دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٥,٤٧٢
رتبه
رتبه در دیکشنری
٦٥٣
لایک
لایک
٥٥٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٢٤

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٣

1 - small problem 2 - twist or bend in something 3 - a strange habit

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٧

تشکیل شدن - تشکیل دادن

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
١٢

1_ سازماندهی کردن ، برپا کردن ، تدارک دیدن ، شروع کردن An attack mounted by the terrorists killed six civilians The National Gallery mounted a major ...

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٥

متهم کردن - متهم بودن ( نقش داشتن ، دخالت داشتن ) Have they any evidence to implicate him in the robbery ? - A lot of people were implicated in the ...

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٥٨

۱_ حرکت کردن[به صورت آهسته] No one noticed that the boat had begun to drift out to see After the band stopped playing, people drifted away in twos a ...

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.