incised

/ˌɪnˈsaɪzd//ɪnˈsaɪzd/

حک شده، کنده کاری شده، چاکدار

جمله های نمونه

1. an incised design
طرح کنده کاری شده

2. The design is incised into a metal plate.
[ترجمه گوگل]این طرح در یک صفحه فلزی حک شده است
[ترجمه ترگمان]طراحی به یک صفحه فلزی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The letters were incised in stone.
[ترجمه گوگل]حروف بر روی سنگ حک شده بود
[ترجمه ترگمان]حروف را از سنگ پرت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His name was incised on the stone.
[ترجمه گوگل]نام او بر روی سنگ حک شده بود
[ترجمه ترگمان]اسم او دیگر روی سنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After the surface is polished, a design is incised or painted.
[ترجمه گوگل]پس از صیقل دادن سطح، یک طرح برش یا رنگ آمیزی می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از صیقل دادن سطح، طراحی incised یا نقاشی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The deeply incised DE/ED made with a red-hot nail was visible for anyone to see.
[ترجمه گوگل]برش عمیق DE/ED ساخته شده با میخ قرمز داغ برای همه قابل مشاهده بود
[ترجمه ترگمان]به محض دیدن هر کسی که ببیند یک میخ پر از شدت و تصادفات با میخ داغ به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pot surface can also be carved, incised and perforated: all three of these techniques involve the removal of clay.
[ترجمه گوگل]سطح گلدان را نیز می توان حک کرد، برش داد و سوراخ کرد: هر سه این تکنیک ها شامل حذف خاک رس است
[ترجمه ترگمان]سطح قابلمه نیز می تواند حکاکی، incised و سوراخ دار باشد: هر سه این روش ها شامل حذف خاک رس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its bright green color and incised leaves serve as a most suitable complement to cryptocorynes.
[ترجمه گوگل]رنگ سبز روشن و برگ های بریده شده آن به عنوان مناسب ترین مکمل برای کریپتوکورین ها عمل می کند
[ترجمه ترگمان]رنگ سبز روشن آن و برگ های incised به عنوان a مکمل برای cryptocorynes عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Two square escutcheon plates, each incised with a cross, have been riveted on to the surface above and below the keyhole.
[ترجمه گوگل]بر روی سطح بالا و زیر سوراخ کلید دو صفحه مربع شکل که هر کدام با یک صلیب بریده شده است
[ترجمه ترگمان]دو بشقاب بزرگ خانوادگی که هر یک از آن ها با صلیب کشیده شده و روی سطح سوراخ سوراخ سوراخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now the natural drainage systems are incised 20 feet below the surrounding landscape.
[ترجمه گوگل]اکنون سیستم های زهکشی طبیعی 20 فوت زیر چشم انداز اطراف حفر شده اند
[ترجمه ترگمان]اکنون سیستم های زه کشی طبیعی در حدود ۲۰ فوت پایین تر از چشم انداز اطراف قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am worried if the poet could be incised wound by the paper's edge.
[ترجمه گوگل]من نگرانم که آیا ممکن است شاعر از لبه کاغذ بریده شود
[ترجمه ترگمان]من نگران این هستم که آیا این شاعر میتونه زخم بزرگی رو لبه کاغذ گیر بندازه یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The skin is now incised with the scalpel along the previously - drawn lines.
[ترجمه گوگل]اکنون پوست با چاقوی جراحی در امتداد خطوطی که قبلا کشیده شده اند بریده می شود
[ترجمه ترگمان]پوست در حال حاضر با چاقوی جراحی که پیش از این کشیده شده بود، مرطوب کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A die incised so as to produce a design in relief.
[ترجمه گوگل]قالبی برش خورده برای ایجاد طرح برجسته
[ترجمه ترگمان]یک incised در حال مرگ به گونه ای که بتواند طرحی را در آرامش تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The relationships between the cutting speed and a incised workpiece of intension, thickness are analyzed.
[ترجمه گوگل]روابط بین سرعت برش و قطعه کار برش خورده با شدت، ضخامت تجزیه و تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]روابط بین سرعت برش و قطعه کار بر روی قطعه کار of، ضخامت تحلیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The elbow capsule is incised longitudinally and elevated off the anterior aspect of the distal humerus along with the brachioradialis .
[ترجمه گوگل]کپسول آرنج به صورت طولی برش داده می شود و از قسمت قدامی استخوان بازو به همراه براکیورادیالیس خارج می شود
[ترجمه ترگمان]کپسول آرنج incised longitudinally است و بخش جلویی استخوان بازو را همراه با brachioradialis بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] شکافته

انگلیسی به انگلیسی

• cut; carved; formed by cutting

پیشنهاد کاربران

incised ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: شکافته
تعریف: ویژگی برگی که حاشیۀ آن بریدگی های عمیق و نامنظم داشته باشد
بریده شده ( برش جراحی )
اصطلاح نسخه شناسی:
حکاکی شده. نقر شده

بپرس