پیشنهادهای Noramiss (٣٧)
شهر šhr, šẖr Pth. /MP/šahr/ n
iconography ( n. ) 1670s, "illustration by drawing or figures, " from Medieval Latin iconographia, from Greek eikonographia "sketch, description, " ...
دبیری. کاتبی
برگی از نسخه
واژه آغازگر کتاب یا نسخه. ریشه لاتین همچنین: incipient ( adj. ) "beginning, commencing, " 1660s, from Latin incipientem ( nominative incipiens ) , p ...
نشانه درونی
برای مثلا: برای نوشتن، برای نقاشی برای نقاشی، صفحه عمودی قرار گرفته است. اینجا با توجه به بافتار متن، �برای� میتونه بهترین انتخاب یاشه
شاهپور. دیهیم ور
اصطلاح نسخه شناسی: حکاکی شده. نقر شده
نگین
ایزدستان
اینگونه به چشم می رسد که . . . در نِگر اینگونه است که . . .
برابر ( معادل ) پارسی ( فارسی ) واژه ( لغت ) تضمین واژه ( های ) پایندانی - پشتیبانی است.
در مطالعات مانوی: �خروش خوانی، وعظ� xrwhxwʾnyy, xrwxwʾnyy MP /xrōhxwānī/ n �خروش خوان، واعظ� xrwhxwʾn, xrwxwʾn MP /xrōhxwān/ n
گسیل کردن
سیاه مشق
گردی
فَروَرده حرف/ آوانویسی: . frwrdg, prwrdg Pth. /MP/frawardag/ n
همچنین، Syntagme به معنی زنجیره در روایت شناسی
کتابت. اصطلاح خوشنویسی
در نشانه شناسی به معنی هم مکان، از جمله قواعد ترکیب زمانی و مکانی
پیشوند به معنی: به بالا، واقع در نوک چیزی، بالایی، فوق، برتر، مافوق، ارجح، بیشتر، ابر
بدعت گذار MP ʾhlmwgʾn pl
در مطالعات مانوی temple به مانستان ترجمه می شود. �مانستان، پرستشگاه/ دِیر مانوی� mʾnystʾn, mʾnysṯʾn, mʾnystʾʾn Pth. /MP/mānestān/ n
خوشنویسانه
باشنده
اگر کسی در زمینه ای پژهش های بنیادین یا نوآورانه ای انجام داده و نتیجه تحقیقاتش را منتشر کرده باشد، در اصطلاح می گویند به خامه فلان شخص. برای نمونه: ...
پادافره، جزا، کیفر حرف/آوانویسی پارتی و فارسی میانه: . pʾdyfrʾs, pʾdfrʾs Pth. /pādifrās/ n. ; pʾdyprʾẖ, pʾdprʾẖ MP/pādifrāh/ n
خاستگاه. از آنجایی که �خاستگاه� به معنی �منشاء یا جایی که چیزی از آن بر می خیزد یا در آن پدید می آید� است، از بن ماضی فعل �خاستن� پسوند �گاه� ساخته ...
فرشتگانی. فرشته وش
گنجینه. این گزینش برای شرحی هنری مناسب است. ریشه: from French r�pertoire, literally "index, list" ( 14c. ) , from Late Latin repertorium "inventory"
شانه پوش تشریفاتی چیزی به مانندِ شال دراز و باریک تشریفاتی عیسوی که برای کشیشان نشانه وقار و قدرتِ جایگاه و وظایف آ ن هاست
با attention ریزنگری، ریزبینی
به گوهر فارسی میانه است.
آوردن
در هنر: بخش، قسمت، ناحیه
عنصر