پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٣,٦٤٦
پیشنهاد
٠

افسار خود را به دست کسی دادن:کنایه از اختیار خود را به کسی سپردن، از کسی اطاعت کورکورانه کردن.

پیشنهاد
٠

از این امامزاده معجزه ندیدن ( از این امامزاده معجزی ندیدن ) :کنایه از برآورده نشدن توقع و انتظار شخص از جایی یا از کسی.

پیشنهاد
٠

ب بسم الله بودن:کنایه از یکه بودن، بی نظیر بودن، از همه سر بودن.

پیشنهاد
٣

انکر و منکر کسی بودن:کنایه از نیک و بد اعمال کسی را سنجیدن و داوری درباره سعادت و شقاوت او را برعهده خود دانستن.

پیشنهاد
٠

باد توی بوق کسی کردن:کنایه از تمجید کردن بی اندازه از کسی. مترادف"هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن"

پیشنهاد
٠

باج به شغال هم ندادن:کنایه از زیر بار زور نرفتن.

پیشنهاد
٠

پیش بچه بذاری قهر می کنه: ( به لحن اعتراض ) کنایه از اینکه آنچه عرضه شده بسیار اندک و ناچیز است.

پیشنهاد
٠

پشت دست خود زدن: کنایه از پشیمان شدن

پیشنهاد
٠

یک تکه نان شدن و سگ خوردن:کنایه از ناپدید شدن و اثری از خود به جا نگذاشتن. در ترکی ما ضرب المثلی داریم که می گوید : ایت یئدی سیشدی کؤولا : ترجمه : س ...

پیشنهاد
٠

تومنی هفت صنار تفاوت داشتن:کنایه از بسیار متفاوت بودن یا بسیار برتر بودن.

پیشنهاد
٠

ان به تن مالیدن و توی آفتاب نشستن:کنایه از کوس رسوایی خود را زدن، رسوایی خود را به نمایش گذاشتن و به آن تفاخر کردن.

پیشنهاد
٠

پشه را توی هوا نعل کردن:کنایه از بسیار زرنگ و ماهر بودن، رندی و زیرکی و چالاکی را به نهایت رساندن.

پیشنهاد
٣

باج به فلک هم ندادن:کنایه از سر خم نکردن در برابر هیچ صاحب قدرتی.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انگشت به دهن:کنایه از بسیار متعجب و حیران.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازار شام:کنایه از جای پر ازدحام و مغشوش و درهم و برهم.

پیشنهاد
٠

از بالا تا پایین کسی را ردیف کردن:کنایه از ناسزا گفتن به همه خویشان دور و نزدیک کسی.

پیشنهاد
٠

پا گذاشتن بیخ خر کسی:کنایه از کسی را زیر فشار شدید قرار دادن و چیزی از او مطالبه کردن.

پیشنهاد
٠

بقچه کسی را زیر بغلش گذاشتن:کنایه از عذر کسی را خواستن، کسی را اخراج کردن.

پیشنهاد
٠

تنبان خود را نتوانستن بالا کشیدن:کنایه از بی عرضه و بی دست و پا بودن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تبت یدایی:کنایه از شخص معتبر و ثروتمند که به همه فخر فروشد، به حدی که خدا را بنده نباشد.

پیشنهاد
٠

پنبه را از گوش خود بیرون آوردن :کنایه از خیال باطل را از سر بیرون کردن، از خواب غفلت بیدار شدن.

پیشنهاد
١

پنبه را از گوش خود بیرون آوردن:کنایه از خیال باطل را از سر بیرون کردن، از خواب غفلت بیدار شدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تهمت زدن در زبان ترکی معادلش می شود "قارا یاخْماخ" که یک اصطلاح است. ترجمه تحت الفظی آن می شود، سیاه مالیدن که در فارسی نا مفهوم است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

یغما در زبان ترکی از مصدر "یئغماق یا یئقماخ " گرفته شده است به معنی جمع کردن و به خود اختصاص دادن می باشد. در قدیم ترکان ترکستان جشنی داشتند که در آن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یک ضرب المثل ترکی می گوید: چرچی اشَّگین تعریفلر، احمق آرْوادیْن. ترجمه: پیله ور خرش را تعریف می کند و احمق هم زنش را.

پیشنهاد
٠

آب به روی کار آوردن:امری را ترقی دادن، کاری را رونق بخشیدن ابن یمین می گوید: دارای دین طغا تیمورخان که ملک را آورد ز ابر معدلت آبی بروی کار ظهیر فاری ...

پیشنهاد
٠

آب به هاون کوبیدن ( آب در هاون کوبیدن ) :به کاری که نتیجه ای ندارد مشغول شدن ناصر خسرو می گوید: گویی بهمان زمن مه است و نمرده است آب همی کوبی ای رفیق ...

