پیشنهاد‌های محمد فروزانی (٧٢٧)

بازدید
١,٢٢٣
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Delitescent /ˌdelɪˈtesənt/ ( adj ) – meaning concealed; hidden; latent. پنهان شده؛ نهفته؛ نهان؛ پوشیده؛ مستتر؛ مستور؛ نامرئی؛ ناآشکار؛ ناپیدا؛ مخفی ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه هم فعل است و هم اسم. به عنوان فعل هم لازم هست و هم متعدی و دارای دو معنی است. به عنوان اسم هم در دیکشنری ها دو تعریف برای آن وجود دارد: Frib ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

Hymeneal /ˌhaɪmɛˈniːəl/ ( adj - chiefly poetic ) – meaning: of or relating to marriage. مربوط به ازدواج؛ ازدواجی؛ نکاحی؛ وابسته به عروسی Example 1: ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

Habiliment /həˈbɪlɪmənt/ ( n - often plural ) – meaning: dress, clothes, or attire جامه؛ پوشاک؛ رخت؛ لباس؛ پوشیدنی؛ تن پوش؛ پوشش Example 1: 👇 Her co ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Intenerate /ɪnˈtɛnəˌreɪt/ ( v - tr, rare ) – meaning: to soften or make tender. نرم کردن؛ لطیف کردن؛ تُرد کردن Example 1: 👇 خیساندن پشم سفت در محلو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

Withershins ( adv - chiefly Scot ) – meaning: in a direction contrary to the natural one; counterclockwise. در جهتی بر خلاف جهت طبیعی؛ خلاف جهت عقر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Abstergent /əbˈstɜːdʒənt/ ( adj ) meaning: cleansing or scouring پالایش دهنده؛ تصفیه کننده؛ پاک کننده؛ شستشو دهنده Example 1: 👇 Few people would ref ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Sardanapalian /ˌsɑrdnəˈpeɪljən/ ( adj ) – meaning: excessively luxurious or sensual; of, relating to, or characterized by the luxuriously sensual na ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Nolens volens /ˈnəʊlɛnz ˈvəʊlɛnz/ ( adv - Latin ) – meaning: whether willing or unwilling; Willy - nilly باری به هر جهت؛ بهر حال؛ بالاجبار؛ خواسته ن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Cenobitic /siːnəˈbɪtɪk/ ( adj ) – meaning a monastic tradition that stresses community life. Often in the West the community belongs to a religious o ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Animadvert /ˌ�nəm�dˈvɜrt/ ( v - intr. foll by on or upon ) – meaning: to comment with strong criticism ( upon ) ; speak out against ایراد گرفتن؛ اعتر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Carpophagous /kɑrˈpɒfəgəs/ ( adj - zoology ) – meaning: feeding on fruit; fruit - eating. حیوان یا جانور میوه خوار؛ گونه میوه خوار Example 1: 👇 The ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Riant /ˈraɪənt/ ( adj - rare ) laughing; smiling; cheerful. شاد؛ مسرور؛ بشاش؛ خرم؛ سرزنده Example 1: 👇 I didn’t expect the judge to be so friendly ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Fulgent /ˈfʌldʒənt/ OR fulgid /ˈfʌldʒɪd/ ( adj - poetic ) shining brilliantly; resplendent; gleaming; dazzlingly. رخشنده؛ ساطع؛ فروزنده؛ مشعشع؛ منور ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

3186 - Ichthyologist /ˌɪkθɪˈɒlədʒɪst/ ( n ) – meaning: someone who is an expert in ichthyology ( /ˌɪkθɪˈɒlədʒɪ/: the study of the physiology, histor ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Proximo /ˈprɒksɪməʊ/ ( adv - esp abbreviated, prox in formal correspondence ) – meaning: in or during the next or coming month مربوط به ماه آینده؛ م ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Campanulate /k�mˈp�njʊlɪt/ ( adj - Botany ) – meaning: ( of a flower ) bell - shaped, like a campanula. زنگوله مانند؛ شبیه ناقوس؛ به شکل زنگ؛ به شکل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Imprimis /ɪmˈpraɪmɪs/ ( adv - archaic ) – meaning: in the first place در وهله اول؛ برای شروع؛ نخست اینکه؛ قبل از هر چیز ( اینکه ) ؛ در ابتدا؛ اول آنک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Capon /ˈkeɪpən/ ( n ) – meaning: a castrated cock fowl fattened for eating. خروسی که برای چاق و خوشمزه شدن و نهایتاً خوردن اخته می شود. Example 1: ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Brabble /ˈbr�bəl/ ( n - a rare word for squabble ) – meaning: noisy, quarrelsome chatter; a petty quarrel مشاجره؛ جنجال؛ بگو مگو؛ سر و صدا Example 1: ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه در لغتنامه ها دارای دو تعریف است: Footle /ˈfuːtəl/ ( v - intr. , informal ) – meaning: 1. ( often foll by around or about ) to loiter aimle ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Soign� or ( feminine ) soign�e /ˈswɑːnjeɪ/ French /swaɲe/ ( adj ) – meaning: well - groomed; elegant carefully or elegantly done, operated, or design ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Hardihood /ˈhɑːdɪˌhʊd/ ( n ) – meaning: boldness, courage, daring, or audacity. سرسختی؛ جسارت؛ شجاعت؛ بی پروایی؛ نترسی؛ بی باکی Example 1: 👇 He had ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Flavescent /fləˈvɛs ( ə ) nt/ ( adj ) – meaning: yellowish or turning yellow. زرد رنگ یا زرد شدن؛ مایل به رنگ زرد Example 1: 👇 The complexion usual ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای این لغت سه تعریف در دیکشنری های مختلف وجود دارد: Lickerish, liquorish /ˈlɪkərɪʃ/ ( adj - archaic ) – meaning: 1. lecherous or lustful. حشری؛ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Prorogue /prə ( ʊ ) ˈrəʊɡ/; prorogate /ˈprəʊrəˌɡeɪt/ ( v ) – meaning: to discontinue the meetings of ( a legislative body ) without dissolving it; to ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Landlubber /ˈl�ndˌlʌbər/ ( n - nautical ) – meaning: any person having no experience at sea or no familiarity with sailing. دریا ندیده؛ ناآشنا با در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این لغت که هم اسم و هم فعل است، از نظر نوشتاری به دو شکل متفاوت نوشته می شود: Calcimine OR kalsomine /ˈk�lsɪˌmaɪn/ meaning: 1. ( n ) a white or pale ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Edentate /iːˈdɛnteɪt/ ( adj ) – meaning: toothless or having only few teeth بی دندان یا داشتن تنها چند دندان Example 1: 👇 The main reason people los ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Impudence /ˈɪmpjʊdəns/ ( n ) – meaning: the quality of being impudent: mischievous, impertinent, or disrespectful. بی ملاحظه گی؛ بی مبالاتی؛ بی پروا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Ramiform /ˈr�mɪˌfɔːm/ ( adj ) – meaning: having a branchlike shape. انشعابی؛ شاخه شاخه ای؛ شاخه مانند Example 1: 👇 Scientists observed ramiform pat ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Hog the limelight ( also steal the limelight ) – meaning: draw the focus of attention to oneself at the expense of others. تمام توجه ها را به سمت خ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

