تاریخ
١ سال پیش
متن
Elephants were often to be found in swamp in eastern Kenya around the Tana River.
دیدگاه
٠

فیل ها اغلب در اطراف رودخانه تانا در شرق کنیا در تعداد زیاد پیدا می شدند

تاریخ
١ سال پیش
متن
None of us knew that Greg had done time for stealing cars.
دیدگاه
٠

هیچکدام از ما نمی دونستیم که گرک بخاطر سرقت ماشینها زندان بوده .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Sid's wife ran off with another man while he was doing time.
دیدگاه
٠

وقتی سید زندانی بود زنش با مرد دیگه ای فرار کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
If you're not careful you'll end up doing time again.
دیدگاه
٠

اگه مراقب نباشی دوباره زندانی میشی

تاریخ
١ سال پیش
متن
Paul was doing time for burglary.
دیدگاه
٠

پل بخاطر دزدی زندانی بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
When you have lots of things to do, time just flies past.
دیدگاه
٠

وقتی کارهای زیادی برای انجام دادن دارید زمان زود میگذره . Time fly fast:زمان زود می گذره

تاریخ
١ سال پیش
متن
There's not a scrap of truth in the claim.
دیدگاه
٠

در این ادعا ذره ای حقیقت وجود نداره

تاریخ
١ سال پیش
متن
Even the big shot has to carry his wife's purse.
دیدگاه
٠

بقول پیران خردمند حتی رئیس جمهور هم به حرف زنش گوش میده

تاریخ
١ سال پیش
متن
It's a good habit to wash up before a meal.
دیدگاه
٠

شستن دستها قبل از غذا عادتوخوبیه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Then wash up, change your clothes, and come greet your future in-laws.
دیدگاه
٠

دست و صورتت را بشور ، لباسهات را عوض کن و به خانواده همسر آینده ات سلام کن

تاریخ
١ سال پیش
متن
I must say, pace the distinguished senator, that his conclusions are entirely in error.
دیدگاه
٠

با اجازه سناتور محترم باید بگم نتیجه گیری او کاملا اشتباهه

تاریخ
١ سال پیش
متن
A dodge behind a tree kept her from being run over.
دیدگاه
٠

رفتن پشت درخت باعث شد زیر ماشین نره

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was sharp-witted enough to dodge her attacker.
دیدگاه
٠

او اینقدر تیزهوش بود که ضاربینش را قال بگذاره

تاریخ
١ سال پیش
متن
But when he con fronts her, she is crying for fear of not seeing him again and must be comforted.
دیدگاه
٠

Confronts her با او روبرو میشه

تاریخ
١ سال پیش
متن
This is a wicked of police corruption, media con tricks and celebrity scandals.
دیدگاه
٠

Wicked : اینجا به معنی ماهرانه ، con trick : نیرنگ محرمانه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Your proposal is out of the question.
دیدگاه
٠

پیشنهاد شما عملی نیست . شدنی نیست .

تاریخ
١ سال پیش
متن
First of all, batch processing is out of the question.
دیدگاه
٠

اول از همه , پردازش دسته ای غیرممکنه . یعنی پردازش فقط آنلاینه یا برخطه .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Defending yourself was out of the question.
دیدگاه
٠

دفاع شخصی غیرممکن بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
That's out of the question.
دیدگاه
٠

آن محاله . آن غیرممکنه .

تاریخ
١ سال پیش
متن
These shots were not sufficient to fetch the bear down.
دیدگاه
٠

این گلوله ها برای انداختن خرس کافی نبودند

تاریخ
١ سال پیش
متن
She nursed her drink for an hour.
دیدگاه
٠

او کم کم نوشیدنی اش را برای یک ساعت نوشید

تاریخ
١ سال پیش
متن
The children nursed their allowance so it lasted the whole vacation.
دیدگاه
٠

بچه ها پول توجیبی اشان را کم کم مصرف کردند بطوری که تمام تعطیلات طول کشید

تاریخ
١ سال پیش
متن
The nurse wheeled the dinner up.
دیدگاه
٠

Wheel up : take off از زمین بلند شدن چرخ هواپیما پرستار شام را جمع کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The new recruits were put through their paces.
دیدگاه
٠

افراد تازه استخدام مورد ارزیابی مهارت قرار گرفتند

تاریخ
١ سال پیش
متن
All the candidates were put through their paces during the television debate.
دیدگاه
٠

همه کاندیداها در مدت مناظره تلویزیونی مورد ارزیابی قرار گرفتند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Your call has been put through.
دیدگاه
٠

ارتباط شما برقرار شده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Back in his office he put through a call to the colonel.
دیدگاه
٠

در برگشت به دفترش با سرهنگ تماس گرفت

تاریخ
١ سال پیش
متن
Both will capitalize on the beautiful assets already in place in Ventura -- the views, the ocean, the clean air.
دیدگاه
٠

ترجمه گوگل منتهی بجای فعل استفاده خواهند کرد درست است .

