پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٣,٦٤٦
پیشنهاد
٥١

اجل برگشته می میرد نه بیمار سخت: [ ضرب المثل، عامیانه ] از آنجا که هیچ کس تا اجلش فرا نرسیده باشد، نمی میرد، بسیار اتفاق می افتد که بیمار مشرف به مرگ ...

پیشنهاد
٠

عروس نمی توانست برقصد می گفت اتاق کج است ( عروس نمی تونست برقصه می گفت زمین کجه ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] چون بینند کسی ناتوانی خود را در امری توجیه ...

پیشنهاد
٠

ملانصرالدین صنار می گرفت سگ اخته می کرد یک عباسی می داد می رفت حمام: [ ضرب المثل، عامیانه ]به مزاح درباره کسی می گویند که زیان حاصل از کار و کسبش بیش ...

پیشنهاد
٠

لال را چه به اذان گفتن: [ ضرب المثل، عامیانه ] در هر امری توانایی و استعداد لازم است.

پیشنهاد
٠

احمدک خوشگل بود آبله درآورد خوشگل تر شد: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که کراهت منظر چیزی بر اثر پیشامدی نامنتظر دو چندان شود، یا گرفتاری و رنج موجود ...

پیشنهاد
٠

ارث گرگ مرده به کفتار می رسه: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که ناکسی جانشین ناکس دیگر می شود و نابکاری های او را دنبال می کند، این مثل را می آورند.

پیشنهاد
٠

از پا راه بروی کفش پاره می شود از سر کلاه: [ ضرب المثل، عامیانه ] این راهی است که به هر صورت نباید رفت، چرا که جز زیان نتیجه ای عاید نخواهد شد.

پیشنهاد
٠

اجل که آمد در نمی زند: [ ضرب المثل، عامیانه ] لحظه وقوع مرگ قابل پیش بینی نیست. مرگ بی خبر از راه می رسد.

پیشنهاد
٠

از ده تخته نمد یک لچک حریر در نمی آید: [ ضرب المثل، عامیانه ] از نا اصل توقع نیکو نباید داشت.

پیشنهاد
٠

از اسب پایین آمدن و بر خر نشستن: [ ضرب المثل، عامیانه ] مقام و موضعی مناسب و چشمگیر را برای خاطر چیزی نامناسب و بی ارزش از دست دادن. چیزی اصیل و شری ...

پیشنهاد
٠

از آن بیدها نبودن که از این بادها بلرزد ( از آن بیدها نبود که به این بادها بلرزد ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] در استقامت و پایمردی خود یا دیگران به این ...

پیشنهاد
٠

اول استشاره بعد استخاره: [ ضرب المثل، عامیانه ] در امور مشورت با عاقلان بر استخاره رجحان دارد.

پیشنهاد
٠

سرطان گرم و اسد بدنام است: [ ضرب المثل، عامیانه ] مترادف با این است که همه ماه ها خطر دارد، بدنامیش صفر دارد.

پیشنهاد
٠

از ریش برداشتن رو سبیل گذاشتن: [ کنایه، عامیانه ] عملی بی نتیجه و بی منطق انجام دادن. ما در ترکی ضرب المثلی داریم که می گوید : حسنین بؤرکون حسینین ب ...

پیشنهاد
٠

از اسب افتاده ایم از اصل که نیفتادیم: [ ضرب المثل، عامیانه ] اگر به فقر گرفتار آمده ایم، باری اصالت و شخصیت مان بر جای است.

پیشنهاد
٠

زمین که سخت شد گاو از چشم گاو می بیند: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که کار به اشکال می انجامد، هر کسی علت را در تساهل همکار خویش می جوید. شهر یار گ ...

پیشنهاد
٠

به اشتهای دیگران نان خوردن: [ کنایه، عامیانه ] با امکانات دیگران کاری را انجام دادن.

پیشنهاد
٠

تا کور اسلحه کند جنگ تمام شده: [ ضرب المثل، عامیانه ] درباره مردم نا زرنگ و آهسته کار می گویند.

پیشنهاد
٠

از دعای گربه سیاه باران نمی آید ( به دعای گربه سیاه باران نمی بارد ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] چون کسی به ناحق زبان به نفرین بگشاید به ریشخند چنین گوی ...

پیشنهاد
٠

از قاطر پرسیدند بابات کیست؟ گفت ننه ام مادیان است: [ ضرب المثل، عامیانه ] در مورد کسانی می گویند که فقدان شخصیت یا اصل و نسب خود را با تفاخر به انتسا ...

پیشنهاد
٠

از قایم کاری کار عیب نمی کند: [ ضرب المثل، عامیانه ] معمولا در ریشخند کسی می گویند که در احتیاط نشان دادن افراط می کند یا به این خاطر دست به اعمالی م ...

پیشنهاد
٩

از نخورده بگیر بده به خورده: [ ضرب المثل، عامیانه ] طمع و حرص افراد دارا بیشتر از مردم نادار است. آنکه طعم چیزی را نچشیده نمی داند از چه محروم است ام ...

پیشنهاد
٠

اسب اسکندر هم گاهی سکندری می رود: [ ضرب المثل، عامیانه ] حتی برای آن ها که به لغزش ناپذیری معروف و مشهور هستند نیز گاهی ممکن است لغزشی پیش آید.

پیشنهاد
٠

خانه گرگ بی استخوان نمی شود: [ ضرب المثل، عامیانه ] برای مواجهه با حقایق و واقعیات آماده باید بود.

پیشنهاد
٢

روز از نو روزی از نو: [ کنایه، عامیانه ] همه چیز را یک بار دیگر از نو تکرار باید کرد.

