پیشنهاد‌های علی باقری (٣٨,٢٧١)

بازدید
٢٦,١٥٧
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بداشتن ؛ ایستانیدن در جائی. نصب کردن. گماردن. متوقف کردن : و تاش سپهسالارش را بر میسره بداشت. ( تاریخ بیهقی ) . و همچنان در باب مرکبان خاصه که بداشته ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر دار کشیدن ؛ بر دار کردن. بدار زدن. بالای دار کردن : نگهم را کشیده از مژگان دور باش نگاه او بردار. هروی ( از آنندراج ) . گردنی داریم از موی میان ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر دار زدن ؛ بر دار کردن. بر دار کشیدن. حلق آویز کردن. بدار آوردن. بدار بستن. ( آنندراج ) . رسم ولایت چنان است که چوبی خم نصب کنند و آدمی را رسن بحلق ...

پیشنهاد
٠

هول و تکان دادن ؛ به قلق و اضطراب افکندن کسی را.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وا دادن ؛ با فاصله شدن. متناوب گردیدن ، چنانکه شدت و التهاب درد. - || ممانعت کردن. - || نادیده گرفتن. - || باز دادن : خاردر پا شد چنین دشواریاب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوید دادن ؛ وعده خوب کردن : همی دادشان نیز فرخ امید بسی دادشان مهتری را نوید. فردوسی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نم پس دادن ؛ تراوش کردن و تراویدن رطوبت از چیزی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناهار دادن ؛ ناهار خوراندن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می دادن ؛ شراب دادن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میل دادن ؛ منحرف کردن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منصب دادن ؛ مقام و رتبت دادن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مواجب دادن ؛ ماهانه دادن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرتبت دادن ؛ مقام و منصب و جاه دادن : نفرین کنم بدرد ( ز درد ) و بلا این زمانه را کو داد کبر و مرتبت این کوفشانه را. شاکر بخاری.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیز دادن ؛ سر دادن ، لیزانیدن چیزی ، لغزانیدن آن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماهیانه دادن ؛ وظیفه ومقرری دادن.

پیشنهاد
٠

لو دادن سری را ؛ بروز دادن و فاش کردن آن.

پیشنهاد
٠

لو دادن شریک جرم خودرا ؛ تباهکاری او را بروز دادن.

پیشنهاد
٠

لو دادن کسی را ؛ بدست دادن او.

پیشنهاد
٠

لب دادن یا ندادن کاسه ؛ حالتی کاسه را که چون مایعی از او سرازیر کنند در ظرف دیگر پراکنده نشود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لت دادن آب را ؛ هدر دادن آن.

پیشنهاد
٠

گیر دادن سگ را ؛ واداشتن که پارس کند.

پیشنهاد
٠

گیر دادن کسی را ؛ باعث گرفتاری و گرفتن او شدن.

پیشنهاد
٠

کیف دادن به بچه ؛ حبی که تریاک یا عصاره کوکنار دارد بدو دادن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذار دادن ؛ عبور دادن.

پیشنهاد
٠

کوچه دادن مردم یا سپاه ؛ در دو صف قرار گرفتن گذشتن سواری یا کسی را

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمک دادن ؛ کمک کردن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کفاف دادن ؛ بسنده بودن : کفاف کی دهد این باده ها بمستی ما؟

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسره دادن ؛ زیر دادن.

پیشنهاد
٠

کِش دادن شاه شطرنج را ؛ با یکی از مهره های شطرنج بشاه شطرنج حمله کردن.

پیشنهاد
٠

کش دادن مطلب یا چیزی را ؛ بدرازا کشانیدن.

پیشنهاد
٠

کام دادن کسی را ؛ برآوردن کام او.

پیشنهاد
٠

غلت دادن چیزی را ؛ غلطانیدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضمه دادن ؛ پیش دادن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علیق دادن ؛ خوراک دادن ستور را.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صداع دادن ؛ دردسر دادن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکاف دادن ؛ شکافتن. دوپاره ساختن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شل دادن ؛ سست کردن چنانکه عنان اسب را.

پیشنهاد
٠

شل دادن کاری را ؛ جدی تعقیب نکردن کاری را موقتاً.

پیشنهاد
٠

شاخ وبرگ دادن درختی ؛ شاخ و برگ برآوردن آن.

پیشنهاد
٠

شاخ و برگ دادن مطلبی ؛ شرح بسیار افزودن بر آن. تطویل دادن آن.

پیشنهاد
٠

سر دادن و سیر ندادن ؛ از چیز اندک نگذشتن با استقبال و تقبل خطر عظیم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرما دادن ؛ در معرض سرما گذاردن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر دادن گریه ؛ ناگهان گریستن آغاز کردن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر دادن گریه ؛ ناگهان گریستن آغاز کردن.

پیشنهاد
٠

سر به پای کسی دادن ؛ سرنهادن بپای او : هیچ بیدردی نمییابم سوای خویشتن می نهم چون بید مجنون سر بپای خویشتن. صائب ( از آنندراج ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زبان دادن ؛ قول دادن. وعده دادن : زبان داد سیندخت را نامجوی که رودابه را بد نیارد بروی. فردوسی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشنی دادن ؛ منور ساختن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش دادن ؛ ضمانت دادن.

پیشنهاد
٠

روائی دادن یا ندادن دل ؛ راه دادن یا ندادن دل.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو دادن بکسی ؛ او را بخود گستاخ کردن.