پیشنهاد‌های MOHSEN POORMOHAMMAD KARAJ (٥٤)

بازدید
١٥
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

REGRET و REPENT هردو به معنی پشیمان شدن هستش repent و penance معنی توبه هم میدن She had repented of what she had done او ( خانم ) از کاری که کرده بو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

CEASE به معنای متوقف کردن کاری هست که ما تو فارسی هم ازش استفاده میکنیم مثلا یکی داره صحبت میکنه بهش میگیم سیس ، طرف صحبت کردنو متوقف میکنه. . . ب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

I WOULD DIE FOR YOU یعنی قربونت برم ، فدات شم ، بمیرم برات

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خال خال ، نقطه نقطه ، رنگ به رنگ مثلا PINTO BEAN میشه لوبیا چیتی ( BEAN میشه لوبیا )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

میخای مرخصی بری؟ Do you want to go on vacation دیروز مرخصی رفته بودی؟ Did you go on vacation yesterday حواستون باشه VACATION میشه مرخصی، تعطیلات ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Genocide به معنی نسل کشی هست کلا cide پسوند کشتنه مثلا homicide به معنی قتل و suicide به معنی خودکشیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Genocide به معنی نسل کشی هست کلا cide پسوند کشتنه مثلا homicide به معنی قتل و suicide به معنی خودکشیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

DIZZINESS و VERTIGO ( بیشتر استفاده میشه ) هردو به معنای سرگیجه میباشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

Genocide به معنی نسل کشی هست کلا cide پسوند کشتنه مثلا homicide به معنی قتل و suicide به معنی خودکشیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

به معنی حدس ، گمان ، حدس زدن، گمان کردن I Surmise Persepolis will be the champion of this season مترادفش میشه GUESS فقط حواستون باشه با SUMMARIZE ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

شاخه ای از زبان شناسی که به مطالعه معنای کلمات میپردازد. معناشناسی SEMANTIC IS A BRANCH OF LINGUISTIC THAT STUDY FOR MEANING

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

خوشکل ، خوب ( طرف خوب چیزیه ) I WANT COMELY GIRL FOR MARRIAGE

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

دم دمی مزاج ، هوس باز مترادف با ERRATIC HIS CAPRITIOUS BEHAVIOR IN THAT PARTY SHOCKED EVERYBODY رفتار بوالهوسانه او در آن جشن همه را شوکه زده کرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

FRENETIC میشه شخص آشفته، عصبانی ، کسی که از عصبانیت شبیه دیوانه ها شده معنی پر جنب و جوش، سریع و بی نظم نمیده THE FRENETIC PERSON NEVER CAN DECIDE ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣١

I AM YOUR SERVANT کلمه باکلاس تر نوکرتم و چاکرتم میشه فدات شم قربونت برم بمیرم برات که میشه I WOULD DIE FOR YOU

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

ANARCHY میشه اغتشاش ، بی نظمی ، خودسر بودن مردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

POINT، BECKON، MENTION، HINT اینا همشون میشه اشاره کردن به HE HINT TO LION Sorry, I won't mention it again

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

معنیش میشه : مهارت ، هنر ، استادی مترادف با SKILL ، ART مصنوعی یا تصنعی ( ساخته بشر Created By Human ) که دوستمون نوشتن میشه Artificial یا Factiti ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

نشان ، اثر ، جای پا THERE WAS NO VESTIGE OF HOPE IN HER FACE در چهره او اثری ( نشانه ای ) از امید وجود نداشت جزء لغات 1100

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

Contents ، roster، schedule، list همگی به معنای فهرست ، صورت و لیست میباشند اما Contents ، roster معنای نزدیک تری به فهرست دارند. HE WROTE A ROSTE ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

criticize به معنای انتقاد کردن I criticized her and she got angry

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پوست چیزی را کندن مثلا: I EXCORIATED AN ORANGE FOR MYSELF برای خودم یک پرتغال پوست گرفتم ( پوست کندم ) جزء لغات 1100 واژس تا جاییکه من میدونم ترج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

معنیش میشه سخاوتمند ، گشاده دست ، بخشنده همون آدم لارجیه خودمونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

