lucky break
پیشنهاد کاربران
خوش شانسی ( منجر به موفقیت )
نقطه عطف
شانس
Get lucky break
شانس آوردن
Get lucky break
شانس آوردن
That man find $10. 000 on the ground. He was lucky break.
او مرد ده هزار دلار روی زمین پیدا کرد. او خیلی خوش شانس است.
او مرد ده هزار دلار روی زمین پیدا کرد. او خیلی خوش شانس است.
۱ - کسی که یک شبِ خشبختی سراغش میاد.
۲ - کسی که ناگهانی راه هزار ساله رو طی میکنه.
۳ - کسی که اتفاقی معروف و مشهور میشه.
۲ - کسی که ناگهانی راه هزار ساله رو طی میکنه.
۳ - کسی که اتفاقی معروف و مشهور میشه.
جفت شیش آوردن، شانس آوردن، بخت یار شدن
شانس یک شبه
خرشانس
a piece of good luck, especially one that leads to success.
"he got the lucky break that helped him enter showbiz"
"he got the lucky break that helped him enter showbiz"