پیشنهاد‌های مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا (١,٥٨٣)

بازدید
٧,٠٨٢
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

به این دستکندها >>> "وَرِکوه ( پناهگاه کوه ) " می گویند سرشناس ترین آن ها >>> "کافر کُلِی یا کُلِیگَبر" است! یادآوری از واژه وَرِجَمکَرد: وَرِ ( وَر ...

پیشنهاد
٨

گات ها، هات ( بخش ) 33، بند4 ( اَهنَوَدگاه ) : ye thwat mazdā asrushtīm akemcā manō yazāi apā hvaētēushcā tarēmaitīm verezēnah'yācā nazdishtām drujem ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١٢

نوشته ای از زمان ساسانیان نشان می دهد که "خورِش ماست" که امروزه خوراک اصفهانیان است از دیرباز پخته می شده است و ریدَگ ( پسر جوان، غلام دربار ) خورشتی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

نوشته ای از زمان ساسانیان نشان می دهد که "خورِش ماست" که امروزه خوراک اصفهانیان است از دیرباز پخته می شده است و ریدَگ ( پسر جوان، غلام دربار ) خورشتی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

برپایه بند 21 خسروقُبادان و ریدَک: "سپیدبا یا سپیدباگ": چاشنی سفید معنی می دهد که برابر پارسی >>>sauce ( سُس ) . bē ān pad - mizagtar wahīg ī dō - ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

برپایه بند 21 خسروقُبادان و ریدَک: "سپیدبا یا سپیدباگ": چاشنی سفید معنی می دهد که برابر پارسی >>>sauce ( سُس ) . bē ān pad - mizagtar wahīg ī dō - ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

برپایه بند 21 خسروقُبادان و ریدَک: "رودَن" : موی کندن یا تراشیدن، صفا دادن بدن معنی می دهد که برابر پارسی >>> shave ( ( واژه ای که از آن برگرفته شده ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢٤

میهَن: واژه اوستایی: 𐬨𐬆𐬙𐬀𐬥، مَئیثَن، maēthan پهلوی ساسانی ( پارسیک ) : mēhan فارسی میانه ( پَهلوانیک، پارتی ) : 𐭬𐭩𐭧𐭩𐭭، مِهَن / مِهان، mēhān ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١٩

در سنگ نوشته شوش ( بابِلی کهن، ۱۶۰۰ پیش از میلاد یا ۳۶۲۴سال پیش ) در دوره پادشاهی سوکَّل مَخ ها ( فرمانروایان، نماینده شاه، فرستادگان بزرگ، پیامبران ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١١

در سنگ نوشته شوش ( بابِلی کهن، ۱۶۰۰ پیش از میلاد یا ۳۶۲۴سال پیش ) در دوره پادشاهی سوکَّل مَخ ها ( فرمانروایان، نماینده شاه، فرستادگان بزرگ، پیامبران ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٧

در سنگ نوشته شوش ( بابِلی کهن، ۱۶۰۰ پیش از میلاد یا ۳۶۲۴سال پیش ) در دوره پادشاهی سوکَّل مَخ ها ( فرمانروایان، نماینده شاه، فرستادگان بزرگ، پیامبران ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٤

در سنگ نوشته شوش ( بابِلی کهن، ۱۶۰۰ پیش از میلاد یا ۳۶۲۴سال پیش ) در دوره پادشاهی سوکَّل مَخ ها ( فرمانروایان، نماینده شاه، فرستادگان بزرگ، پیامبران ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

رُخصَت: واژه ورزش پهلوانی زورخانه و کُشتی - این واژه فارسی بسیار کهن است که امروزه به نادرستی عربی می دانند! . رُخ: چهره، سیما، روی - پهلوان، جنگن ...

پیشنهاد
١٧

یادآوری از واژه دوشیارا: ( ( از داریوش بزرگ"داریوش یکم"، هفت کتیبه یا سنگ نوشته در تخت جمشید بر جای مانده که در کتیبه های Dpd واژه "دوشیارا" آمده اس ...

