ز دست

پیشنهاد کاربران

- ز دست ؛ مخفف ازدست. از جانب. از سوی. از طرف. از سمت. و رجوع به ترکیب از دست شود :
پدر شهریار جهانداری و تو
ز دست پدر شهریار جهانی.
فرخی.
بجز مر ترا هیچکس را مبادا
ز دست ملک برجهان کدخدائی.
فرخی.
ز دست ؛ مخفف از دست. از آزار. از بیداد. از ظلم. از جور. از جفا. از تعدی. از دخالت :
ز دست تو آواره شد در جهان
نگویند نامش جز اندر نهان.
فردوسی.

بپرس