پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٣,٦٦٧
پیشنهاد
٣

باد در فقس کردن: [عامیانه ، کنایه ] کار بهیوده انجام دادن. به عملی بی فایده مشغول شدن. فردوسی در جایی می گوید: مگوی آن چه هرگز نگفته است کس بمردی مک ...

پیشنهاد
١

بامجان بم آفت ندارد: [ عامیانه ، ضرب المثل] خطر، متوجه زشت کاران نمی شود.

پیشنهاد
٣

- باد آورده را باد می برد: [ عامیانه ، ضرب المثل] چیزی که به آسانی و رایگان بدست آید به آسانی هم از دست می رود.

پیشنهاد
١

با پنبه سر بریدن: [عامیانه ، کنایه ] بانرمی به کسی آسیب رساندن صدمه زدن. سر را با پنبه می برد ( با پنبه سر بریدن ) :با زبان خوش پدر آدمی را در می آ ...

پیشنهاد
٢

با پای بروی کفش پاره می شود وباسر بروی کلاه: [ عامیانه ، ضرب المثل] در هر حال کار خرج دارد.

پیشنهاد
١

این شتری است که در خانه هرکس می خوابد: [ عامیانه ، ضرب المثل] مرگ برای همه است.

پیشنهاد
١

این کلاه برای سرش گشاد است: [ عامیانه ، ضرب المثل] درخور توانایی ولیاقت او نیست.

پیشنهاد
١

انگشت در سوراخ زنبور کردن: [عامیانه ، کنایه ] برای خود تولید زحمت ودرد سر کردن.

پیشنهاد
١

ایراد بنی اسرائیلی گرفتن: [عامیانه ، کنایه ] خرده گیری نابه جا و غیر وارد.

پیشنهاد
٠

اگر کاه از تو نیست کاهدان از تو است: [ عامیانه ، ضرب المثل] به آدم پرخور گفته می شود.

پیشنهاد
١

اگر دنیا را آب ببرد فلانی را خواب ببرد: [ عامیانه ، ضرب المثل] بسیار لابالی وبی فکر واندیشه است.

پیشنهاد
١

اگر کاردش بزنی خونش بیرون نمی آید: [ عامیانه ، ضرب المثل] از زیادی خشم غضب.

پیشنهاد
٠

اگر در دیزی باز است حیای گربه کجا رفته است: [ عامیانه ، ضرب المثل] از موقیعت نباید سوء استفاده کرد. در موردی گفته می شود که کسی از محبت دیگری سوءاستف ...

پیشنهاد
١

اسب راگم کردن وپی نعلش گشتن: عامیانه ، کنایه ] اصل رااز دست دادن و به دنبال فرع آن گشتن.

پیشنهاد
١

از کیسه خلیفه بخشیدن: [عامیانه ، کنایه ] از مال وثروت دیگران اعطا کردن از کیسه خلیفه می بخشد از مال دیگران حوالت عطا می کند نظیر: خرج که از کیسه مهم ...

پیشنهاد
١

از هول حلیم توی دیگ افتادن: [عامیانه ، کنایه ] از زیادی طمع عجله به جای سود بردن زیان دیدن.

پیشنهاد
١

ا ز کاه کوه ساختن: [عامیانه ، کنایه ] چیز کوچک وبی اهمیت را بزرگ جلوه دادن

پیشنهاد
٢

از این ستون به آن ستون فرج است: [ عامیانه ، ضرب المثل] در انتظار بیش آمد ناگوار همیشه باید امید وار بود.

