پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
آدم یکبار پایش تو چاله می افتد:از هر اتفاق وپیشامدی باید عبرت گرفت.
آدم مفتخور خوش سلیقه می شود:کسی که چیزی را رایگان بدست می آورد بر آن ایراد می گیرد.
آدم گدا این همه ادا:آدمهای فقیر بیشتر ادا دارند - بیشتر عیب وایراد می گیرند.
آدم گرسنه سنگ را هم می خورد:به کسی می گویند که بهانه مطلوب بودن غذا را از خوردن آن امتنا می کند.
آدم شاخ در می آورد:از شدت تعجب - حرفهای دروغ وغیر قابل قبول
آخوند شدن چه آسان وانسان شدن چه مشکل:سواد پیداکردن راحت است اما انسان شدن سخت است.
آدم باید لقمه را به اندازه دهانش بگیرد:باید باتوجه به توانایی خود کاری انجام داد.
آخر کار خود را کردن:به مقصو خود رسیدن - به هدف خود نائل آمدن
آتش زیر خاکستر:آرامش موقت - موذی
آبی از او گم نمی شود:امکان انجام دادن کار از او نیست - نباید به او امیدی داشت
آتش چون بر افروخت بسوزد تر وخشک :در اثر حادثه گناهکار و بی گناه از بین بروند.
آب در دست داری نخور بیا:در آمدن فوق العاده عجله شتاب اشتن
آب تاب دادن :به موضوعی اهمیت زیادی دادن –اغراق کردن
آبشان در یک جوی نمی رود :با هم توافق ندارند –بایکدیگر خوب نیستند.
آب را از سرچشمه باید بست :جلوی ضرر وزیان را از مبدا باید گرفت.
آب زیر پوستش رفته است:کمی چاق شده است - وضع مالیش بهتر شده است.
آب در کوزه ماتشنه لبان می گردیم : هدف ومقصود در نزدیکی ما قرار دارد اما به دنبال آن می گردیم. مقصود و مراد در کنار ما است و ما از آن بی خبر هستیم.
آب خوش از گلو پایین نرفتن: راحتی نداشتن
آب توی دلش تکان نمی خورد :آرام وآهسته حرکت می کند.
آب آمد و تیمم باطل شد :اصل کار آمد وفرع بی مورد است.
آب از آسیاب افتادن :آرامشی برقرار شدن - سرو صدا خاموش شدن.
آیه 12 سوره کهف. ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصَیٰ لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا. ترجمه ی آیه : [بعد از اینکه سالیانی دراز به خوا ...
آیه 11 سوره کهف. فَضَرَبْنَا عَلَیٰ آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا . ترجمه ی آیه : سپس [ در آن هنگام که به فرمان ما به آن غار پناهنده شدند ...
آیه 10 سوره کهف. إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ترجم ...
وَیُنذِرَ ٱلَّذِینَ قَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ وَلَدٗا ( آیه 4 ) ترجمه آیه : [ و همچنین قران کتابی هست استوار و پا بر جا برای همیشه ] تا بیم دهد غافل ...
آیه 9 سوره کهف. أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا ترجمه ی آیه : و آیا چنین می پنداری که حقیقتاً داس ...
آیه 8 سوره کهف. وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَیْهَا صَعِیدًا جُرُزًا [ بر اساس مطالب آیات قبل که خداوند می فرماید: اعراض ایشان از دعوت و انذار و تب ...
آیه 7 سوره کهف. إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأَرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا. ترجمه آیه : حقیقتا [و بدون شک] ما آنچه ...
فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَی آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً ( کهف آیه 6 ) ترجمه آیه : [ به خاطر سخنان دروغ محض و ...
مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن یَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً ( کهف آیه 5 ) ترجمه آیه : ...
ترجمه آیه : [ و همچنین کتابی هست استوار از جانب خداوند تا به مومنان مژده دهد که علاوه بر پاداش نیکو، مقرر شده ] در آینده برای همیشه و پیوسته در آن ( ...
ترجمه ی آیه : [ هر نوع ] ستایشی مخصوص خداوندی است . که بر بنده اش [محمّد صلّی اللّه علیه و آله] کتاب [قرآن] را فرو فرستاد و [ هیچ گونه امکان] تحریف [ ...
[و همچنین کتابی است ] ثابت و استوار برای همیشه تا [مجرمان وغافلان را که عمل صالح انجام نمی دهند ] از جانب او ( خداوند ) به عذابی سخت و شدید [که زمان ...
پا در نهادن: . پا نهادن در کاری، آغاز آن کردن ( ( کرده چون در نهاد پای به قیل دست حیدر سزای عقل عقیل ) ) ( حدیقه، ۳۰۲ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مث ...
در زبان ترکی به غار ( کهف ) کؤهول گفته می شود.
داغون تغییر یافته ی داغین ترکی هست که از مصدر داغیلماق ترکی به معنی از هم پاشیدن و پراکنده شدن گرفته شده است. درب و داغین فارسی هم تغییر یافته ی "دار ...
آبکانه در ریخت آفکانه وآفکانه در ریخت آبکانه کار برد داشته است.
آبکانه در ریخت آفکانه وآفکانه در ریخت آبکانه کار برد داشته است.
آبتابه در ریخت آفتابه وآفتابه در ریخت آبتابه کار برد داشته است.
آبتابه در ریخت آفتابه وآفتابه در ریخت آبتابه کار برد داشته است.
جناب در ریخت جناغ وجناغ در ریخت جناب کار برد داشته است.
جناب در ریخت جناغ وجناغ در ریخت جناب کار برد داشته است.
سفیداب در ریختهای سفیداج و اسفیداج و سپیداج و اسپیداج هم کار برد داشته است. چون در دگرگونی های آوایی ب به ج و ب به پ قابل تغییر است. پس سپیداج بدان ...
بینی ترش کردن : کنایه از روی درهم کشیدن و نفرت نمودن و اظهار کراهت از چیزی کردن. ( ( گفت در من ترش مکن بینی که هم اکنون به چشم خود بینی ) ) ( حدیق ...
بی نیازی فروختن : در بیت زیر به معنی بی نیازی را ترک کردن و نیازمند شدن به درگاه حق است. ( ( این نه از وام تو ختن باشد بی نیازی فروختن باشد ) ) ( ...
بی نکاح زاده : حرامزاده، آنکه بی نکاح از مادر متولد شود. ( ( بدخور از بی نکاح زاده بتر ز آنکه از او بار به کشد استر ) ) ( حدیقه، ۶۸۷ ) ( فرهنگ ل ...
بی کاه و پنبه دانه گاو خریدن : مثل است. کار بی حساب کردن . ( ( بهر مشتی خر آب شرع مبر بی که و پنبه دانه گاو مخر ) ) ( حدیقه، ۲۸۰ ) ( فرهنگ لغات و ...
به یکسو افکندن : رها کردن، به کناری افکندن. ( ( ویحک از خالقت نیاید شرم که به یک سو فکنده ای آزرم ) ) ( حدیقه، ۳۹۹ ) ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثن ...
بیخ به آب رسیدن : ظاهراً به معنی رونق و رواج یافتن و از منبع فیض برخوردار شدن است. ریشه در آب داشتن . ( ( باش تا بیخ تو به آب رسد ماه خیمه ات به آ ...
بیت اخوه : بیت الاخوه، در علم احکام نجوم، برج پس از بیت المال است. ( ( سومین بیت اخوه و اخوات ایمن از حادثات و از نکبات ) ) ( حدیقه، ۷۰۱ ) ( فر ...