پیشنهاد‌های مریم فتحی سلمی (٢٢٩)

بازدید
٧٨
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

توجه کردن، دقت کردن، اهمیت دادن، no one give them a second thought هیچ کس حتی نگاهشونم نمیکنه ( اهمیت نمیده بهشون )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

If you get your hands on something or lay your hands on something, you manage to find it or obtain it, usually after some difficulty. به چنگ آوردن ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

the latest fashion very popular right now آخرین مد روز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

صدایی رسایی داشتن خوب آواز خوندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

it's better to be cautious than to regret it later احتیاط شرط عقل است پیشگیری بهتر از درمان است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

خستگی در کردن تمدد اعصاب کردن ریکس کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

هر روزه خدا ( تاکید میکند که هر روز یک عمل انجام میشود ) Everyday and Every single day are technically the same thing. The only difference is th ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به نکته خوبی اشاره کردی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

راه افتادن با ماشین و ترک کردن محلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

نیازی به گفتن نیست که. . . واضح است که . . . معلوم است که. . . پیداست که. . . مشخص است که. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

1 - expressing surprise چطور ممکنه؟!!! 2 - used for asking someone for their opinion or their reaction to something مایلید چطوری . . . ؟ به طور مثا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

حالا که فکرشو میکنم. .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

this takes the cake definition : this is the worst این دیگه شاهکاره این دیگه نوبرشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

you indecat ethat sth isn't your personal tast با سلیقه من جور در نمیاد باب طبع من نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

I'm a little obsessed یکم حساس شدم به این موضوع وسواس پیدا کردم فکرمو مشغول کرده

پیشنهاد
٢١

تا بیاد جا بیفته خوب ، زمان میبره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

handout به معنی خیرات یا به معنی سر فصلی از مطالب و توضیحات که در جلسه ای مطرح میشوند اما hand out تقسیم کردن و پخش کردن بین افراد میباشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

چیزی که خیلی آزار هنده است چیزی ه خیلی رو اعصابه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

نمایندگی شعبه حق امتیاز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

هوای همدیگر را داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کیف با بند بلد که به صورت کج انداخته میشه

پیشنهاد
٧

There is not thing any one can do about it کاری از دست کسی ساخته نیست چه میشه کرد؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

annoy someone اذیت کردن کسی سربه سر گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

pull one's weight سهم خود را ادا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کیف قاپ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بیش از حد زیادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اقرار به اشتباه کردن و عذر خواستن شکر خوردن

پیشنهاد
١٥

به کجا داریم میریم؟ کنایه از وقایع ناخوشایندی که در جهان رخ میدهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

قانون بی چون و چرا قاعده بی برو برگرد اصل اساسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

there is not thing anyone can do about it کاریش نمیشه کرده همینه که هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بساط خود را جمع کردنو رفتن اسبابکشی کردن نقل مکان کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پاهایی که خوشگله و آدم روش میشه صندل بپوشه و نشونشون بده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

to spend less on your lifestyle than you generate in earnings. دخل و خرج جور در آمدن کمتر از درآمد خرج کردن لقمه اندازه دهن خود برداشتن پا را به اند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مرخصی استعلاجی گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شونه به شونه سپر به سپر bumper - to - bumper traffic ترافیک بسیار سنگین

پیشنهاد
١٣

هر چیزی تعادلش خوبه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

to try hard to do something when there is no chance that you will succeed بحث بی نتیجه آب در هاون کوبیدن

پیشنهاد
١٢

کل حقوق ماهیانه ام قبل از اینکه سر ماه حقوقمو بگیرم تموم شده. تا آخر ماه هیچی از حقوقم برام نمی مونه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

this is the point دقیقا نکته همینجاست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

move out of the way of sth or sb از سر راه کنار رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

a person or thing with no protection against an attack or other source of danger. مثلل مرغ پر و بال بسته بی دفاع و آسیب پذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مبتلا شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

used to say that something will definitely happen in the future حتمیه دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

impulse item/buy/purchase\goods are products that people buy on impulse, i. e. , without planning to do so. خریدهای یهویی غیرضروری خریدهای از سر جو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

عمرا کاری رو انجام دادن علاقه ای به انجام کاری نداشتن به اصلاح عامیانه کشته مرده چیزی نبودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

all of the sudden suddenly یهویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

well protected well built به خوبی حفاظت شده خوش ساخت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خودشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

to make something too important زیاده روی کردن افراط کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انباشت شدن رسوب کردن تجمع پیدا کردن زیاد شدن