پیشنهاد‌های مریم فتحی سلمی (٢٢٩)

بازدید
٧٥
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

a way in which you can achieve something دقیقا همون چیزیه که لازمه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

annoy someone اذیت کردن کسی سربه سر گذاشتن

پیشنهاد
٤

lose one's voice or find it hard to speak because of hoarseness. احساس ناراحتیدر گلو که باعث میشه نتونی درست صحبت کنی I have a frog in my throat صد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

a business, investment, or product that provides a steady income or profit. کار بسیار پر منفعت پول ساز Hong Kong Telecom has been a cash cow, thank ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

a serious problem that makes your life very difficult, especially being dependent on drugs مشکل چندین ساله زخم چندین ساله مریضی بیعلاج

پیشنهاد
٦

to unexpectedly do something which solves a problem or helps you to achieve something انجام کار غیره منتظره که مشکل شما رو حل میکنه یا کمک میکنه چیزی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

معادل: emphasize on مترادف:bring/call/draw attention to. . . . اهمیت دادن مترادف:accentuate. . . . . تاکید کردن مترادف:corroborate, confirm . . . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

معنی:acquire a great deal of money, typically in a sudden or unexpected way. مترادف: hit the jack pot یه شبه به جایی رسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

phrase. Sense is used in several expressions to indicate how true your statement is. For example, if you say that something is true in a sense, you m ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

this is the point دقیقا نکته همینجاست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

all of the sudden suddenly یهویی

پیشنهاد
٢

work hard به سختی تلاش کردن عرق ریختن ( به معنی زحمت کشیدن ) با تمام توان جنگیدن برای رسیدن به هدف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

it's the last chance این آخرین فرصته حالا یا هیچوقت آخرین شانس

پیشنهاد
٦

not pay attention از یه گوش شنیدن و از یه گوش به در کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

i can't stop doing sth دست خودم نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

have a particular talent for dealing with can handdle a special thing توانایی سر و کله زدن، داشتن. . . جفت و جور بودن با. . خو داشتن با. . توانای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

1 frequently or repeatedly; much of the time, ( Archaic equivalents ) oftentimes, ofttimes. اغلب اوقات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

fancy luxurious مجلل لوکس درجه یک لاکچری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

وعده سر خرمن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای بلیط هواپیماست ولی در شرایطی که فرد بدون بلیط وارد فرودگاه می شود و به دنبال یک بلیط تخفیف خورده از یک پرواز کم فروش است که به زودی حرکت میک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

If you feel like a "fish out of water" everything seem unfamiliar to you احساس غربت کردن از یه دنیای دیگه بودن احساس تعلق به جایی نداشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

. deceive someone playfully; tease someone سرکار گذاشتن. ایستگاه کردن دست انداختن شوخی کردن با کسی ?are you pulling my leg گرفتی ما رو؟ مسخرمون کر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

to try hard to do something when there is no chance that you will succeed بحث بی نتیجه آب در هاون کوبیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to emphasizing a problem انقدر داغونه که. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

1 - expressing surprise چطور ممکنه؟!!! 2 - used for asking someone for their opinion or their reaction to something مایلید چطوری . . . ؟ به طور مثا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

said about people or organizations that are rich, and can therefore get or do what they want پول حرف اولو میزنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

to destroy something completely that it is no longer exist ریشه کن کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریشه چیزی را خشکاندن نابود کردن

پیشنهاد
٠

پایان شب سیه و سپید است کور سوی امیدی وجود دارد پایان کار خوش است. things will get better

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

to cause a situation or organization to change in a positive direction برگرداندن اوضاع حل کردن مشکلات بهبود دادن اوضاع

پیشنهاد
٩

you can't win them all بازی برد و باخت داره

پیشنهاد
٥

not to judge before getting familiar با ذهن باز در مورد چیزی فکر کردن پیش داوری نکردن در مورد چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

used to say that something will definitely happen in the future حتمیه دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره

پیشنهاد
٧

There is not thing any one can do about it کاری از دست کسی ساخته نیست چه میشه کرد؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

to be on someone's nerve روی مخ کسی بودن کسیو عذاب دادن اعصاب کسی را به هم ریختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مبتلا شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

to deal with problems or difficulties by doing whatever you need to do, rather than by trying only one method خود را با ساز زمانه کوک کردن کنار آمدن ...

پیشنهاد
١

مگه چقد بد شانسی میتونی بیاری دیگه؟ بعیده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مرخصی استعلاجی گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

it's better to be cautious than to regret it later احتیاط شرط عقل است پیشگیری بهتر از درمان است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

همواره بیست چهارساعته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

definition: to make angry example: it drives me crazy دیونه ام کرده اعصابمو خرد کرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

there is not thing anyone can do about it کاریش نمیشه کرده همینه که هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

to make something too important زیاده روی کردن افراط کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

this takes the cake definition : this is the worst این دیگه شاهکاره این دیگه نوبرشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

handout به معنی خیرات یا به معنی سر فصلی از مطالب و توضیحات که در جلسه ای مطرح میشوند اما hand out تقسیم کردن و پخش کردن بین افراد میباشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

it's impossible to live normally with that outlook اینجوری که نمیشه ( با این فکر ) زندگی کرد این که درستش نیست سخت نگیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

I'm a little obsessed یکم حساس شدم به این موضوع وسواس پیدا کردم فکرمو مشغول کرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

If you get your hands on something or lay your hands on something, you manage to find it or obtain it, usually after some difficulty. به چنگ آوردن ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اقرار به اشتباه کردن و عذر خواستن شکر خوردن