پیشنهادهای R@M!N (٣٣٣)
معادل Who cares? کسی اهمیت نمیده کی براش مهمه
ترک مهمانی یا دورهمی بدون خداحافظی با میزبان یا مهمانان این نوع ترک مهمانی در جوامع ( عمدتا غربی ) عادیه و اتفاقا باعث راحتی طرفین خواهد بود. In c ...
چقدر بهت بگم I keep telling you I don't know him چقدر بگم نمی شناسمش
کسی که چیزی رو که پیشنهاد میشه رو قبول می کنه someone who accepts or wants what someone is offering. I'm going to the cafeteria, see if anything ...
اصلاح نگرش درس کردن طرز برخورد It's shameful, stow the attitude
افزایش حقوق ناشی از ارتقا an extra sum of money added to an employee's normal salary as a reward for exceptional work Besides, the prestige and sala ...
افزایش حقوق ( بخاطر ترفیع ) an extra sum of money added to an employee's normal salary as a reward for exceptional work
آب زیر کاه
گه خوردن غلط زیادی کردن چرت و پرت گفتن We were eating lunch, and then out of the blue John started talking shit داشتیم غذا می خوردیم یهو جان شروع ...
He is on foot اون پیاده ست
هر چی بیشتر میگذره . . . . . All the more proof I have no courageous هر چی بیشتر میگذره ثابت میشه من شجاعتی ندارم
از درون نابود کردن از درون خوردن Your conscience is eating away at you وجدانت از درون تورو میخوره
to become involved in a situation too quickly without thinking about it first: That's just like Julie - always jumping in with both feet before she ...
شل کن سفت کن Frankly, I'm a little sick of the back and forth صادقانه بگم از این شل کن سفت کن ها خسته شدم !
من دوست دختر / پسر دارم
سفر کردن - عبور از جاهای مختلف People like us don't really belong anywhere, we just past through آدمهایی مثل ما به جایی ( شهری ) تعلق ندارن، ما فقط ...
پس بفرما پس تحویل بگیر
A person's past wrongdoings will return to negatively affect them عواقب اعمال بد / اشتباه گذشته بالاخره دامن آدم رو میگیره We're dealing with deca ...
You fell asleep at the wheel پشت فرمون خوابت برده
باور کردن اشک ریختن کسی I wish I could buy the tears کاش میتونستم اشکهاتو باور کنم ( داری اشک تمساح می ریزی )
تاثیری رو کار کسی نداشتن No reflection on you رو کار تو تاثیری نداره
رنگ پریده بنظر رسیدن You look so pale
این کمترین چیزیه که نگرانم می کنه ( در قیاس با بقیه مشکلاتم )
عجیب رفتار کردن If you do not know what has got into someone, you do not understand why they are behaving strangely: I can't think what's got into ...
A person's past wrongdoings will return to negatively affect them عواقب اعمال بد / اشتباه گذشته بالاخره دامن آدم رو میگیره We're dealing with deca ...
محرمانه ست ( تحت الفظی اینکه فقط چشمای من باید بهش بیفته ) this document is strictly confidential, must not be seen by anyone else, is only for you ...
کاری داشتن برای رفتن و انجام دادن I have an errand to run یه کاری دارم باید جایی برم ( با عجله )
بد عنق بدقلق کسی که تحملش برا دیگران سخته
به چشم کسی زل زدن خیره شدن به چشم کسی He gazzed into the eyes of his creation and saw evil به چشمای مخلوقش ( چیزی که ساخته بود ) خیره شد و توش شیطان ...
اختیار دادن to take a position that is ahead of others رهبری و ابتکار عمل چیزی را به کسی دادن I'm willing to work with you on this, but only if you ...
کسی را توی بن بست نگه داشتن ( به منظور جلوگیری از آسیب زدن ) راه پس و پیش کسی را بستن گیر انداختن کسی که نتونه در بره
اجرای عدالت
از خواب غفلت بیدار شدن
معاون قائم مقام As your second, I need to protest به عنوان معاون شما مخالفت میکنم
An extraordinarily stupid person lacking intelligence or good judgment; stupid; dull - witted کودن
ضرب المثل مسایل شخصی ( خانوادگی ) رو با کار قاطی نکن
تهیه کردن یه لیست نوشتن یه لیست ( از چیزی مثل مظنونین )
کون لقت رو بیار اینجا
به شماره افتادن به سمت انتهای چیزی رفتن I realize now my days are numbered الان میفهمم که روزهام ( تا زمان مرگم ) به شماره افتادن
کنترل داشتن روی کسی He has really got a hold on you, doesn't he?
really true خیلی راسته This is damn true
الان این حرف و میزنی ( بعدا زیرش میزنی ) بعدا نظرت عوض میشه
بعدا تا بعد I'm busy right now but I will come by later
پاچه خواری
منوط به It's subjected to your judgement not him این منوط به قضاوت توه نه اون
What was yard like? Fenced by maple trees حیاط چه شکلی بود؟ بزرگ، محصور با درختان افرا
برو سر اصل مطلب حاشیه نرو Get to the point Wrap it up
now at this exact time Right now
بی اعتنایی Moving on is not just an distraction, it's a rebuke گذشت کردن فقط یه نوع بی اعتنایی نیست یه جور سرزنش کردنه
حساب پس دادن When I remember, there will be a reckoning وقتی به یاد بیارم وقت حساب پس دادن میرسه