پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
اجل برگشته می میرد نه بیمار سخت: [ ضرب المثل، عامیانه ] از آنجا که هیچ کس تا اجلش فرا نرسیده باشد، نمی میرد، بسیار اتفاق می افتد که بیمار مشرف به مرگ ...
عروس نمی توانست برقصد می گفت اتاق کج است ( عروس نمی تونست برقصه می گفت زمین کجه ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] چون بینند کسی ناتوانی خود را در امری توجیه ...
ملانصرالدین صنار می گرفت سگ اخته می کرد یک عباسی می داد می رفت حمام: [ ضرب المثل، عامیانه ]به مزاح درباره کسی می گویند که زیان حاصل از کار و کسبش بیش ...
لال را چه به اذان گفتن: [ ضرب المثل، عامیانه ] در هر امری توانایی و استعداد لازم است.
احمدک خوشگل بود آبله درآورد خوشگل تر شد: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که کراهت منظر چیزی بر اثر پیشامدی نامنتظر دو چندان شود، یا گرفتاری و رنج موجود ...
ارث گرگ مرده به کفتار می رسه: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که ناکسی جانشین ناکس دیگر می شود و نابکاری های او را دنبال می کند، این مثل را می آورند.
از پا راه بروی کفش پاره می شود از سر کلاه: [ ضرب المثل، عامیانه ] این راهی است که به هر صورت نباید رفت، چرا که جز زیان نتیجه ای عاید نخواهد شد.
اجل که آمد در نمی زند: [ ضرب المثل، عامیانه ] لحظه وقوع مرگ قابل پیش بینی نیست. مرگ بی خبر از راه می رسد.
از ده تخته نمد یک لچک حریر در نمی آید: [ ضرب المثل، عامیانه ] از نا اصل توقع نیکو نباید داشت.
از اسب پایین آمدن و بر خر نشستن: [ ضرب المثل، عامیانه ] مقام و موضعی مناسب و چشمگیر را برای خاطر چیزی نامناسب و بی ارزش از دست دادن. چیزی اصیل و شری ...
از آن بیدها نبودن که از این بادها بلرزد ( از آن بیدها نبود که به این بادها بلرزد ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] در استقامت و پایمردی خود یا دیگران به این ...
اول استشاره بعد استخاره: [ ضرب المثل، عامیانه ] در امور مشورت با عاقلان بر استخاره رجحان دارد.
سرطان گرم و اسد بدنام است: [ ضرب المثل، عامیانه ] مترادف با این است که همه ماه ها خطر دارد، بدنامیش صفر دارد.
از ریش برداشتن رو سبیل گذاشتن: [ کنایه، عامیانه ] عملی بی نتیجه و بی منطق انجام دادن. ما در ترکی ضرب المثلی داریم که می گوید : حسنین بؤرکون حسینین ب ...
از اسب افتاده ایم از اصل که نیفتادیم: [ ضرب المثل، عامیانه ] اگر به فقر گرفتار آمده ایم، باری اصالت و شخصیت مان بر جای است.
زمین که سخت شد گاو از چشم گاو می بیند: [ ضرب المثل، عامیانه ] هنگامی که کار به اشکال می انجامد، هر کسی علت را در تساهل همکار خویش می جوید. شهر یار گ ...
به اشتهای دیگران نان خوردن: [ کنایه، عامیانه ] با امکانات دیگران کاری را انجام دادن.
تا کور اسلحه کند جنگ تمام شده: [ ضرب المثل، عامیانه ] درباره مردم نا زرنگ و آهسته کار می گویند.
از دعای گربه سیاه باران نمی آید ( به دعای گربه سیاه باران نمی بارد ) : [ ضرب المثل، عامیانه ] چون کسی به ناحق زبان به نفرین بگشاید به ریشخند چنین گوی ...
از قاطر پرسیدند بابات کیست؟ گفت ننه ام مادیان است: [ ضرب المثل، عامیانه ] در مورد کسانی می گویند که فقدان شخصیت یا اصل و نسب خود را با تفاخر به انتسا ...
از قایم کاری کار عیب نمی کند: [ ضرب المثل، عامیانه ] معمولا در ریشخند کسی می گویند که در احتیاط نشان دادن افراط می کند یا به این خاطر دست به اعمالی م ...
از نخورده بگیر بده به خورده: [ ضرب المثل، عامیانه ] طمع و حرص افراد دارا بیشتر از مردم نادار است. آنکه طعم چیزی را نچشیده نمی داند از چه محروم است ام ...
اسب اسکندر هم گاهی سکندری می رود: [ ضرب المثل، عامیانه ] حتی برای آن ها که به لغزش ناپذیری معروف و مشهور هستند نیز گاهی ممکن است لغزشی پیش آید.
خانه گرگ بی استخوان نمی شود: [ ضرب المثل، عامیانه ] برای مواجهه با حقایق و واقعیات آماده باید بود.
