پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٣,٦٧٨
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیت بیماری : بیت المرض - خانه نهم، قوس ( بیت المرض والعبید ) در نجوم پهلوی بیت المرض و شتگان آمده و وصف قوس است. ( ( ششمین بیت بیت بیماریست که از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به هیچ سبیل : به هیچ وجه، به هیچ نحو. ( ( نیست آنجا تغیّر و تبدیل نشود نیک بد به هیچ سبیل ) ) ( حدیقه، ۱۳۶ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

بهار فشان : شکوفه پاشان، گل افشان . ( ( ای به طلعت بهار فشان وی قوی طالع قوی فرمان ) ) ( حدیقه، ۶۰۰ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بوی یافتن : نشان یافتن، راه یافتن . ( ( جهد کن تا چو مرگ بشتابد بوی جانت به کوی او یابد ) ) ( حدیقه، ۱۱۵ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنای ...

پیشنهاد
٥

بوسه بر پای خود دادن : شیفته ظاهر خود بودن . ( ( همه در رای خود همی زادند بوسه بر پای خود همی دادند ) ) ( سیرلعباد، ۳۲۸ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نرخ آب شدن : ظاهراً به معنی بی بها و بی قدر است . ( ( باز خشمش چو سیر خواب شود جان به نزدش به نرخ آب شود ) ) ( حدیقه، ۱۹۴ ) ( فرهنگ لغات و تع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به کف کردن : به دست آوردن، تصرف کردن . ( ( ازعنا طعمه ساز ارکان را پس به کف کن تو آب حیوان را ) ) ( حدیقه، ۱۵۶ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بط چینی : ظاهراً صراحی شراب است که به صورت بط ساخته و از چین می آورده اند . ( ( مرد دینی شراب تا چه کند بط چینی سراب تا چه کند ) ) ( حدیقه، ۳۶۵ ) ...

پیشنهاد
٢

به شهی آواز دادن : اعلام پادشاهی کردن . ( ( هر که را هست دوستی دمساز به شهی در جهان دهد آواز ) ) ( حدیقه، ۴۵۴ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بسته گرفتن: ظاهراً به معنی مطیع گردانیدن و در اختیار گرفتن است. ( ( در فصاحت زبان چوبگشاید بسته گیرد زمانه را شاید ) ) ( حدیقه، ۷۲۸ ) ( فرهنگ لغ ...

پیشنهاد
٢

بس بودن با چیزی یا کسی : با او بر مقاومت توانا بودن، بر آمدن با او، برابری توانستن با او . ( ( با خدای ایچ نیک و بد بس نیست با که گویم در جهان کس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بساط بسیط: زمین فراخ، پهنه ی زمین. ( ( عقل باشد به خلط و وهم محیط هر دوان لیک بر بساط بسیج ) ) ( حدیقه، ۶۶ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سن ...

پیشنهاد
٢

بزمگاه نامردان : کنایه از این جهان است، با توجه به حدیث " دنیا زندان مومن و بهشت کافر است. ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع ص ...

پیشنهاد
٢

بر کسی یا چیزی چیر بودن: مسلط بودن. ( ( از تو چیریم و بر تو چیر نه ایم به تو سیر یم و از تو سیر نه ایم ) ) ( حدیقه، ۱۵۱ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرا ...

پیشنهاد
٢

برکسی بام خوردن : پیش دستی کردن، مبادرت کردن به انجام کاری پیش از آنکه حریف همان کار در حق وی کند. نظیر آنکه گویند حلوای او را بخوریم پیش از آنکه حلو ...

پیشنهاد
٢

بر فراز یخ نوشتن: بر یخ نوشتن، نابود برشمردن، به هیچ شمردن، به حساب نیاوردن، کنایه از کار بی ثبات کردن . ( ( نفس کل چون گل عدو بسرشت نام او بر فرا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بر سر زدن : کنایه از ملامت و سرزنش است. ( ( در سر من مزن که بر پایم زانکه من عالمم چنین بایم ) ) ( حدیقه، ۲۹۳ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های ...