EQUITY میشه عدل، انصاف پیشوند هم که منفی میکنه INIQUITY میشه بی انصافی ، بی عدالتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مترادف CLOTH به معنی پوشاک و لباس HE HAD A LOT OF RAIMENT IN HIS WARDROBE او تعداد زیادی لباس داخل کمدش داشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

OPTIMISTIC خوش بین PESSIMISTIC بدبین Don't be pessimistic, friend

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

OPTIMISTIC خوش بین PESSIMISTIC بدبین Don't be pessimistic, friend

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

راهزن ، یاغی ، دزد، غارتگر مترادف با BANDIT - OUTLAW - ROBBER - THIEF - BURGLAR BRIGANDS ATTACKED THEM ON THEIR WAY TO HOME راهزنان در مسیرشان به خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به معنی مشهور، خوشنام، محبوب مترادف با FAMOUS - POPULAR - CELEBRATED HE IS REPUTED FOR HIS BOOK ABOUT HONESTY او بخاطر کتابش که در رابطه با صداقت ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

آرام کردن - تسکین دادن - نرم کردن مترادف با PACIFY و SOOTHE HE TRIED TO MOLLIFY HIS ANGRY WIFE BY GIVING HER A GIFT او سعی کرد با دادن هدیه همسر خش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

شخص با انظباط و سخت گیر ( سخت گیر در نظم ) معنای منجنیق ( سنگ انداز ) هم میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

معنی کشف کردن و فهمیدن اشتباهه unearth به معنای حفر کردن ، از زمین بیرون آوردن مثلا THEY UNEARTHED A LOT OF COINS FROM THEIR HOUSE GARDEN آنها سکه ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

سفت ، شق ، محکم بسته شده tight سفت و محکم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Your mind is a magnet. If you think of blessings, you attract blessings; and if you think of problems, you attract problems. Always cultivate good th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

شخص بیتجربه و ناشی ( کلش بوی قرمه سبزی میده ) IN SPITE OF HER CLAIM ABOUT EXPERIMENT WE FOUND THAT SHE IS CALLOW

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

Posterity آیندگان نسل های آینده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ENDURE به معنای تحمل کردن go through ، bear ، tolerate She's been going through a bad time recently اخیرا او دوران بدی را تحمل کرده است SHE WAS U ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

قحطی ، گرانی ، کمبود DEARTH OF HOSPITAL کمبود بیمارستان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

معنی اصلیش از حق خود گذشتن، گذشت کردن معنی دومش انتفال دادنه که مترادف با TRANSFER یا TRANSMIT یا DEMISE میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بد گویی ، ناسزا گفتن HIS SPEECH WAS FULL OF OBLOQUY TOWARD HIS PARENTS curse هم معنی فحش و دشنام میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨٠

حساب شده عمدی کنکاش کردن ( تفکر عمیق PONDER )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پخش یا منتشر کردن خبری ( منظور از منتشر کردن چاپ کردن PUBLISH نیست ) HE DISSEMINATED THE NEWS OF ENGAGEMENT او خبر نامزدی خودش را پخش کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ساختگی ، مصنوعی میشه CREATED BY HUMAN ( ساخته بشر ) مترادفش میشه ARTIFICIAL

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

بخشنده ، سخاوتمند مانی فکر میکنه یه سنت بده آدم بخشنده وسخاوتمندی میشه مترادفش generous هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تنوع ، گوناگون ، متنوع variety تنوع ، متنوع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

PROVINCE میشه استان CITY میشه شهر STATE میشه ایالت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

قرص ( دارو ) هم PILL میشه هم TABLET ( قرص ماشین ظرفشویی میشه TABLET ) دارو هم که میشه DRUG داروخانه هم میشه DRUGSTORE

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به حرکت ادامه دادن ( متوقف نشدن تو کاری ) • Successful people keep moving. They make mistake but they don’t Give UP GO ON هم به معنی ادامه دادن هس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مترادف SUMMARIZE به معنی خلاصه کردن ، مختصر بیان کردن ، جمع بندی کردن In three words I can sum up everything I’ve learned about life: it goes on. - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مترادف SUM UP به معنی خلاصه کردن In three words I can sum up everything I’ve learned about life: it goes on. - Robert Frost

١