پیشنهادهای رضا محمدی (٤٦)
تعظیم کردن
متجاوز
Keep a low profile جلب توجه نکردن - خود را از دید مخفی کردن
۱ - قدرت بدنی بالا ۲ - حیوان بزرگ ۳ - آدم خشن و سرکش
بیهوش
وحشتناک
باهات موافقم
هر کاری از دستم بر میاد میکنم
هر کاری از دستت بر میاد بکن
این درخواست زیادی است ( نشدنی هست )
این دور و بر
با کسی صحبت کردن
1 - نیشگون گرفتن ( منظور هم نیشگون گرفتن با دست هست و هم اینکه لباس تنگ آدمو نیشگون میگیره ) He pinched his arm These shoes are too tight, they pinc ...
1 - کوشا - مصمم 2 - محور ( برای درک بهتر به مثال ها توجه کنید ) computer driven کامپیوتر محور electrically driven vehicle وسیله برق محور ( وسیله برق ...
1 - پیچ خوردن ( اعضای بدن ) 2 - جدا کردن
قدرت نمایی
ترکیب counter با یه کلمه دیگه به معنی مخالف بودن و ضد بودن است پس counter strike میشه ضد حمله
کسی که مدتی از مرگش گذشته
منو متقاعد کردی
شگفت انگیزه - فوق العاده هست
شگفت انگیزه - فوق العاده هست
رسیدن [به یک مکان]
برگشتن
تفویض مسئولیت و مقام دادن مسئولیت و مقام
1 - طرح و برنامه ریختن برای چیزی We'll have to think of a pretty good excuse for being late Luckily, Dan thought of using the wire to pick the lock ...
وفاداری و حمایت
1 - صدمه زدن / صدمه دیدن ( با چیز نوک تیز ) 2 - حرکت سریع رو به جلو / فرو کردن ( با انگشت یا چیز نوک تیز ) 3 - زخم چاقو / چاقو خوردن / چاقو زدن 4 - ...
شکل چیزی تابع عملکرد آن هست ( شکل هر چیز مرتبط با هدف و عملکرد مورد انتظار آن هست )
توضیح دادن و بیان کردن با جزئیات
1 - سرحال آمدن - سرحال آوردن ( در مورد انسان ) She perked up considerably when her sister arrived 2 - جذاب کردن - جذاب شدن ( در موردچیزی ) The cit ...
مَناسِک گَُذار اصطلاحی است در مردم شناسی. منظور از این اصطلاح، توصیف آداب و رسومی است که در دوران حساس زندگی همچون زایش، بلوغ، پیوستن به گروه تازه و ...
1 - تصمیم 2 - راه حل 3 - تفکیک
طرح و نقشه
pituitary
برانگیختن ، تحریک کردن
1 - گستره ، قلمرو ، محدوده We would now like to broaden/widen the scope of the enquiry and look at more general matters 2 - مشاهده کردن ( و هر وسیل ...
1 - به جای They use fresh fish, as opposed to fish that has been frozen 2 - برخلاف The car gets 30 miles per gallon, as opposed to last year's model ...
از As of next month, all the prices will go up We won't be living here anymore as of tomorrow
1 - مطابقت داشتن - مشابه بودن - برابر بودن The money I've saved corresponds roughly to the amount I need for my plane ticket The American FBI corres ...
تغییر دادن _ تغییر یافتن Deep pain inflected his voice "found" is inflected form of "find"
کنترل کردن - مهار کردن
۱_ حرکت کردن[به صورت آهسته] No one noticed that the boat had begun to drift out to see After the band stopped playing, people drifted away in twos a ...
متهم کردن - متهم بودن ( نقش داشتن ، دخالت داشتن ) Have they any evidence to implicate him in the robbery ? - A lot of people were implicated in the ...
1_ سازماندهی کردن ، برپا کردن ، تدارک دیدن ، شروع کردن An attack mounted by the terrorists killed six civilians The National Gallery mounted a major ...
تشکیل شدن - تشکیل دادن
1 - small problem 2 - twist or bend in something 3 - a strange habit