روز از نو روزی از نو: [ کنایه، عامیانه ] همه چیز را یک بار دیگر از نو تکرار باید کرد.
از دنده چپ پا شدن: [ کنایه، عامیانه ] سخت عبوس و ترشروی و کم حوصله بودن.
تو بزا تا من بزرگش کنم: [ ضرب المثل، عامیانه ] در مورد امری می گویند که انجام دادن آن مستلزم اقدامی دیگر است که باید قبل تر انجام شود.
شیر بی یال و دم و اشکم: [ ضرب المثل، عامیانه ] هر چیز فاقد اجزای اصلی و اساسی. هر چیزی که از آن تنها نامش باقی مانده باشد.
تو اسمش را بگذار تا من صداش کنم: [ ضرب المثل، عامیانه ] در مورد امری می گویند که انجام دادن آن مستلزم اقدامی دیگر است که باید قبل تر انجام شود.
من از بهر حسین در اضطرابم تو از عباس می گویی جوابم؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] پاسخی که داده ای به سوال من مربوط نیست.
سال ها بگذرد و شنبه به نوروز افتد: [ ضرب المثل، عامیانه ] تصادف و اتفاق خوب چیزی نیست که همه روزه اتفاق بیفتد. مدتی باید بگذرد تا حادثه خوبی رخ دهد.
نه خری افتاده نه خیکی دریده: [ کنایه، عامیانه ] حادثه غیرقابل جبرانی رخ نداده و کار از کار نگذشته است. نظیر: نه تغاری شکسته نه ماستی ریخته. شعر از ...
امشب همه شب کمچه زدی حلوا کو؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] از آن همه تلاش و تقلا چه بهره ای برداشتی؟ نظیر: آن همه چریدی کو دنبه ات؟
اکبر ندهد خدای اکبر بدهد: [ ضرب المثل، عامیانه ] روزی دهنده خدا است.
اگر شریک خوب بود خدا هم شریک می گرفت: [ ضرب المثل، عامیانه ] در رد پیشنهاد مشارکت می گویند
حرف من ریش سفید را قبول نمی کنی عرعر الاغ را قبول می کنی؟: [ ضرب المثل، عامیانه ] :پیرمردی نزد جوانک همسایه که به امانت گرفتن خر او آمده بود سوگند می ...
امامزاده تا معجز نکند کسی به زیارتش نمی رود: [ ضرب المثل، عامیانه ] برای آنکه شخص مورد احترام و توجه قرار گیرد باید اثری وجودی از خود نشان دهد.
اگر چوپان بخواهد از بز نر هم می دوشد: [ ضرب المثل، عامیانه ] آنچه ناممکن را ممکن می کند خواست قلبی انسان است.
امسال برای یکی مان زن بگیر سال دیگه برای داداشم: [ ضرب المثل، عامیانه ] عبارت را معمولا در جواب کسی می آورند که به خیال خود زرنگی کرده با نادان شمردن ...
یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد که صد تا عاقل نمی توانند بیرون بیاورند: [ ضرب المثل، عامیانه ] یکی از سر بی فکری و نادانی عملی می کند یا سخنی می گوید ...
برف انبار کردن: [ کنایه، عامیانه ] نزد خود به امید حساب های غیرقابل وصول دل خوش داشتن
شتر که افتاد جهازش بار قاطر است: [ ضرب المثل، عامیانه ] مردم حقیر اگر از مرگ بزرگان زیان نبینند باری سود نیز نخواهند برد.
از چنگ دزد در آوردن و به چنگ رمال انداختن: [ ضرب المثل، عامیانه ] یکی را از بدی رهانیدن و به بدتری دچار کردن.
چشمش به دبه روغن افتاد زاییدنش گرفت: [ ضرب المثل، عامیانه ] به محض آگاهی از وجود چیزی برای استفاده از آن دندان تیز کردن.
گذر پوست به دباغخانه می افتد: [ کنایه، عامیانه ] مثلی است که به تهدید یا تنبیه می گویند یعنی سرانجام تو نیز روزی گرفتار خواهی شد.
اگر از درد بی گوشتی بمیرم کلاغ از روی قبرستان نگیرم: [ ضرب المثل، عامیانه ] در بلند طبعی و عالی همتی خویش این مثل را می آورند و شاید آن را به قیاس ای ...
شاخ بز چنگال میش قبله به پیش الله اکبر: [ ضرب المثل، عامیانه ] در حالت کنایی به نماز و عبادت ظاهرسازانه و فاقد اعتقاد و ایمان گفته می شود.
امتحان را گربه نخورده: [ ضرب المثل، عامیانه ] می توان همه چیز را ابتدا آزمود.
حالا امامزاده ای که خودمان ساختیم دارد به کمرمان می زند: [ ضرب المثل، عامیانه ] کسی که دست پرورده خود ماست اکنون به دشمنی با ما برخاسته.
برای یک شپش لحاف را بیرون انداختن : [ کنایه، عامیانه ] اسرافی نا لازم و ابلهانه