پیشنهاد‌های متین دهقان زادهٔ جزی (٢٩٧)

بازدید
٥٧٨
تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

• female performer ( in plays, films, etc. ) an actress is a woman whose job is acting in plays or films.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

john /ˈdʒɑːn/ /dʒɒn/ معنی: مستراح معانی دیگر: ( خودمانی ) ، آدم ساده لوح و گول خور، اسم خاص مذکر ( مخفف آن: jack و johnny و johnie ) ، یوحنا، یحیی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

The name of a actor

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

A family name ( A last name ) .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

دانشنامه عمومی پپسی ( در گذشته پپسی کولا ) نام یک نوع نوشابه کولای گازدار پرطرفدار است که تا سال ۱۹۶۵ توسط شرکت پپسی کولا تولید می شد. از سال ۱۹۶۵ در ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سایت دیکشنری آبادیس: abadis. ir

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دانشنامه عمومی دونگی پریسیان ( به صربی: Donji Prisjan ) یک منطقهٔ مسکونی در صربستان است که در ولاسوتینتسه واقع شده است. [ ۱] دونگی پریسیان ۳۳۰ نفر جم ...

پیشنهاد
٠

The Iditarod Trail Sled Dog Race, more commonly known as The Iditarod ( /aɪˈdɪtərɒd/ ) , is an annual long - distance sled dog race held in Alaska in ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

snowmobile /ˈsnomoˌbil/ /ˈsnomoˌbil/ معنی: اتومبیل برفی، اتومبیل مخصوص حرکت روی برف معانی دیگر: ماشین برف پیما ( که معمولا به جای چرخ زنجیر دارد )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

sled /sˈled/ /sled/ معنی: سورتمه، با سورتمه حمل کردن، سورتمه راندن معانی دیگر: سورتمه سواری کردن، با سورتمه بردن، سورتمه ( از sledge کوچک تر است )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

sleigh /sˈleɪ/ /sleɪ/ معنی: سورتمه، سورتمه راندن معانی دیگر: کالسکه ی سورتمه ای ( که به جای چرخ بر دو اسکی سوار است ) ، سورتمه ی اسبی، درشکه سورتمه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

sledge /sˈledʒ/ /sledʒ/ معنی: غلتک، سورتمه، چکش اهنگری، با کالسکه سفر کردن، سورتمه راندن معانی دیگر: رجوع شود به: sledgehammer، سورتمه ی بارکش، سورتم ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

iditarod تلفظ آمریکایی: آیْدیدِرادْ تلفظ بریتانیایی؛ آیْدیتِرادْ The Iditarod Trail Sled Dog Race, more commonly known as The Iditarod ( /aɪˈdɪtərɒd ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داشتن، ( آبگونه ) گرد آمدن، انباشته شدن، به اعتبار خود باقی ماندن، معتبر بودن، به صورت نگاشته یا چاپی موجود بودن، ایستادگی کردن، مقاومت کردن، متوقف ش ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

though /ˈ�oʊ/ /�əʊ/ معنی: بهر حال، بهرجهت، باوجود اینکه، باوجود ان، ولو، هر چند با اینکه، ولی، اگر چه، گرچه معانی دیگر: با آنکه، با وجود آنکه، هرچند، ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

although /ˌɒlˈ�oʊ/ /ɔːlˈ�əʊ/ معنی: اگر چه، هر چند، گرچه، بااینکه معانی دیگر: با وجود آنکه ( در امریکا altho هم می نویسند ) = even though

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

even /ˈIː. vən/ /ˈiːvn/ معنی: زوج، عدد زوج، اعداد جفت، هموار، مسطح، صاف، درست، مساوی، متعادل، صاف کردن، هموار کردن، واریز کردن، مسطح کردن، حتی، هم، ب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

even though /ˈivɪn �oʊ/ /ˈiːvən �əʊ/ هر چند، با آن که، ولواینکه = although

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد

dude /ˈduːd/ /djuːd/ معنی: شخص، ادم شیک پوش معانی دیگر: ( خودمانی ) مرد، آدم، پسر، ( امریکا ) ، ( مردی که خیلی در بند لباس است ) خوش لباس، فکلی، ژیگو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جبران کردن یک لطف، لطفی را جبران کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

repay /riˈpeɪ/ /rɪˈpeɪ/ معنی: تلافی کردن، بر گرداندن، پس دادن، پس دادن به معانی دیگر: ( پول ) پس دادن، بازپرداخت کردن یا شدن، عوض دادن، جبران کردن، ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Scrub sponge" یعنی: 🧽 اسفنج زِبری که برای شستن ظرف ها و سطوح استفاده می شه. در فارسی، معمولاً بهش می گیم: اسکاچ اسکاچ ظرف شویی یا گاهی: ابر ظ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