تاریخ
١ سال پیش
متن
The opposition tried to capitalize on popular discontent over the new law.
دیدگاه
٠

گروه مخالف سعی کرد از نارضایتی مردم نسبت به قانون جدید

تاریخ
١ سال پیش
متن
The opposition tried to capitalize on popular discontent over the new law.
دیدگاه
٠

استفاده کنه .

تاریخ
١ سال پیش
متن
They should be ashamed of trying to capitalize on this tragedy.
دیدگاه
٠

آنها باید از تلاش برای بهره برداری از این فاجعه خجالت بکشند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Our company will be capitalizing the costs of this new venture.
دیدگاه
٠

شرکت ما هزینه های این ریسک جدید را تهیه یا فراهم می کند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Well, she would play it by ear.
دیدگاه
٠

خب اون درجا تصمیم می گیره

تاریخ
١ سال پیش
متن
If push comes to shove, we can always sell the car.
دیدگاه
٠

اگر شرایط بحرانی بشه همیشه می تونیم ماشینمون را بفروشیم

تاریخ
١ سال پیش
متن
If push comes to shove, we can always sell the car.
دیدگاه
٠

یعنی اگه شرایطمون سخت بشه پول ماشین هست

تاریخ
١ سال پیش
متن
Shove off and leave me alone!
دیدگاه
٠

راهی شو - برو . و من را تنها بگذار

تاریخ
١ سال پیش
متن
It is another nail in the coffin of deterrence even if the first generation of cruise will be slow for such a role.
دیدگاه
٠

حتی اگه نسل اول کشتی برای این کار کند باشه فاتحه دفاع خونده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
It is another nail in the coffin of deterrence even if the first generation of cruise will be slow for such a role.
دیدگاه
٠

در صورتیکه نسل اول کشتی برای این کار کند باشه فاتحه دفاع خونده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Never deter till tomorrow that which you can do today.
دیدگاه
٠

هرگز کاری را که امروز می تونید انجام بدید به فردا موکول نکنید

تاریخ
١ سال پیش
متن
The engine has been sold for scrap.
دیدگاه
١

موتور برای اوراق کردن فروخته شده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Edwards was a dangerously volatile character.
دیدگاه
١

ادوارد بصورت خطرناکی شخصیتی دمدمی بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
He had a rather volatile temper and can't have been easy to live with.
دیدگاه
١

او خلق و خوی نسبتا دمدمی داشت و زندگی باهاش نمی تونست آسون باشه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Henry's army returned loaded down with plunder.
دیدگاه
١

ارتش هنری با بار اموال غارتی برگشتند

تاریخ
١ سال پیش
متن
The army returned loaded down with plunder.
دیدگاه
١

لشکر با بار اموال غارتی برگشت

تاریخ
١ سال پیش
متن
His courage and skill compel our admiration.
دیدگاه
١

شجاعت و مهارت او ما را وادار به تحسین می کند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Draw water with a sieve.
دیدگاه
١

کار بیهوده انجام دادن - برای کاری که محکوم به شکست است وقت و انرژی گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
متن
As John approached at full tilt he saw a queue of traffic blocking the road.
دیدگاه
١

وقتی جان با سرعت تمام نزدیک شد صف ترافیک را که جاده را بسته بود دید

تاریخ
١ سال پیش
متن
The 05 percent attrition rate the agency had managed to maintain promised to go straight through the roof.
دیدگاه
١

نرخ تعدیل پنج درصدی که آژانس با مدیریت حفظ کرده تبود . وعده داده شده که سر به فلک بکشد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Some City Council members favor saving money through attrition of older officers.
دیدگاه
١

بعضی از اعضا شورای شهر از تعدیل پرسنل مسن تر حمایت می کنند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Staff reductions could be achieved through attrition and early retirements.
دیدگاه
١

از طریق تعدیل و بازنشستگی پیش از موعد کاهش کارکنان حاصل میشه