پیشنهاد
٢

در ره سیل و رود خانه ساختن : کنایه از کار بیهوده و عبث انجام دادن. ( ( جان و اسباب در رهش در باز برره سیل و رود خانه مساز ) ) ( حدیقه، ۱۶۷ ) ( ف ...

پیشنهاد
٢

بر دورای ایستادن : کنایه از دو دل بودن. ( ( گر کند عیب از دو بیرون نیست یا بود یا نه بر دورای مایست ) ) ( حدیقه، ۵۷۲ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثن ...

پیشنهاد
٢

بر درعار و ذل قعود کردن : کنایه از ننگ و عار بر خود روا داشتن و پسندیدن باشد . ( ( جان بداد و یکی سجود نکرد بر در عار و ذل قعود نکرد ) ) ( حدیقه، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

برخاستن دل : به هیجان آمدن آن. ( ( دلیل خازن ز بیم شه برخاست جام جستن گرفت از چپ و راست ) ) ( حدیقه، ۵۵۳ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برج ماهی : برج حوت. برج دوازدهم از بروج دوازده گانه معادل اسفند ماه. ( ( شرف زهره برج ماهی دان بعد از این جملگی تباهی دان ) ) ( حدیقه، ۷۱۰ ) ( ف ...

پیشنهاد
١

بر انگشت پیچیدن : یاد داشتن، چه هر چیز که بر انگشت پیچیده می شود هر وقت در نظر می باشد گویا خویشتن را یاد میدهد. ( ( تا نپیچند خلق بر انگشت که یکی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

و کلمه ( عمارت ) ( بر خلاف کلمه ( خراب ) که به معنای از اثر انداختن چیزی است ) ، به معنای آباد کردن چیزی است تا اثر مطلوب را دارا شود، مثلا می گویند: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

راغب گفته : کلمه ( انشأ ) به معنای ایجاد و تربیت چیزی است و بیشتر در جانداران ( که تربیت بیشتری لازم دارند ) استعمال می شود، در قرآن کریم فرموده : ( ...

پیشنهاد
١

: این بیت اشارت است به قصه ای که گویند یکی از بزرگان موسیجه مرده ای دید دمی بر او دمید مرده زنده شد و پریدن گرفت مردم بدو معتقد شدند و بر وی هجوم آور ...

پیشنهاد
١

به درخت فرو کردن : دار زدن، از درخت آویزان کردن. ( ( کاربر مرد بد بگیرد سخت پس مرو را فرو کند به درخت ) ) ( حدیقه، ۵۴۷ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به خیز آمدن : برخاستن بر انگیخته شدن . ( ( همت شاه چون به خیز آمد از شبش روز رستخیز آمد ) ) ( حدیقه، ۵۲۳ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنای ...

پیشنهاد
١

به خود برآشفتن : درهم شدن و به خشم در آمدن. ( ( گفت ویحک سخن خطا گفتی همچو نادان به خود برآشفتی ) ) ( حدیقه، ۴۶۹ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بخت جای: جایگاه بخت و اقبال . ( ( در جهانی که بخت جای من است این جهان جمله زیر پای من است ) ) ( حدیقه، ۳۴ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رخت بر گرفتن : بخت یافتن، به دولت و اقبال رسیدن. ( ( تویی تو چو رخت بر گیرد رخت و تخت تو بخت برگیرد ) ) ( حدیقه، ۱۱۰ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مث ...

پیشنهاد
١

به خاک در نشستن : بر خاک نشستن، بیچاره شدن . ( ( شاکر از فعل شان شده ضحاک پیش هاروت در نشسته به خاک ) ) ( حدیقه، ۲۹۰ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مث ...