پیشنهاد
٠

آفتاب به زردی افتاد تنبل به جلدی افتاد:تنبل غالبا کارها را به آخر وقت می گذارد.

پیشنهاد
٠

آب دست یزید افتاده:متاعی فراوان و کم قیمت در تملک محتکری گران فروش است.

پیشنهاد
٠

آدم چرا روزه شک دار بگیرد:کاری را که احتمال زیان و خسرانی در آن است نباید انجام داد.

پیشنهاد
٠

آشی برایت ( یا برایش ) بپزم که یک وجب روغن داشته باشد:در مقام تهدید می گویند. یعنی آنچه را از کارهای بد تو می دانم به او می گویم.

پیشنهاد
٠

اسب و استر به هم لگد نزنند :خویشاوندان را روا نیست که با یکدیگر بدی کنند.

پیشنهاد
٠

از خر می پرسند چهارشنبه کی است:این ابله از امری که شما سوال می کنید، چه می داند؟ نظیر: دیوانه را مپرس که از ماه چند است.

پیشنهاد
٠

آب در شیر داشتن:منافق بودن

پیشنهاد
٠

آب سر بالا می رود قورباغه شعر می خواند ( آب که سر بالا میره قورباغه ابوعطا میخونه ) : به مزاح به جاهلی گویند که به گفتاری اظهار فضل کند.

پیشنهاد
٠

آنچت نخارد مخار :بی ضرورتی خود را به رنج و سختی نینداز سنایی می گوید: رنج و غم بیهوده منه بر دل و بر جان و آنچت بنخارد بمخار ای پسر خوش

پیشنهاد
٠

آدمی آه است و دمی:با همه سلامت مزاج باشد که مرگ در کمتر از دمی آدمی را فرا رسد. خیام می گوید: تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گزار ...

پیشنهاد
٠

آسیا باش درشت بستان نرم بازده :چون کسی سخت گوید تو به پاسخ نرم و ملایم گوی و اگر بدی کند نیکی کن. در اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید آمده است: ...

پیشنهاد

آن قدر مار خورده تا افعی شده:بدی ها و اعمال زشت بسیاری مرتکب شده و اینک بسیار توانا شده و می تواند اعمال بد پنهانی دیگران را بشناسد و متوجه شود و دفع ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از واژه ی دوغلو یا دؤغولو مفهوم و بار معنایی باهم زاده شدن و در یک زمان زاده شدن را هم می شود دریافت کرد. از این رو معنی سه غلو و چهار غلو را هم شامل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بیل که یک ابزار باغبانی است. اولین بار از روسیه وارد ایران شد. در آذربایجان به این ابزار برای اولین بار "بئل "گفته شد . که بعداً با تغییراتی در تلفظ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان ترکی برای سهل انگار و مسامحه کار از اصطلاح "باشی سوْوخ" استفاده می شود. فلانی چوْوخ باشی سوْوخ دوْر . یعنی فلانی خیلی سهل انگار است.

پیشنهاد
٠

آنها دو نفر بودند همراه ما صد نفر بودیم تنها :کاروانی از مردمان کاشان که بجبن و بددلی مشهورند به حاکم شکایت بردند که دو راهزن کاروان صدنفری ما را غار ...

پیشنهاد
٠

با باد نیز مگوی:این راز را سخت پوشیده دار فردوسی می گوید: تو مردی دبیری یکی چاره ساز وز این نیز با باد مگشای راز

پیشنهاد
٠

اشکش در آستین است:با کمترین ناملایمت می گرید. نظیر: اشکش در مشت است.

پیشنهاد
٠

انگشت کوچک فلان نتواند شد:در برابر او به چیزی نیست. عنصری می گوید: از حاتم و رستم نکنم یاد که او را انگشت کهین است به از حاتم و رستم

پیشنهاد
٢

انشالله گربه است:دیربامی امام ده به مسجد می رفت. جامه اش به سگی باران خورده سایید. امام چشم بر هم نهاده و گفت: انشالله گربه است.

پیشنهاد
٠

باد در آستین کردن:کسی را مغرور ساختن نظیر: هندوانه زیر بغل کسی دادن، پاشنه های کسی را کشیدن

پیشنهاد
٠

بر خفته قلم نیست:خفتگان را به گناهی نگیرند. در ویس و رامین آمده است: اگر کردار تو بر من ستم نیست تو خود دانی که بر خفته قلم نیست یا در مرزبان نامه آ ...

پیشنهاد
٢

استر را گفتند پدرت کیست؟ گفت خاله ام مادیان است:به طنز کسی را گویند که نسبی پست دارد و به فردی از خانواده که مال و جایگاهی پیدا کرده می نازد.