steal the limelight ( also hog the limelight ) – meaning: draw the focus of attention to oneself at the expense of others. تمام توجه ها را به سمت خ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Limelight /ˈlaɪmˌlaɪt/ ( n - esp in the phrase in the limelight ) – meaning: a position of public attention or notice; glare of publicity کانون یا مر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Alliaceous /ˌ�lɪˈeɪʃəs/ ( adj ) – meaning: of or relating to or having the odor or taste of garlic, onion, etc. مربوط به سیر و پیاز؛ شبیه به سیر و پ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Cap - a - pie /ˌk�pəˈpiː/ ( adv ) – meaning ( dressed, armed, etc ) from head to foot. از نوک سر تا مچ پا؛ تماماً؛ سر تا پا؛ سراسر Example 1: 👇 Cap ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخلص همه مشهدی ها هستیم آقای کتابدار: )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آقای کتابدار نازنین، ممنون!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

آقای حسین کتابدار عزیز ، خیلی ارادت دارم!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نظر آقای جهان بخش بسیار دقیق است چون در توضیحِ تفاوت بین این کلمه و کلمه رفراندوم سایت زیر اینگونه توضیح می دهد: The words referendum and plebiscite ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Samhainophobia /ˌsaʊwɪnəˈfəʊbiə/ ( n ) – meaning: an abnormal or extreme fear of Halloween. ترس غیرعادی یا شدید از هالووین Example 1: 👇 Someone wit ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Manqu� /mɑŋˈkeɪ/ ( adj ) – meaning: having failed, missed, or fallen short. ناکام؛ باخته؛ ناکامیاب؛ ناموفق؛ مقهور؛ بی بهره Example 1: 👇 The manager ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه هم اسم است و هم صفت. معنی آن در نقش اسم توسط دوستان و کاربران عزیز ذکر شده است. آنچه در زیر می آید معنی آن در نقش صفت است که در انگلیسی آمری ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Miffed /mɪft/ ( adj - informal ) – meaning: somewhat annoyed; peeved. گرفته؛ مغموم؛ پکر؛ رنجیده؛ آزرده؛ ناراحت Example1: 👇 She turned around, looki ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Dramatic gesture – meaning: a movement of the hands, arms, or head, etc. to express an idea or to attract attention. حرکت نمایشی؛ ژست نمایشی؛ ادا و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Jounce /dʒaʊns/ ( v ) – meaning: to shake or jolt or cause to shake or jolt; bounce; to move joltingly or roughly up and down. تکان خوردن/دادن؛ به ش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Olid /ˈɒlɪd/ ( adj - literary ) – meaning: foul - smelling. بد بو؛ متعفن؛ گندیده؛ بوی نامطبوع؛ بوی گند Example 1: 👇 The olid stench from the trash ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Washout /ˈwɒʃaʊt/ ( n ) – meaning: a disappointing or complete failure. شکست کامل؛ ناکامی مأیوس کننده Example: 👇 MRS. BOYLE: But, Jack, when we get ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Bob /bɒb/ ( v - bobs, bobbing, bobbed ) to move or cause to move with a short abrupt movement, as of the head. حرکت دادن کوتاه و ناگهانی سر؛ جنباندن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Guidon /ˈɡaɪdən/ ( n ) – meaning: a small flag or streamer ( a long flag or part of a flag ) carried as a guide. یک پرچم کوچک یا یک پرچم به اهتزاز د ...