پیشنهاد
١

در زبان و فرهنگ ترکی گرداندن چیزی به دور سر چیز دیگر یعنی فدا کردن آن . به عنوان مثال اگر پولی را دور سر کسی بگردانند در اصل آن پول را فدای او کرده ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انباشته شدن: در زبان ترکی به انباشته شدن "قالانماق" گفته می شود . حسین منزوی خطاب به دخترش غزل ، چنین گفته است : ( ( ائلمین غم لری بس دیر منه، سن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شنلیک:در زبان ترکی به جشن شادمانی "شنلیک" گفته می شود . حسین منزوی گفته: شنلیک غمه چؤنور، توی یاسا دؤنور هله ده آپاریر "سارا "نی "آراز " ترجمه:[ما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خان آیواز یا خان ایواز : از شخصیت های مثبت داستان حماسی کور اوغلو می باشد . حسین منزوی گفته: هله گون لر "کچل حمزه "لرین دیر ایتیب" دمیرچی اوغلو "یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کچل حمزه: از شخصیت های منفی داستان حماسی کور اوغلو می باشد . حسین منزوی گفته: هله گون لر "کچل حمزه "لرین دیر ایتیب" دمیرچی اوغلو "یاتیب" خان ایواز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دمیرچی اوغلو از شخصیت های مثبت داستان حماسی کور اوغلو می باشد . حسین منزوی گفته: هله گون لر "کچل حمزه "لرین دیر ایتیب" دمیرچی اوغلو "یاتیب" خان ایو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در زبان ترکی به این نوع از خار "چال تیکان " گفته می شود . حسین منزوی گفته: ( ( هانسی نرگس؟ هانسی یاس؟هانسی سوسن؟ بو تورپاق دا، چال تیکان دا، گول آ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ترکی به نکوهش و سرزنش "قینماخ" گفته می شود . حسین منزوی گفته: طبیعت دن اؤترو اوره گیم گئچر گؤزل لیگی قانان، منی قیناماز ترجمه: دلم از شوق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

آیاز: در زبان ترکی آیاز گئجه به شب سرد و صاف زمستانی گفته می شود که زمین یخ زده و پوشیده از برف سفید بوده و آسمان صاف و بی ابر باشد. . مرحوم حسین منز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بحر روحانی: مقام ذات و صفات بی نهایت حق است که تمام کائنات امواج بحر نامتناهی اویند. بالاخره مقام وحدت بحر است و مقام کثرت امواج بحراند. ( ( روح چو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بحر اخضر : دریای سبز، دریایی است به جانب شرقی آن چین و به غرب آن یمن و به شمال آن هند و به جنوب آن دریای محیط. طولش ۲۰۰۰ فرسنگ، جزایر آن آباد بسیار د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به جوال کردن: کنایه از فریب دادن. ( ( زهی بتی که به خوبی خویش هزار عاشق چو من جوال کند ) ) ( حدیقه، ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دک ...

پیشنهاد
١

به پای درآوردن : به پا آوردن، بر پا آوردن، کنایه از نجات دادن . ( ( ملک افتاده را به پای آورد ملت رفته باز جای آورد ) ) ( حدیقه، ۲۳۱ ) ( فرهنگ ل ...

پیشنهاد
١

به بازی شمردن: عبث و بیهوده شمردن، بیهوده دانستن. ( ( آنکه او منصف است و زیرک سار نشمارد به بازی این گفتار ) ) ( حدیقه، ۷۱۷ ) ( فرهنگ لغات و تعب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به برگ بودن: ساز و سامان فراهم بودن . ( ( زین به بشکرند ساکنان اثیر زین ببرگند خازنان سعیر ) ) ( حدیقه، ۲۳۲ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های س ...

پیشنهاد
٠

به بالای کسی بافته نبودن : سزاوار و درخور او نبودن . ( ( این مثابت به هرزه بافته نیست وین به بالای غیر بافته نیست ) ) ( حدیقه، ۶۰۵ ) ( فرهنگ لغا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به باد دادن : کنایه از نیست و نابود کردن، از بین بردن. ( ( هر که را توبه زین شراب دهند بوی و رنگش به باد و آب دهند ) ) ( حدیقه، ۶۰۵ ) ( فرهنگ لغا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به آب سپردن : در آب انداختن و بیهوده و بی فایده ساختن، کنایه از نیست و نابود کردن است . ( ( گرچه خود را به آب بسپارد مرهبا را هوا نگه دارد ) ) ( ح ...