پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٣)
إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقاًّ . . . ( 4 یونس ) کلمه حق عبارت است از چیزی که اصل و واقعیت داشته باشد و خبر ، مطابق آن واقعی ...
إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقاًّ . . . ( 4 یونس ) کلمه حق عبارت است از چیزی که اصل و واقعیت داشته باشد و خبر ، مطابق آن واقعی ...
إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقاًّ . . . ( 4 یونس ) کلمه حق عبارت است از چیزی که اصل و واقعیت داشته باشد و خبر ، مطابق آن واقعی ...
الر ، تلک آیات الکتاب الحکیم ( یونس 1 ) منظور از حکیم در این آیه محکم است ، و محکم به معنای چیزی است که طوری درست شده که فساد و شکاف در آن پیدا نمی ...
الر ، تلک آیات الکتاب الحکیم ( یونس 1 ) کتاب حکیم : در این آیه منظور از آن کتاب حکیم کتابی است که حکمت در آن تبلور یافته و جای گرفته است ، و چه بسا ...
الر ، تلک آیات الکتاب الحکیم ( یونس 1 ) کلمه آیات جمع کلمه آیة است که به معنای علامت میباشد ، هر چند که جایز است که این کلمه ، هم بر معانی اطلاق شو ...
یونی ( Yoni ) : مادینه ی لینگا امروزه شیوا پرستان عورت شیوا را نیز می پرستند و آن نرینه را لینگا ( Linga ) می نامند گاهی نیز مادینه ی آن را که یونی ...
معبد سومَنات ( Somanātha ) از جمله بتخانه ی بزرگ و با شکوهی بود که هندوان به افتخار لینگا و برای پرستش آن بنا کرده بودند. ثروت هنگفت و خیال انگیز آن ...
لینگا : شیوا پرستان عورت شیوا را نیز می پرستند و آن نرینه را لینگا ( Linga ) می نامند . گاهی نیز مادینه ی آن را که یونی ( Yoni ) نامیده می شود ، مانن ...
کَلکی ( Kalki ) : یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . کَلکی در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می باشد ...
بودا ( Buddha ) : یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . بودا در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می باشد ...
کریشنا ( Krishna ) : یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . کریشنا در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می ...
راما ( Ram� ) ی تبر به دست: یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . رامای تبر به دست در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت ...
کوتوله: یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . کوتوله در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می باشد . از د ...
موجود نیمه آدم و شیر: یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می باشد . ...
گراز : یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می باشد . از دیگر جلوه ...
لاک پشت : یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می باشد . از دیگر ج ...
ماهی : یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می باشد . از دیگر جلوه ...
ویشنو : یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . ویشنو 1000 نام دارد و جلوه های دهگانه ی آن برای خدمت رسانی به مردم در اساطیر دین هندوستان عبارت است ...
Hindu Trimurti خدایان تثلیث هندو خدایان تثلیث هندو عبارتند از : 1 - برهما ( Brahm� ) آفریدگار جهان 2 - شیوا ( šiva ) خدای فانی کننده . 3 - ویشنو ...
هر کس آب دل خود را میخورد ؛ هر کس بر وفق نیت خود سزا و پاداش بیند.
مهمان منی به آب آنهم لب جوی ؛ با چیزی بی ارز منت می نهد.
نه آب و نه آبادانی نه گلبانگ مسلمانی ؛ مکانی قفر و بی سکنه.
با نادان تواضع کردن آب بحنظل دادن است . ( منسوب به سقراط ) ؛ فروتنی با جهال ناسزاوار است.
ز آب خرد ماهی خرد خیزد ؛ ازسرمایه کم و مرد اندک مایه جز نفع قلیل حاصل نشود. . . . ن در آب و بر آسمان بینی . سنائی.
آب نمیبیند وگرنه شناگر قابلی ( لایقی ) است ؛ بدی و خیانت نکردن او از فقدان وسائل است.
آب و روغن بهم نیامیزد ؛ سازگار آمدن آن دو کس میسر نباشد. آبی که آبرو ببرد در گلو مریز ؛ عطا و نعمت که بمنت دهند مخواه. آبی که ز چشم رفت کی آید باز ...
آب که یک جا ماند میگندد ؛ سفر کردن سلامت تن را سودمند است. مدتی دراز نزد کسی بودن قدر و جاه ببرد.
آبم است و گاوم است نوبت آسیابم است ؛ در فرصتی کم چندین وظیفه و مهم پیش آمده است.
آب نطلبیده مراد است ؛ نعمتی که ناجسته و نخواسته به دست آید غنیمت است.
آب که از سر گذشت چه یک گز چه صد گز، یا چه یک نی چه صد نی ؛ بلا و محنت چون از حدّ طاقت گذرد اندک و بسیار آن یکسان باشد : آب کز سر گذشت در جیحون چه بدس ...
آب ریخته جمع نگردد ؛ مرادف ِ آب ریخته با کوزه نیاید.
آب سربالا میرود قورباغه شعر میخواند ؛ بمزاح ، نادانی فرصتی یافته و فضیلت فروشی آغاز کرده است. آب شیرین و مشک گنده ؛ نعمت و دولتی ناسزاواری را.
آب رفته بجوی بازنیاید ؛ در مورد امری گویند که چون از دست رود بازآوردنش نامیسور باشد.
آب روشنائی است ؛ این جمله را هنگامی که ظرف آبی بناگاه بزمین ریزد بطریق تفاؤل گویند، بدین معنی که ریختن آب دلیل فرج و گشایش در کار است.
آب ریخته با کوزه نیاید ؛ چیزی را گویند که چون تباهی یا زوال یافت درست کردن یا دوباره به دست آوردنش ممکن نباشد.
مثل آب و شکر ؛ سخت بهم درآمیخته.
مثل نقش بر آب ؛ ناپایدار درخاطر و ذهن. بیهوده و عبث.
مزه آب دادن ؛ سخت بیمزه و بیطعم بودن.
مثل آب سیرابی ؛ کم چربی و گنده ، آبگوشت و مانند آن.
مثل آب ظرفشویی ؛ کم مایه ( آبگوشت و چای و امثال آن ) .
مثل آب و آتش ؛ جمعنشدنی. ضد یکدیگر.
مثل ( چو ) آب در پرویزن و مثل آب در غربال ؛ غیرمستقر و بی ثبات : میان هیچ دلی کین او نگیرد جای چو آب جای نگیرد میان پرویزن. قطران.
مثل ( چو ) آب روان ؛ سهل و سَلِس : چو طبعی نداری چو آب روان مبر دست زی نامه خسروان. فردوسی.
مثل ( همچو ) آب زر ؛ بدلخواه. ببهترین صورت : آفتابی که هر دو عالم را کار ازو همچو آب زر گردد. عطار.
مثل آب حوض ؛ سرد و بیمزه.
مثل آب حنا ؛ کم رنگ و کم مایه ، چای و نظائر آن.
مثل آب جفت ؛ گس و زمخت ، در چای وامثال آن.
مثل آب حمام ؛ آبی گرم آنگاه که سردی آن مطلوب است.
مثل ( چو، همچو ) آب ؛ نیک ازبرکرده : هم اندر زمان حفظ شد همچو آب مر او را همه علم تعبیر خواب. شمسی ( یوسف و زلیخا ) .