پیشنهاد
٩

یادآوری از واژه دوشیارا: ( ( از داریوش بزرگ"داریوش یکم"، هفت کتیبه یا سنگ نوشته در تخت جمشید بر جای مانده که در کتیبه های Dpd واژه "دوشیارا" آمده اس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پارسی آن: وِردِسکو!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

وِردِسکو: verdeskū - واژه اوستایی و آیینی پس از یورش تازیان ( اعراب ) نام روستایی در فارس ( شیراز ) گَشت! به فرنود ( دلیل ) یورش تازیان ( اعراب ) ، آ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

لَمتُر، ی پسوند وابسته ساز ( نسبت ) - واژه پهلوی ( فارسی میانه، پارسیک ) - در گویش بازاری و تهرانی و اصفهانی ( کوچه بازاری ) . لَم: شُل و وِل، سس ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

لَمتُر - واژه پهلوی ( فارسی میانه، پارسیک ) - در گویش بازاری و تهرانی و اصفهانی ( کوچه بازاری ) گونه ای نفرین یا ناسزا است! . لَم: شُل و وِل، سست، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

لَمتُر!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢٧

تَجریش - واژه فارسی باستان و پهلوی فَرگَشت واژه: فارسی باستان: تَچَریش >>> پهلوی: تَگریش >>> عربی: طَجرِشت ( مکان سرد ) >>> امروزه: تَجریش . با این ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١١

تَجریش - واژه فارسی باستان و پهلوی فَرگَشت واژه: فارسی باستان: تَچَریش >>> پهلوی: تَگریش >>> عربی: طَجرِشت ( مکان سرد ) >>> امروزه: تَجریش . با این ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تَجریش - واژه فارسی باستان و پهلوی فَرگَشت واژه: فارسی باستان: تَچَریش >>> پهلوی: تَگریش >>> عربی: طَجرِشت ( مکان سرد ) >>> امروزه: تَجریش . با این ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تَجریش - واژه فارسی باستان و پهلوی فَرگَشت واژه: فارسی باستان: تَچَریش >>> پهلوی: تَگریش >>> عربی: طَجرِشت ( مکان سرد ) >>> امروزه: تَجریش . با این ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

طَجرِشت - واژه عربی در زمان قاجاریان ساخته شده است! تَجریش - واژه فارسی باستان و پهلوی فَرگَشت واژه: فارسی باستان: تَچَریش >>> پهلوی: تَگریش >>> عربی ...

پیشنهاد
٢٢

بند نخست یَسنا، هات ( بخش ) 43، دومین گات ها ( اَشتَوَدگات ) : ushtā ahmāi yahmāi ushtā kahmāičīt vasē - xshayās mazda dāyāt ahurō utayūitī tevīshīm ...

پیشنهاد
٢٠

گرامی محمد علی عطار دسترنجه ( زحمت ) فرمایید که اینجا را رها ( تَرک ) کنید! چون در واژه ها تون بارها فرمودید که سایت آبادیس بدرد نمی خورد و بدون سند ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

ریشه واژه موسیقی یا موزیک ( music ) از مُوْساها ( موزها ) میاد! نُه ایزد و پری از نیمه خدایان اساطیری یونان هستند که خویشکاری ( وظیفه ) آن ها امید دا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢٧

ریشه واژه موسیقی یا موزیک ( music ) از مُوْساها ( موزها ) میاد! نُه ایزد و پری از نیمه خدایان اساطیری یونان هستند که خویشکاری ( وظیفه ) آن ها امید دا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

ریشه واژه موسیقی یا موزیک ( music ) از مُوْساها ( موزها ) میاد! نُه ایزد و پری از نیمه خدایان اساطیری یونان هستند که خویشکاری ( وظیفه ) آن ها امید دا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥٧

چهار دیدگاه درباره ریشه شناسی گاه ( فصل ) پاییز ( pādēz ) در اوستا و پهلوی هست: 1. اوستا: پَتی - دَئیزَ ( pati - daīza ) پیشوند پَتی یا پَری ( pati ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣٥

گونه های گوناگونی دارد: زَرتُشت - زَردُشت - زَرد تُشت - زَردِشت - زَرد هِشت - زَراتُشت - اَشو زَرتُشت - سِپَنتمان زَرتُشت . در اوستا: زَرَثُشترَ ( � ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

زَرتُشت: گونه های گوناگونی دارد: زَرتُشت - زَردُشت - زَرد تُشت - زَردِشت - زَرد هِشت - زَراتُشت - اَشو زَرتُشت - سِپَنتمان زَرتُشت . در اوستا: زَرَ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣٨

