تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلکسیونی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

به قوت خود باقی ماندن، پابرجا ماندن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون پیچیدگی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افتضاح بودن، بد بودن، بد عمل کردن، ناشی بودن، بلد نبودن، گند زدن، مشکل داشتن، ضعف داشتن، خراب کردن کار و. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژاکت هوشمند، ژاکت شیک، ژاکت مدرن، ژاکت لوکس، ژاکت باکلاس، ژاکت منطبق بر مد روز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

قلمرو محور، قلمرو محورانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلش مموری، حافظه جانبی کوچک، مموری یا حافظه قابل حمل، فلش دیسک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خراب شدن، از کار افتادن، کار ندادن، کار نکردن، به فنا رفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنیهای تکراری رو نظارت کنین تأیید نشن نه مثال میزنن نه چیزی همش خواستن دوست داشتن خواستن دوست داشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناله کردن، ناله سر دادن. از معنی ای که نوشتم مطمئنم. برای صدای جیرجیر لولای در این واژه استفاده شده که اینجا همچین معنیهایی میده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آقا سید ترجمه چهارتون دقیق نیست ولی شایسته پوئن مثبت بودین همون شاهد مدرک یا گواه زنده معنی رو میرسونه گفتم که دوستان بدونن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هموار کردن، یکنواخت کردن، یکدست کردن، صافکاری کردن، صاف و صوف کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را محکم گرفتن، سفت نگهداشتن یا چسبیدن از چیزی، چنگ زدن به چیزی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک سری جمله ها هم این معنیهارو داره: دیرینه، ابدی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دور کسی یا چیزی بستن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنیهایی که دوستان دادن درسته They are right on the money به درستی، کاملا درست، کاملا صحیحه، زدی تو هدف، حرفت کاملا درسته، کاملا درست میگی، کاملا حق ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

برا اونی که نوشته خدایی کردن یعنی چی، کسی قرار نیست خدایی کنه ما در تلاشیم مفهوم رو برسونیم: خدایی کردن، خدابازی در آوردن، نقش خدا را ایفا کردن، خود ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

از یاد رفتن، از ذهن رفتن، فراموش شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینا نباید کلمه کلمه معنی بشن. داره میگه که مشکلی برا انجام کارت نداری که یکی از دوستان هم خوب گفتن آماده انجام کارت هستی. یعنی اینطور میرسونه که می ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

البته همه جا هم تداعی منفی نداره، مثلا میشه گفت همه فن حریف. که تلاشهای اینجور افراد موجب پسانداز پول میشه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازی یا پازل جدول کلمات متقاطع

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارشناس متخصص مهندس سرخود خودساخته یا خود کار کن ( یعنی کسی که خودش کار و تعمیر کند تا که به دیگران پول برای کار دهد ) خلاصش کسی که خودش رو مهندس مت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

اینا چیه نوشتین آخه. غیر قابل قضاوت، غیر قابل پیشداوری. همینو بس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسخره کردن، به باد تمسخر گرفتن، به تمسخر گرفتن

پیشنهاد
٠

خوابگاه مسکن و. . . خودخوراک

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودخوراک، آشپزخانه دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تند نرو، یه ذره یواشتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نماینده فروش، مسئول فروش، مأمور فروش، متصدی فروش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از تاب و توان انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیچارگان، بینوایان، درماندگان، فرو دستان، تهیدستان، ناتوانان، بخت برگشتگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود را بیتقصیر جا زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به تصمیم یا نتیجه ای رسیدن، درباره محکومیت یا عدم محکومیت کسی به نتیجه رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الگوی دوخت، الگوی دوزندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک بند حرف زدن، وراجی کردن، زر زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درب و داغون کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پدر کسی یا چیزی را در آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میز فروش مواد غذایی آماده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چرخ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیژامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی میبینید معنی کلمه کلمه ای در نمیاد ازش خودتونو خسته نکنید خیلی راحت بگید: چیزی که کمترین علاقه رو بهش دارم چیزی که اصلا دوست ندارم، چیزی که اصلا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رانندگی کردن در اطراف، دور زدن، گشت زدن، رانندگی بدون هدف یا تفریحی، گشت و گذار در اطراف ( با ماشین )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فوق العاده عالی، زیادی باحال، کاملا منحصر به فرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تدارک دیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واسه چی؟ چرا؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

افزایش یافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

عقب ماندن یا افتادن، افت کردن، از دست دادن کارایی یا مهارت و یا مثلا حافظه زرنگی قدرت تخصص تبهر تسلط و. . . ، ضعف نشان دادن، تنبل یا کند شدن، کمرنگ ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

آرام آرام جا انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به امورات رسیدگی کردن، کارهای لازم را انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جشن مراسم یا مهمانی گرفتن یا برگزار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چطور قراره، چطور باید، من از کجا ( قراره ) ، چطور انتظار میره، چجوری میشه یا میتونم، چطوری ممکنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سازشگرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کشیدگی عضله هست گرفتگی نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

افزایش تدریجی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

امواج عظیم پرزور یا سنگین جزر و مد، طوفان امواج عظیم و کشنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهترین وجهه جنبه یا نمود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرده برداری کردن، آشکار کردن، فاش کردن، غلبه کردن، از چیز یا وضعیتی فرار کردن، نجات پیدا کردن، در رفتن، به پایان رساندن، با موفقیت تمام کردن انجام دا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخلوط کردن، هم زدن، ترکیب کردن، با آدما قاتی شدن ( به مفهوم همنشینی و همصحبتی ) ، توی دعوا قاتی شدن یا خود را وارد دعوا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درجه صنعتی ( سطح کیفی استاندارد و معیارهای صنعتی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درجه صنعتی ( سطح کیفی و استاندارد معیارهای صنعتی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متراژ، مساحت، اندازه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگ نقاشی، رنگ روغنی، رنگ تزئینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رمز ( عددی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ای بابا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عجب!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از جنبه مثبت تر فکاهیتر یا شادتر، از بعد فکاهیتر شوخ طبعانه تر طنز آمیزتر بسته به جمله و زمینه ای که هست خودتون راست و ریسش کنین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

احتیاط کردن، محتاط بودن، مواظبت کردن، مواظب بودن، نظارت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصولا Cruise through باید باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به راحتی و سهولت سفر کردن، به راحتی و سهولت انجام دادن یا به پایان رساندن، از جایی ( بدون توقف ) گذشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شتاب دادن یا گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

ایجاد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از برگشتن کسی ( به گرمی ) استقبال کردن، ( با آغوش باز ) پذیرفتن، ( با خونگرمی ) پذیرای بازگشت کسی بودن رسیدن بخیر که دوستان گفتن خوب بود ولی چون تو ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به جز معنی شریک جرم این معنی رو هم داره: دوست صمیمی، رفیق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیرویه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مشوق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جریان زنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دستیار، همراه، وردست، همتیمی، همکار، شریک، یار، رفیق ( به عنوان یاریگر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزنگاه خالی خیلی مناسبتره

پیشنهاد
٢

جای پرت و دوردست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

و اینا I’m sorry I haven’t called or anything متأسفم که زنگو اینا نزدم، ببخشید که تماس مماس نگرفتم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوب پیش رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سردرگم شدن