پیشنهاد
٠

از دنده چپ پا شدن: [ کنایه، عامیانه ] سخت عبوس و ترشروی و کم حوصله بودن.

پیشنهاد
٠

تو بزا تا من بزرگش کنم: [ ضرب المثل، عامیانه ] در مورد امری می گویند که انجام دادن آن مستلزم اقدامی دیگر است که باید قبل تر انجام شود.

پیشنهاد
٠

شیر بی یال و دم و اشکم: [ ضرب المثل، عامیانه ] هر چیز فاقد اجزای اصلی و اساسی. هر چیزی که از آن تنها نامش باقی مانده باشد.

پیشنهاد
٠

تو اسمش را بگذار تا من صداش کنم: [ ضرب المثل، عامیانه ] در مورد امری می گویند که انجام دادن آن مستلزم اقدامی دیگر است که باید قبل تر انجام شود.

پیشنهاد
١

من از بهر حسین در اضطرابم تو از عباس می گویی جوابم؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] پاسخی که داده ای به سوال من مربوط نیست.

پیشنهاد
٠

سال ها بگذرد و شنبه به نوروز افتد: [ ضرب المثل، عامیانه ] تصادف و اتفاق خوب چیزی نیست که همه روزه اتفاق بیفتد. مدتی باید بگذرد تا حادثه خوبی رخ دهد.

پیشنهاد
٠

نه خری افتاده نه خیکی دریده: [ کنایه، عامیانه ] حادثه غیرقابل جبرانی رخ نداده و کار از کار نگذشته است. نظیر: نه تغاری شکسته نه ماستی ریخته. شعر از ...

پیشنهاد
٠

امشب همه شب کمچه زدی حلوا کو؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] از آن همه تلاش و تقلا چه بهره ای برداشتی؟ نظیر: آن همه چریدی کو دنبه ات؟

پیشنهاد
٠

اکبر ندهد خدای اکبر بدهد: [ ضرب المثل، عامیانه ] روزی دهنده خدا است.

پیشنهاد
٠

اگر شریک خوب بود خدا هم شریک می گرفت: [ ضرب المثل، عامیانه ] در رد پیشنهاد مشارکت می گویند

پیشنهاد
٠

حرف من ریش سفید را قبول نمی کنی عرعر الاغ را قبول می کنی؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] :پیرمردی نزد جوانک همسایه که به امانت گرفتن خر او آمده بود سوگند می ...

پیشنهاد
٠

امامزاده تا معجز نکند کسی به زیارتش نمی رود: [ ضرب المثل، عامیانه ] برای آنکه شخص مورد احترام و توجه قرار گیرد باید اثری وجودی از خود نشان دهد.

پیشنهاد
٠

اگر چوپان بخواهد از بز نر هم می دوشد: [ ضرب المثل، عامیانه ] آنچه ناممکن را ممکن می کند خواست قلبی انسان است.

پیشنهاد
٠

امسال برای یکی مان زن بگیر سال دیگه برای داداشم: [ ضرب المثل، عامیانه ] عبارت را معمولا در جواب کسی می آورند که به خیال خود زرنگی کرده با نادان شمردن ...

پیشنهاد
٠

یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد که صد تا عاقل نمی توانند بیرون بیاورند: [ ضرب المثل، عامیانه ] یکی از سر بی فکری و نادانی عملی می کند یا سخنی می گوید ...

پیشنهاد
٠

برف انبار کردن: [ کنایه، عامیانه ] نزد خود به امید حساب های غیرقابل وصول دل خوش داشتن

پیشنهاد
٠

شتر که افتاد جهازش بار قاطر است: [ ضرب المثل، عامیانه ] مردم حقیر اگر از مرگ بزرگان زیان نبینند باری سود نیز نخواهند برد.

پیشنهاد
٠

از چنگ دزد در آوردن و به چنگ رمال انداختن: [ ضرب المثل، عامیانه ] یکی را از بدی رهانیدن و به بدتری دچار کردن.

پیشنهاد
٠

چشمش به دبه روغن افتاد زاییدنش گرفت: [ ضرب المثل، عامیانه ] به محض آگاهی از وجود چیزی برای استفاده از آن دندان تیز کردن.

پیشنهاد
٣

گذر پوست به دباغخانه می افتد: [ کنایه، عامیانه ] مثلی است که به تهدید یا تنبیه می گویند یعنی سرانجام تو نیز روزی گرفتار خواهی شد.

پیشنهاد
٠

اگر از درد بی گوشتی بمیرم کلاغ از روی قبرستان نگیرم: [ ضرب المثل، عامیانه ] در بلند طبعی و عالی همتی خویش این مثل را می آورند و شاید آن را به قیاس ای ...

پیشنهاد
٠

شاخ بز چنگال میش قبله به پیش الله اکبر: [ ضرب المثل، عامیانه ] در حالت کنایی به نماز و عبادت ظاهرسازانه و فاقد اعتقاد و ایمان گفته می شود.

پیشنهاد
٠

امتحان را گربه نخورده: [ ضرب المثل، عامیانه ] می توان همه چیز را ابتدا آزمود.

پیشنهاد
٠

حالا امامزاده ای که خودمان ساختیم دارد به کمرمان می زند: [ ضرب المثل، عامیانه ] کسی که دست پرورده خود ماست اکنون به دشمنی با ما برخاسته.

پیشنهاد
٠

برای یک شپش لحاف را بیرون انداختن : [ کنایه، عامیانه ] اسرافی نا لازم و ابلهانه