تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 - small problem 2 - twist or bend in something 3 - a strange habit

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تشکیل شدن - تشکیل دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1_ سازماندهی کردن ، برپا کردن ، تدارک دیدن ، شروع کردن An attack mounted by the terrorists killed six civilians The National Gallery mounted a major ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

متهم کردن - متهم بودن ( نقش داشتن ، دخالت داشتن ) Have they any evidence to implicate him in the robbery ? - A lot of people were implicated in the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

۱_ حرکت کردن[به صورت آهسته] No one noticed that the boat had begun to drift out to see After the band stopped playing, people drifted away in twos a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کنترل کردن - مهار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تغییر دادن _ تغییر یافتن Deep pain inflected his voice "found" is inflected form of "find"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

1 - مطابقت داشتن - مشابه بودن - برابر بودن The money I've saved corresponds roughly to the amount I need for my plane ticket The American FBI corres ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

از As of next month, all the prices will go up We won't be living here anymore as of tomorrow

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 - به جای They use fresh fish, as opposed to fish that has been frozen 2 - برخلاف The car gets 30 miles per gallon, as opposed to last year's model ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

1 - گستره ، قلمرو ، محدوده We would now like to broaden/widen the scope of the enquiry and look at more general matters 2 - مشاهده کردن ( و هر وسیل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

برانگیختن ، تحریک کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

pituitary

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

طرح و نقشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1 - تصمیم 2 - راه حل 3 - تفکیک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مَناسِک گَُذار اصطلاحی است در مردم شناسی. منظور از این اصطلاح، توصیف آداب و رسومی است که در دوران حساس زندگی همچون زایش، بلوغ، پیوستن به گروه تازه و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - سرحال آمدن - سرحال آوردن ( در مورد انسان ) She perked up considerably when her sister arrived 2 - جذاب کردن - جذاب شدن ( در موردچیزی ) The cit ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

توضیح دادن و بیان کردن با جزئیات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شکل چیزی تابع عملکرد آن هست ( شکل هر چیز مرتبط با هدف و عملکرد مورد انتظار آن هست )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

1 - صدمه زدن / صدمه دیدن ( با چیز نوک تیز ) 2 - حرکت سریع رو به جلو / فرو کردن ( با انگشت یا چیز نوک تیز ) 3 - زخم چاقو / چاقو خوردن / چاقو زدن 4 - ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

وفاداری و حمایت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

1 - طرح و برنامه ریختن برای چیزی We'll have to think of a pretty good excuse for being late Luckily, Dan thought of using the wire to pick the lock ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تفویض مسئولیت و مقام دادن مسئولیت و مقام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

برگشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رسیدن [به یک مکان]

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شگفت انگیزه - فوق العاده هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

شگفت انگیزه - فوق العاده هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

منو متقاعد کردی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که مدتی از مرگش گذشته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ترکیب counter با یه کلمه دیگه به معنی مخالف بودن و ضد بودن است پس counter strike میشه ضد حمله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

قدرت نمایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 - پیچ خوردن ( اعضای بدن ) 2 - جدا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

1 - کوشا - مصمم 2 - محور ( برای درک بهتر به مثال ها توجه کنید ) computer driven کامپیوتر محور electrically driven vehicle وسیله برق محور ( وسیله برق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

1 - نیشگون گرفتن ( منظور هم نیشگون گرفتن با دست هست و هم اینکه لباس تنگ آدمو نیشگون میگیره ) He pinched his arm These shoes are too tight, they pinc ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

با کسی صحبت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

این دور و بر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

این درخواست زیادی است ( نشدنی هست )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

هر کاری از دستت بر میاد بکن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

هر کاری از دستم بر میاد میکنم

پیشنهاد
٧

باهات موافقم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

وحشتناک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بیهوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - قدرت بدنی بالا ۲ - حیوان بزرگ ۳ - آدم خشن و سرکش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

Keep a low profile جلب توجه نکردن - خود را از دید مخفی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

متجاوز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تعظیم کردن

١