raiment

/ˈreɪmənt//ˈreɪmənt/

معنی: جامه، پوشاک
معانی دیگر: (قدیمی) جامه، لباس، رخت، ملبوس پوشاندن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: clothing; dress; apparel.
مشابه: dress

- He then appeared, wearing the fine raiment of a prince.
[ترجمه گوگل] سپس او ظاهر شد و لباس زیبای یک شاهزاده به تن داشت
[ترجمه ترگمان] سپس با جامه های زیبا و زیبای یک شاهزاده ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I want nothing but raiment and daily bread.
[ترجمه گوگل]من جز لباس و نان روزانه چیزی نمی خواهم
[ترجمه ترگمان]من بجز لباس و نان روزانه چیزی نمی خواهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The girl always complains about lacking suitable raiment.
[ترجمه گوگل]دختر همیشه از نداشتن لباس مناسب شاکی است
[ترجمه ترگمان]این دختر همیشه از نداشتن لباس مناسب شکایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In its dazzling raiment of spring, the land belies the tragedy that inflicted such sorrow on the people of Oklahoma.
[ترجمه گوگل]این سرزمین با لباس خیره کننده بهاری خود، تراژدی را که چنین اندوهی را بر مردم اوکلاهاما تحمیل کرد، تکذیب می کند
[ترجمه ترگمان]در جامه های خیره کننده بهار، زمین بر تراژدی the که بر مردم اوکلاهما لطمه وارد می کرد، درهم می شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And having food and raiment let us be therewith content.
[ترجمه گوگل]و با داشتن غذا و لباس به آن خشنود باشیم
[ترجمه ترگمان]و داشتن غذا و لباس به ما اجازه می دهد تا با آن راضی باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And the same John had his raiment of camel's hair, and a leathern girdle about his loins; and his meat was locusts and wild honey.
[ترجمه گوگل]و همان یحیی جامه ای از پشم شتر داشت و کمربند چرمی در کمرش بود و گوشت او ملخ و عسل وحشی بود
[ترجمه ترگمان]و همین طور جان به لباس شتر و کمربندی چرمین که در اطراف his بود داشت و گوشت او ملخ و عسل وحشی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I must get into sumptuous raiment, and it wouldn't do to run andinto it.
[ترجمه گوگل]من باید وارد لباس مجلل شوم، و نمی‌توانم به سمت آن بدوم
[ترجمه ترگمان]من باید به جامه های مجلل و مجلل بروم، و این کار را برای انجام دادن آن انجام نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But she was wearing the cobalt raiment of the Angel of Death.
[ترجمه گوگل]اما او لباس کبالتی فرشته مرگ را پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]اما او لباس لاجوردی فرشته مرگ پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thy raiment waxed not old upon thee, neither did thy foot swell, these forty years.
[ترجمه گوگل]این چهل سال نه لباست کهنه شد و نه پایت ورم کرد
[ترجمه ترگمان]جامه تو روی تو کهنه نشده بود، این چهل سال هم بالا نیامده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In fine raiment and elegant surroundings, men seemed to be contented.
[ترجمه گوگل]در لباس‌های زیبا و محیطی زیبا، مردان به نظر راضی بودند
[ترجمه ترگمان]با جامه های زیبا و محیط آراسته به نظر می رسید که مردان راضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I must get into sumptuous raiment, and it wouldn't do to run and jump into it.
[ترجمه گوگل]من باید به لباس مجلل بپوشم و بدوم و داخل آن بپرم کارساز نیست
[ترجمه ترگمان]من باید به جامه های مجلل بروم، و این کار را نمی کنم که فرار کنم و بپرم توی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His hair was spread behind him like a black raiment.
[ترجمه گوگل]موهایش مثل جامه سیاه پشت سرش پهن شده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش مثل جامه های سیاه در پشت سرش جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A cut of sheep's hair touched with the genius of man becomes raiment for a king.
[ترجمه گوگل]یک برش موی گوسفند که با نبوغ انسان لمس می شود، لباس یک پادشاه می شود
[ترجمه ترگمان]یک برش موی گوسفند با نبوغ انسان به عنوان یک پادشاه برازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Golf Personal Goods: Golf umbrella, golf raincoat, wind-coat, golf raiment, bag, golf cap, glove, golf towel, belt and so on.
[ترجمه گوگل]کالاهای شخصی گلف: چتر گلف، بارانی گلف، کت بادی، لباس گلف، کیف، کلاه گلف، دستکش، حوله گلف، کمربند و غیره
[ترجمه ترگمان]کالاهای شخصی گلف: چتر گلف، بارانی گلف، پوشش باد، پوشش گلف، کیف، کلاه گلف، دستکش، حوله، کمربند، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جامه (اسم)
gear, thing, suit, habit, apparel, livery, rig, garment, vesture, raiment, tog, toggery, costume, clobber, togs, habiliment

پوشاک (اسم)
garment, vesture, raiment, clothing, weed, wear

تخصصی

[نساجی] لباس - پوشاک - جامه - تن پوش

انگلیسی به انگلیسی

• clothing, attire, garments
raiment is clothing; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

مترادف CLOTH به معنی پوشاک و لباس
HE HAD A LOT OF RAIMENT IN HIS WARDROBE
او تعداد زیادی لباس داخل کمدش داشت
رز پوشاک

بپرس