پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٣,٦٥٧
پیشنهاد
١

یاسین به گوش خر خواندن[عامیانه ، کنایه ] کار بی حاصل انجام دادن .

پیشنهاد
٢

هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن [عامیانه ، کنایه ] تملق بی جا گفتن .

پیشنهاد
١

هفت خوان رستم را طی کردن [ عامیانه ، ضرب المثل] کار بسیار سخت را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .

پیشنهاد
٠

همه را برق می گیرد ما را چراغ نفتی [ عامیانه ، ضرب المثل] شانس و اقبال دیگران ییشتر از ماست .

پیشنهاد

هفت خوان رستم را طی کردن [ عامیانه ، ضرب المثل] کار بسیار سخت را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .

پیشنهاد
٢

هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد [ عامیانه ، ضرب المثل] نباید به دیگران متکی بود .

پیشنهاد
١

هر که طاوس خواهد جور هندوستان کشد – باید سختیها را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .

پیشنهاد
٠

هر کس خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند [ عامیانه ، ضرب المثل] هر کس باید عاقبت اعمال خود را تحمل کند .

پیشنهاد
٥١

هر که بامش بیش برفش بیشتر [ عامیانه ، ضرب المثل] هر کس داراتر است گرفتار تر است.

پیشنهاد
٠

هر کی با آل علی درافتد برافتد [ عامیانه ، ضرب المثل] معمولاً سادات به مخالفان خود می گویند .

پیشنهاد
٠

هر چه دیدی از چشم خودت دیدی [عامیانه ، کنایه ] مقصر خودت هستی .

پیشنهاد
٢

هر چه سنگ است مال پای لنگ است [ عامیانه ، ضرب المثل] آسیب و صدمه همیشه به آدمهای بیچاره می رسد .

پیشنهاد
٠

هر سرازی سربالایی دارد [ عامیانه ، ضرب المثل] راحتی سختیهایی هم به دنبال دارد .

پیشنهاد
٠

هر چه پول بدهی آش می خوری [ عامیانه ، ضرب المثل] به اندازه زحمتت نتیجه می گیری .

پیشنهاد

هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک [ عامیانه ، ضرب المثل] از افراد درست دیگر انتظار انجام کار بد و زشت نیست .

پیشنهاد
٠

نه چک زدم نه چانه عروس آمد به خانه[ عامیانه ، ضرب المثل] بدون زحمت به هدف رسیدم .

پیشنهاد
٠

وقت سر خاراندن نداشتن [عامیانه ، کنایه ] سخت گرفتار کار زیاد بودن .

پیشنهاد
٠

نه زنگی زنگ نه رومی روم [ عامیانه ، ضرب المثل] میانه رو بودن – متوسط بودن .

پیشنهاد
٠

نه سر پیاز نه ته پیاز [عامیانه ، کنایه ] کاره ای نبودن .

پیشنهاد
٠

نمک پرورده بودن [عامیانه ، کنایه ] مدیون کسی دیگر بودن .

پیشنهاد
٠

نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار[ عامیانه ، ضرب المثل] با آمدن چیز جدید گذشته و قدیمی و دلگیر می شود .

پیشنهاد
٠

نخود هر آش بودن [عامیانه ، کنایه ] مداخله در هر کاری کردن .

پیشنهاد
١

نشخوار آدمیزاد حرف است [ عامیانه ، ضرب المثل] لذت داشتن حرف زیاد .

پیشنهاد
٣

نان کسی را آجر کردن[عامیانه ، کنایه ] موجب ضرر و زیان کسی شدن .

پیشنهاد

- نان به نرخ روز خوردن [عامیانه ، کنایه ] پای بند بودن به اصول – رفتار خود را با وضع حاضر تطبیق دادن

پیشنهاد
١

ناز شست گرفتن [عامیانه ، کنایه ] پاداش و جایزه گرفتن .

پیشنهاد
٢

مهمان مهمان را نمی تواند ببیند صاحبخانه هر دو را [ عامیانه ، ضرب المثل] خسیس بودن صاحب خانه

پیشنهاد
٢

میانشان شکر آب است [عامیانه ، کنایه ] روابط آنها خوب نیست ، اختلاف دارند .

پیشنهاد
٠

موهایش را در آسیاب سفید کرده [ عامیانه ، ضرب المثل] گرچه پیر است اما بی تجربه است .

پیشنهاد
١

مویی از خرس کندن غنیمت است [ عامیانه ، ضرب المثل] از آدم خسیس حداقل استفاده هم غنیمت است .

پیشنهاد
٠

مومن مسجد ندیده[عامیانه ، کنایه ] به شوخی به کسی می گویند که تظاهر به تقدس دارد .

پیشنهاد
٠

مو را از دست کشیدن [عامیانه ، کنایه ] دقت بسیار کردن .

پیشنهاد
٠

- موش مردگی درآوردن [عامیانه ، کنایه ] خود را به ناخوشسی زدن – خود را بیمار جلوه دادن

پیشنهاد
٠

من یک پیراهن بیشتر از تو پاره کردم[ عامیانه ، ضرب المثل] با تجربه تر و سالخورده تر از تو هستم .

پیشنهاد
٠

من می گویم نر است تو می گویی بدوش [ عامیانه ، ضرب المثل] بی جهت اصرار کردن

پیشنهاد
٠

مگر شهر هرت است ؟ [ عامیانه ، ضرب المثل] هر کار ی انجام بدهی آزاد نیستی .

پیشنهاد
١

- مگر کله گنجشک خورده ای ؟ [ عامیانه ، ضرب المثل] بسیار پر حرف هستی .

پیشنهاد
٠

مگر آمدی آتش ببری : [عامیانه ، کنایه ] عجله زیاد داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مشت وسندان : [ عامیانه ، ضرب المثل] جدال ودرگیری ناتوان با توانا – کار دشوار وخطر ناک.

پیشنهاد
٠

مرد سر می دهد اما سِر نمی دهد : [ عامیانه ، ضرب المثل] رازی که به کسی سپرده شد فاش نمی شود .

پیشنهاد
١

مشت نمونه خروار است : [عامیانه ، کنایه ] چیز کم به نشانه فراوان

پیشنهاد
٠

مثل خر در گل ماندن : [عامیانه ، کنایه ] عاجز و ناتوان و درمانده شدن .

پیشنهاد
٠

مرغ یک پا دارد : [عامیانه ، کنایه ] از نظرم بر نمی گردم .

پیشنهاد
٠

موش به سوراخ نمی رفت جارو به دمبش بست : [ عامیانه ، ضرب المثل] طرف خودش پذیرفته نبود معرف دیگری شد .

پیشنهاد
٠

ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است : [ عامیانه ، ضرب المثل] روی آوردن به کار خود هیچ موقع دیر نیست .

پیشنهاد

مرغ همسایه غاز است : [عامیانه ، کنایه ] چیزی که دیگران دارند با ارزش تر است .

پیشنهاد
٠

ماست خود را کیسه کردن : [عامیانه ، کنایه ] ترسیدن.

پیشنهاد
١

مثل اینکه مال باباش و خوردم : [عامیانه ، کنایه ] به مناسبت دشمنی با کسی گفته می شود .

پیشنهاد
٦

مار گزیده از ریسمان سیاه وسفید می ترسد : [ عامیانه ، ضرب المثل] آدم صدمه دیده همیشه می ترسد.

پیشنهاد
٠

مار را در آستین خود پروراندن : [عامیانه ، کنایه ] چیز بد را یاری دادن .