پیشنهادهای راضیه موسوی خورشیدی (١٩٣)
فرهنگ پذیری
به صورت اسم، به معنای �موجودیت منحصربه فرد� یا �عنصر منحصربه فرد� است
تنانگی، بدنمندی
شدن، شوند مفهومی فلسفی است که به فرایندهای همیشگی پویایی، تغییر و دگرگونی جهان هستی دلالت دارد.
گاهی به معنای دستاورد و ماحصل نیز هست
داننده، شناسا
واساخت، ساخت شکنی، ساخت زدایی
انتساب، نسبت دادن
نامتناسب تفکر یا عملی که تناسبی با شرایط/موقعیت ندارد
یک سر معلق
باز ساخت یابی
انباره
مردود شمردن، مردود دانستن
دو شقگی، دوپارگی duality طبقه بندی یک چیز به دو زیرمجموعه یا دو بخش متمایزاست dichotomy تمایز بین دو چیز رقیب یا مخالف یکدیگر است
شکل گیری، تشکیل
سلیقه ای
کارگزاری سازی، بنگاه سازی، واحدسازی agencification
در حوزه های دانشی به معنای �ره آورد و دستاورد� است
جاری، متداوم، برقرار
در نوشتارهای اجتماعی، به معنی �نهادینه شدن/ نهادینه سازی� نیز به کار می رود.
در نوشتارهای اجتماعی به معنای �نهادینه شدن/ نهادینه سازی� نیز به کار می رود.
تعمیمی، عام نگر بودن
احتمالاتی بودن، امکانی بودن، احتمال وقوع، پیشایندی بودن
( یک امر انتزاعی را ) به صورت نمونه عینی درآوردن
شهرانگی
نقش آفرینی
پیامدگرایی
interdisciplinary بین رشته ای transdisciplinary ورا رشته ای، فرا رشته ای cross disciplinary چند رشته ای* تلاقی چند رشته
شی انگاری، چیز انگاری
گسترده درطول زمان، جاری، مستمر
تخصصی سازی، تخصص گرایی
تخصصی شدن
evolutionary تکوینی تکوین زبانی
در کنارهم قرار گرفتن
صورت گرفتن ( چیزی ) به واسطه ی ( چیز دیگری ) ، انجام شدن ( چیزی ) به واسطه ی ( چیز دیگری )
گفتمان مندی، گفتمانی بودن
چندآوایی، چندتفسیری، چندوجهی
فروبسته
مقتضیِ زمان بودن، مقتضیِ زمان ساختن
اقتضا
ریشه مندی، ریشه داری
متاثر شدن، متاثر کردن، تاثر
همبندی
کورمال کورمال جلو رفتن، حرکت تدریجی رو به جلو
گسستن، گسست، تکه تکه شدن، چندپاره شدن the social unravel گسست امر اجتماعی
مبادله، کنش بینابینی
خویشتنداری، مدارا، خودداری
پراکندگی قدرت disparity of powers
سرهمبندی، همبندی، فراپردازی
پسگفتار