقی می ماند حفره نامیده می شود ، سم اسب را حافر می گویند چون زمین را ...
حفره از ماده حفر گرفته شده و حفر در اصل به معنی کندن زمین است ، لذا اثری در اثر کندن زمین می ماند حفره نامیده می شود ، سم اسب را حافر می گویند چون زم ...
تسبیح از ماده سبح ( بر وزن سطح ) گرفته شده و سبح به معنی "حرکت سریع در آب یا در هوا ، یا حرکت سریع اسب ، و با سرعت به دنبال کاری رفتن است ، تسبیح که ...
نشیطة از ماده نشط ( بر وزن هشت ) در اصل به معنی گشودن گره هائی است که به آسانی باز می شود ، و به شترهائی که با اندک اشاره ای به سرعت حرکت می کنند نشی ...
انشاط از ماده نشط ( بر وزن هشت ) در اصل به معنی گشودن گره هائی است که به آسانی باز می شود ، و به چاههائی که عمق کمی دارد و دلو به آسانی و با یک حرکت ...
نشط ( بر وزن هشت ) در اصل به معنی گشودن گره هائی است که به آسانی باز می شود .
فوز به معنی رسیدن به خیر و نیکی توام با سلامت است .
مایکل انگلیسی شده ی واژه میکائیل عبری است.
سلیس از ماده سلاسه به معنی روانی گرفته شده ، از این رو به عبارات روان و جالب نیز سلیس گفته می شود .
زمهریر از ماده زمهر به معنی شدت سرما ، یا شدت غضب ، یا سرخ شدن چشم بر اثر خشم ، می باشد . در زبان ترکی به آن زُنپور گفته می شود . "قشین زنپورنده " ...
فاجر از ریشه فجر گرفته شده که به معنی شکافتن وسیع است ، خواه شکافتن زمین باشد ، یا چیز دیگر ، و به شخص فاسق از این رو فاجر می گویند که پرده حیا و پاک ...
راقی از ماده رقیه ( بر وزن خفیه ) به معنی بالا رفتن است ، همچنین واژه ( رقیه ) به اوراد و دعاهائی که موجب نجات مریض می شود اطلاق گردیده ، به خود طبیب ...
رقیه ( بر وزن خفیه ) به معنی بالا رفتن است ، این واژه ( رقیه ) به اوراد و دعاهائی که موجب نجات مریض می شود اطلاق گردیده ، به خود طبیب از آنجا که بیما ...
بتول از ماده بتل ( بر وزن حتم ) در اصل به معنی انقطاع است ، و لذا به مریم بتول گفته شده ، چرا که هیچ همسری برای خود انتخاب نکرده بود ، و اگر به بانوی ...
حسام از ماده حسم ( بر وزن رسم ) به معنی از بین بردن آثار چیزی است ، و اگر به شمشیر حسام ( بر وزن غلام ) گفته می شود به همین مناسبت است.
غداء از ماده غدوة به معنی اول روز است ، و لذا به غذائی که در آغاز روز خورده می شود ( صبحانه ) غداء می گویند ( هر چند در تعبیرات عربی روزمره کنونی غدا ...
ممنون از ماده من به معنی قطع آمده است ، یعنی اجر و پاداشی که هرگز قطع نمی شود و دائما باقی است بعضی گفته اند ریشه این معنی از منت گرفته شده زیرا منت ...
شهیق در اصل به معنی صدای زشت و منکری همچون صدای الاغ است ، و گاه گفته اند از ماده شهوق به معنی طولانی بودن گرفته شده ( لذا کوه بلند را جبل شاهق می گو ...
ناصح : عسل خالص ، خیاط , خیر خواهی واقعی ( نصیحت کننده از روی اخلاص , ناصح از ماده نصح ( بر وزن صلح ) در اصل به معنی خیرخواهی خالصانه است ، و لذا به ...
احصاء به معنی شمارش است و در اصل از حصی به معنی ریگ گرفته شده ، زیرا بسیاری از مردم در زمانهای قدیم که به خواندن و نوشتن آشنا نبودند ، حساب موضوعات م ...
عقب ( بر وزن کدر ) به معنی پاشنه پا است .
محصنة از ماده حصن ( بر وزن جسم ) به معنی دژ می باشد ، بنابر این قری محصنه به آبادیهائی گفته می شود که به وسیله برج و بارو یا کندن خندق یا موانع دیگر ...
شقاق در اصل به معنی شکاف و جدائی میان دو چیز است ، و از آنجا که همیشه دشمن در طرف مقابل قرار می گیرد و خود را جدا می سازد به عمل او شقاق می گویند .
واژه بصر معمولا به عضو بینائی و بصیرت به درک و آگاهی درونی گفته می شود .
