پیشنهادهای جلیل جعفری (١,٥٤١)
To do something as well as you can. کاری را به بهترین شکل انجام دادن سنگ تمام گذاشتن در کاری
از گوشه و کنار رفتن از بغل رفتن دزدکی جیم شدن
To put information into a computer by pressing the keys. وارد کردن اطلاعات در رایانه با استفاده از صفحه کلید داده دهی واردسازی داده ها دیتا اینتری و ...
مصدر است از باب استفعال به معنای: استنطاق کردن سخن از کسی بیرون کشیدن سخن گفتن کسی را خواستن گویا گردانیدن با هم سخن کردن | سخن کردن خواستن
With the right perspective, our anxiety around sickness, old age, and death can be a "wholesome fear" - - a fear with a positive quality that ultimat ...
Elite warriors seek the severest training, desiring to forge a “Kokoro Heart” and “Unbeatable Mind. ” They earn their “trident” of respect every day. ...
وادادن شانه خالی کردن تو زرد از آب درآمدن
کاغذباز دیوان سالار ( این واژه معمولا برای اشاره به شخصی به کار می رود که درون نهاد حکومت است ) .
If a person's activities or judgment are unsound, they are not good enough, acceptable, or able to be trusted. جرم گناه کوتاهی تقصیر غیرقابل اعتماد
یک ماده چرب، مومی یا بر پایه آب است که برای آراستن و حالت دادن مو به کار برده می شود. پماد به مو ظاهر براق و صاف داده و برخلاف واکس مو خشک نمی شود.
مشتاقانه حریصانه با شور و شوق با چابکی
چشم توی چشم شدن خیره شدن به نگاه کسی زل زدن به چشم های کسی
A 180 - degree turn; a direct reversal of direction or orientation, as from front to back or left to right. نیم دور زدن 180 درجه چرخیدن عقب گرد کردن ...
To provide somebody/something with something that they need or want, especially in large quantities. نیاز کسی را برطرف کردن خواسته کسی را اجابت کردن ...
شک نکنید بله حتما
دیگران را کنار یا پس زدن
راستی. . . واقعا. . . می گم. . . ببینم. . .
In a way that is annoying to someone. کاری که باعث رنجش و ناراحتی کسی شود They were late again, ( much ) to our annoyance. دوباره دیر کردند و کلی ب ...
بزرگترین کاخ در برلین آلمان است که در منطقه شارلوتنبرگ از ناحیه ( شارلوتنبورگ - ویلمرسدرف ) واقع شده است. این کاخ در اواخر قرن ۱۷ میلادی به دستور فرد ...
خود را لوس کردن
شرحه شرحه کردن تکه و پاره کردن ریزریز کردن سلاخی کردن
همگی با هم همزمان با یکدیگر همه یک صدا به اتفاق دسته جمعی همه یکدست
درجا فی الفور بی درنگ فوری بدون معطلی
قر دادن قروغربیله
If you keep an eye on something or someone, you watch them carefully, for example to make sure that they are satisfactory or safe, or not causing tro ...
پیش کسی یا چیزی ایستادن پیش کسی یا چیزی رفتن
بخت بلند بخت یاری خوش اقبالی اقبال خوش
یقین کردن مطمئن شدن خاطرجمع شدن
لابد شاید احتمالا مثال: This would be Revolver Muzzle, back from Anhalter station, having collected E. R. این لابد ریولور موزل است که از ایستگاه آنه ...
A person who wishes or pretends to be something. کسی که آرزو دارد یا تلاش می کند کسی یا چیزی بشود کسی که قرار است بعد از این در کاری به جایی برسد بر ...
To discuss, examine, describe, or explain something in a detailed or careful way. چیزی را با دقت و با جزییات بررسی و تشریح کردن و مورد مداق قرار داد ...
فونیاسوفوبیا For some, it's a real source of anxiety. In fact, it's called foniasophobia when one has a paralyzing fear of being murdered by a serial ...
مامور، کننده کار، مجری و اجرا کننده جنایت یا خشونت.
تکان دهنده دردسرآفرین رعب آور
آدم: مأخوذ به حیا متواضع باحیا ساده افتاده سر به زیر
کله گنده آدم با نفوذ مشهور متخصص
در ابتدای جمله: اینجا بود که. . . همان وقت. . . در این هنگام. . . افزون بر این. . .
bring together ( forces ) again in order to continue fighting سازماندهی مجدد نیروها برای ادامه نبرد a mass meeting of people making a political prote ...
To defend or support a particular idea or a person who is being criticized or attacked. دفاع یا حمایت کردن از ایده یا فردی خاص که مورد انتقاد یا تها ...
شکلک درآوردن ریشخند کردن ادا درآوردن
You are acting or progressing in a way that is likely to result in failure. راه ترکستان در پیش گرفتن راه ناکجاآباد مسیر اشتباه
Meaning that you are in the same bad situation as they are عامیانه: وضعیت بد مشابه دیگران
To include different types of things عامیانه: قروقاطی بودن خرتوخر بودن دیگ درهم جوش بودن حالتی که در آن سگ صاحبش را نشناسد
To make known something that somebody wants to keep secret . فاش کردن راز کسی پته کسی را روی آب انداختن دست کسی را رو کردن آخر چیزی را لو دادن ( مان ...
تا، الا مثال: Unless you call me to say you're not coming, I'll see you at the theatre پیشنهاد اول: تا زنگ نزنی و نگی که نمیای، من توی تئاتر منتظرتم. ...
To agree with another person that you are going to do something or that something is going to happen. قرار و مدار گذاشتن با کسی برای انجام کاری تواف ...
To say something as an excuse or explanation. بهانه کردن توجیه آوردن شانه خالی کردن عذر آوردن
تصویر خیالی لرزان
مگر اینکه الا اینکه
پری چراغ جادو ( در فرهنگ عامیانه غرب ) غول چراغ جادو ( در فرهنگ عامیانه شرق )