scrub /ˈskrəb/ /skrʌb/ معنی: تمیز کاری، ادم گمنام، خارستان تیغستان، خراش دادن، مالش دادن، مالیدن، ستردن، تمیز کردن، خراشیدن معانی دیگر: درخت کم رشد، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

percent /pərˈsent/ /pəˈsent/ معنی: در صد، فی صد، بقرار در صد معانی دیگر: ( لاتین ) درصد ( نشان آن: % ) ( per cent هم می نویسند ) ، یک صدم، از قرار صد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

present /ˈprezənt/ /prɪˈzent/ معنی: بخشش، سفته، عطا، عطیه، هدیه، پیشکش، ره اورد، تحفه، اهداء، تقدیم، زمان حال، زمان حاضر، سوقات، اکنون، اماده، فعلی، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ: پالپ pulp /ˈpəlp/ /pʌlp/ معنی: حالت خمیری، خمیر کاغذ، مغز ساقه، مغز نیشکر، جسم خمیر مانند، بصورت تفاله دراوردن، گوشتالو شدن، خمیر کردن معانی دی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pul ( واحد پول افغانستان ) پول ( معادل یک صدم افغانی ) بررسی کلمه اسم ( noun ) حالات: puli, puls • : تعریف: the smaller monetary unit of Afghanist ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Doy یکی دیگر از کلمه هایی که معنای مشابه پ ن پ دارد کلمه ی Doy است. این کلمه در مجموع یعنی حرفی که زدی کاملا بدیهی بود. به مثال های زیر دقت کنید تا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی: سالار، آقا، لرد یا نجیب زاده، رئیس یا استاد یا عضو دانشکده، پوشیدن، برتن کردن معانی دیگر: رودخانه ی دون ( در روسیه ) ، عنوان احترام آمیز اسپانی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

obviously /ˈɑb. viː. ə. sli/ /ˈɑb. viː. ə. sli/ بطور آشکار یا معلوم، معلوم است که، بدیهی است که انگلیسی به انگلیسی: • in an obvious manner; clearly; ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ: دا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگلیسی به انگلیسی • ( slang ) no kidding! , you don't say! ( used sarcastically ) یا used to comment on an action perceived as foolish or stupid, ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در فارسی، یا معنی ای نمی دهد، یا معنی �ه� در آخر کلمات یا معنی �این� یا در برخی موارد، �آن�، یا معنی �را� می دهد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تلفظ: اگر کلمهٔ بعد از آن، اولش، صدای حروف صدا دار داد یا صدای یکی از این حروف صدا دار a, e, i, o, u را داد، تلفظ آن، به صورت /ə/ ( ذا ) است؛ اما اگر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pull /ˈpʊl/ /pʊl/ معنی: کشش، کشیدن، کندن، کشیدن دندان، پشم کندن از، بطرف خود کشیدن، چیدن معانی دیگر: ( به طرف خود ) زور دادن، درآوردن، دریدن، پاره کر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dawn /ˈdɒn/ /dɔːn/ معنی: سپیده، اغاز، سپیده دم، فجر، سحر، سحرگاه، بامداد، اغاز شدن معانی دیگر: پگاه، پیشتاب، شبگیر، غلس، ( هنگام ) طلوع آفتاب، آغاز ( ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

rumor /ˈruːmər/ /ˈruːmə/ معنی: شایعه، چغلی، چو، شایعه گفتن و یا پخش کردن معانی دیگر: هو، زبانزد، شایع کردن، چو انداختن، هو انداختن ( انگلیس: rumour ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ: سچرَچْ stretch /ˈstret͡ʃ/ /stret͡ʃ/ معنی: دوره، بسط، کوشش، قطعه، اتساع، ارتجاع، خط ممتد، مدت، امتداد دادن، کش دادن، کش امدن، کش اوردن، گشاد شدن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• hair which grows on a man's upper lip; similar hair growth on an animal ( also moustache )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی: خوش بین معانی دیگر: خوش بین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

mustache /ˈməˌst�ʃ/ /məˈstɑːʃ/ معنی: سبیل معانی دیگر: بروت تلفظ: آمریکایی: ماسْتَشْ بریتانیایی: مِسْتاشْ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاند ببمو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

blond /blɑnd/ /blɑnd/ معنی: بور معانی دیگر: موطلایی، زرین موی، دارای موی کم رنگ، دارای موی زرد و چشم آبی و پوست سفید، کاکل زری، سفیدرو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلاند جوک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• ebonics, non - standard form of english that is used among african - americans انگلیسی سیاه _ انگلیسی آفریقایی - آمریکایی_ انگلیسی محاوره ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

black hole /ˈbl�khoʊl/ /bl�khəʊl/ ( نجوم ) سیه سوراخ، سوراخ سیاه ( سوراخ فرضی که باقیمانده ی ستاره ی عظیم فروریخته ای بوده و به واسطه ی نیروی جاذبه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سچرِچْتْ _ سچرَچْتْ ( آمریکایی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

M. A تلفظ: آمِیْ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

dollar