زَردُشت: گونه های گوناگونی دارد: زَرتُشت - زَردُشت - زَرد تُشت - زَردِشت - زَرد هِشت - زَراتُشت - اَشو زَرتُشت - سِپَنتمان زَرتُشت . در اوستا: زَرَ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١١

دل: واژه فارسی میانه پهلوی ( پارسیک، پارسیگ ) . در اوستا: پیشینیان ما باور داشتن دلِ ما به مانند زَر ( طلا ) گرانبهاست و نباید زَنگاری ( زنگ زدگی ) ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢٨

نوتریکا: نوتریگا - نام پسرانه - واژه اوستایی و پهلوی نام چهارمین برادر سِپَنتمان ( اَشو ) زرتشت . نوتر: وَدر یا بَر: آپا، سَر، بالا، بلند، زِبَر، صد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

نوتریگا: نوتریکا - نام پسرانه - واژه اوستایی و پهلوی نام چهارمین برادر سِپَنتمان ( اَشو ) زرتشت . نوتر: وَدر یا بَر: آپا، سَر، بالا، بلند، زِبَر، صد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣٧

فَرناسپ: فَرنَسپ - نام پسرانه واژه پارسی باستان و اوستایی: فریناسپه ( frīnāspahe ) از واسپوهران ( بزرگان ) و اشراف زادگان ( پهلوی: اَپَرمانیک ) هخام ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

فَرنَسپ: نام پسرانه - واژه پارسی باستان و اوستایی: فریناسپه ( frīnāspahe ) از واسپوهران ( بزرگان ) و اشراف زادگان ( پهلوی: اَپَرمانیک ) هخامنشی است! ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢٥

دانیل: دانِل - واژه فارسی اوستایی و عِبری - نام پسرانه کوتاه شده واژه دانیال! . دان: به عبری: داور، نماینده، قاضی! - از واژه اوستایی دَیان ( dayān ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

دانیال: دانِل، دانیل - واژه فارسی اوستایی و عِبری - نام پسرانه . دان: به عبری: داور، نماینده، قاضی! - از واژه اوستایی دَیان ( dayān ) مُرشد، پیشوا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دانِل: دانیل - واژه فارسی اوستایی و عِبری - نام پسرانه کوتاه شده واژه دانیال! . دان: به عبری: داور، نماینده، قاضی! - از واژه اوستایی دَیان ( dayān ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١١

چیچیکا: کوتاه شده آن: چیکا - نام دخترانه واژه سانسکریت یا چینی که از راه ابریشم به مازندرانی هم راه یافت! گونه ای پرنده از خانواده گنجشکان و نام علمی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١١

چیکا: کوتاه شده چیچیکا - نام دخترانه واژه سانسکریت یا چینی که از راه ابریشم به مازندرانی هم راه یافت! گونه ای پرنده از خانواده گنجشکان و نام علمی آن: ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

دِلِنا: دِلانا - واژه پارسی - نام دخترانه در آمریکا و کانادا این واژه به وَشنادی ( فراوانی ) در نام و نام خانوادگی آنان کاربرد دارد! دِل: واژه فارسی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

دِلانا: دِلِنا - واژه پارسی - نام دخترانه در آمریکا و کانادا این واژه به وَشنادی ( فراوانی ) در نام و نام خانوادگی آنان کاربرد دارد! دِل: واژه فارسی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

دِلرین: دِلارین - واژه پارسی - نام دخترانه دِل: واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) - قلب، سُوَیدا، جان، روح - درون، ضمیر، باطن، سِرشت، نیّت، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

دِلارین: دِلرین - واژه پارسی - نام دخترانه دِل: واژه فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) - قلب، سُوَیدا، جان، روح - درون، ضمیر، باطن، سِرشت، نیّت، ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

گَبر واژه ایرانی بود و واژه عربی کُفر پس از یورش تازیان ( اعراب ) به ایرانیان ساخته شد! در هُزوارِش آرامی به معنی: مَرد یا پهلوان می شده است! به مانن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گَبر واژه ایرانی بود و واژه عربی کُفر پس از یورش تازیان ( اعراب ) به ایرانیان ساخته شد! در هُزوارِش آرامی به معنی: مَرد یا پهلوان می شده است! به مانن ...