واژه بصر معمولا به عضو بینائی و بصیرت به درک و آگاهی درونی گفته می شود .
عبرت از ماده اعتبار در اصل از عبور گرفته شده که به معنی گذشتن از چیزی است به سوی چیز دیگر و به همین مناسبت به حوادثی که به انسان پند می دهد عبرت می ...
عبرة از ماده اعتبار در اصل از عبور گرفته شده که به معنی گذشتن از چیزی است به سوی چیز دیگر ، و اینکه به اشک چشم عبرة گفته می شود به خاطر عبور قطرات اش ...
عبارت از ماده اعتبار در اصل از عبور گرفته شده که به معنی گذشتن از چیزی است به سوی چیز دیگر ، و عبارت را از این رو عبارت می گویند که مطالب و مفاهیم را ...
حداد در اصل به معنی ممانعت کننده است از ماده حد که به معنی مانع میان دو شیء است ، و لذا به دربان حداد می گویند .
محاوره از ماده حور ( بر وزن غور ) به معنی مراجعه در سخن یا در اندیشه است و محاوره به گفتگوهای طرفینی اطلاق می شود .
رهبانیت که از ماده رهبه به معنی ترس از خدا گرفته شده در آغاز مصداقی از زهد و بی اعتنائی نسبت به دنیا بود ، ولی بعدا به تحریفهای گسترده ای کشیده شد و ...
قافیه از ماده قفا به معنی پشت است ، و قافیه را از این رو قافیه می گویند که قسمتهای آخر شعر مشابه یکدیگر و پشت سر هم قرار می گیرد .
مختال از ماده خیال گرفته شده و به معنی متکبر است ، زیرا تکبر از خیال فضیلت ، و پندار برتری بر دیگران ، پیدا می شود. ( تفسیر نمونه ) . کلمه ( مختال ) ...
صدیقین صیغه مبالغه از ماده صدق است و به کسی گفته می شود که صدق و راستی سراسر وجودش را احاطه کرده ، و صداقت در فکر و گفتار و کردار و تمام زندگی او منع ...
غرور در اصل از ماده غر ( بر وزن حر ) به معنی اثر ظاهر چیزی است ، و لذا به اثر ظاهر در پیشانی اسب غرة گفته می شود ، سپس به حالت غفلت اطلاق شده است که ...
غرة در اصل از ماده غر ( بر وزن حر ) به معنی اثر ظاهر چیزی است ، و لذا به اثر ظاهر در پیشانی اسب غرة گفته می شود ، سپس به حالت غفلت اطلاق شده است که د ...
اقتباس در اصل از ماده قبس به معنی گرفتن شعله ای از آتش است سپس به نمونه گیریهای دیگر نیز اطلاق شده .
ادهان در اصل از ماده دهن به معنی روغن است ، و از آنجا که برای نرم کردن پوست تن یا اشیاء دیگر آنرا روغن مالی می کنند کلمه ادهان به معنی مدارا و ملایمت ...
ایراء از ماده وری ( بر وزن نفی ) به معنی مستور ساختن است و به آتشی که در وسائل آتش افروزی نهفته است و آنرا از طریق جرقه زدن بیرون می آورند وری و ایرا ...
اجاج از ماده اج ( بر وزن حج ) در اصل از اجیج آتش یعنی برافروختگی و سوزندگی آن گرفته شده است ، و به آبهائی که به خاطر شوری یا تلخی و حرارت دهان را می ...
حطام از ماده حطم ( بر وزن حتم ) در اصل به معنی شکستن چیزی است ، و غالبا به شکستن اشیاء خشک مانند استخوان پوسیده ، و یا ساقه های خشک گیاهان اطلاق می ش ...
کریم از ماده کرامت به معنی مفید فایده است ، و لذا در میان عرب معمول است که وقتی می خواهند شخص یا چیزی را غیر مفید معرفی کنند می گویند : لا کرامة فیه .
موضون از ماده وضن ( بر وزن وزن ! ) در اصل به معنی بافتن زره است ، سپس به هر منسوجی که تار و پود آن محکم است اطلاق شده است.
رج ( بر وزن حج ) به معنی حرکت شدید است و رجرجة به اضطراب گفته می شود .
نفوذ در اصل به معنی پاره کردن و عبور کردن از چیزی است .
فخار از ماده فخر گرفته شده و به معنی کسی است که بسیار فخر می کند ، و از آنجا که اینگونه اشخاص آدمهائی تو خالی و پر سر و صدا هستند این کلمه به کوزه و ...
هزیمت از ماده هزم می باشد و هزم ( بر وزن جزم ) در اصل به معنی فشار دادن جسم خشک است به حدی که متلاشی شود ، و به همین مناسبت در متلاشی شدن لشکر و در ه ...