پیشنهاد
١

احترام امام زاد ه با متولی آن است: [ عامیانه ، ضرب المثل] احترام هر کس را باید نزدیکان او حفظ نمایند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

واژه ی واحد از زبان عربی به زبان های غربی رفته و به one تغییر یافته است .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ترکی به مدفوع پرندگان" زیل"گفته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در زبان ترکی به آغوز که بعد از زاییدن گاو و گوسفند از اولین شیر دوشیده شده تهیه می شود" کاْلا kala گفته می شود و تلفظ فارسی آن هم می شود کاله امروزه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرزنش در زبان ترکی می شود. " دانّاخ". و سرزنش کردن می شود "دانّاماخ" .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرزنش کردن در زبان ترکی می شود "دانّاماخ" و سرزنش هم می شود. " دانّاخ".

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی" آغوز" یا "آغیز " تغییر یافته ی واژه ی آغاز فارسی از فارسی به ترکی یا برعکس می باشد. یعنی ممکن است آغاز از فارسی به ترکی رفته و به آغوز تبدیل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بسمه تعالی منظور از عبارت " امت وسط " در قرآن چه می تواند باشد ؟ عبارت " امت وسط یک بار در قرآن آن هم در آیه ی 143 سوره ی بقره به کار رفته است . وَک ...

پیشنهاد
٧

آیه 13 سوره کهف. نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ ۚ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی ترجمه ی آیه :این ما هستیم ...

پیشنهاد
٢

اجاق پدر راروشن نگه داشتن:فرزند داشتن، که بیشتر منظور فرزند پسر داشتن است.

پیشنهاد
٠

آهسته بیا آهسته برو گربه شاخت نزند:پنهان کردن مطلب - بی سر وصدا انجام دادن کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن

پیشنهاد
٤

آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن

پیشنهاد
١

زیر پای کسی علف سبز شدن:انتظار کشیدن بدون نتیجه.

پیشنهاد
١

آن وقت که جیک جیک مستانت بود یاد زمستانت نبود:از قبل باید فکر آینده بود

پیشنهاد
١

آنقدر بایست که زیر پایت سبز شود:انتظار کشیدن بدون نتیجه

پیشنهاد
١

آمد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور کرد:کار خوبی برای کسی خواست انجام دهد اما برعکس شد.

پیشنهاد
١

آفتاب همیشه زیر ابر نمی ماند:حقیقت همیشه پنهان نیست - واقیعت روزی رو خواهدکرد. حقیقت به هر صورتی که آن را پنهان کنند، سرانجام روزی آشکار خواهد شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

آفتاب لب بام است:مرگ او نزدیک است

پیشنهاد
١

آفتابه لگن هفت دست وشام و ناهار هیچ:تشریفات زیاد ولی اهمیت کار کم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آشو لاش کردن:صدمه وآسیب سختی دادن

پیشنهاد
٠

آشی برای کسی پختن:درد سری برای کسی بوجود آوردن.

پیشنهاد
٥٣

آش کشک خالته بخوری باته نخوری پاته:در هر حال مجبور به انجام کار بودن. کنایه از امر تحمیل شده که از قبول آن چاره نباشد.

پیشنهاد
٣

آش خوب باشد کاسه اش چوب باشد:اصل مهم است نه فرع.

پیشنهاد
٠

آش دهن سوز نبودن:مورد مطلوب نبودن

پیشنهاد

آش پز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک:دو یا چند نفر در انجام کاری دخالت داشته باشند کار پیش نمی رود.

پیشنهاد
١

آسمان وریسمان را سر هم بافتن:دوچیز بی تناسب را به هم ارتباط دادن - نامربوط گفتن

پیشنهاد
٠

آسمان به زمین نمی آید:اتفاق فوق العاده ای روی نخواهد داد.

پیشنهاد
٢

آزموده را آزمون خطاست:باکسی که قبل آشنا بودن ومعامله داشتن به حیث منفی

پیشنهاد
١

آرزو را به گور بردن:به هدف ومقصود خود نرسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم یک دنده:ثابت محکم، بیشتر در جهت منفی

پیشنهاد
١

آدم ناشی سرنا را از سر گشاد آن می زند:به کسی که اطلاع از انجام کاری را ندارد وبه نادرست انجام می دهد.