پیشنهادهای رامین حقجو (٨٢)
کلکسیونی
به قوت خود باقی ماندن، پابرجا ماندن
بدون پیچیدگی
افتضاح بودن، بد بودن، بد عمل کردن، ناشی بودن، بلد نبودن، گند زدن، مشکل داشتن، ضعف داشتن، خراب کردن کار و. . .
ژاکت هوشمند، ژاکت شیک، ژاکت مدرن، ژاکت لوکس، ژاکت باکلاس، ژاکت منطبق بر مد روز
قلمرو محور، قلمرو محورانه
فلش مموری، حافظه جانبی کوچک، مموری یا حافظه قابل حمل، فلش دیسک
خراب شدن، از کار افتادن، کار ندادن، کار نکردن، به فنا رفتن
معنیهای تکراری رو نظارت کنین تأیید نشن نه مثال میزنن نه چیزی همش خواستن دوست داشتن خواستن دوست داشتن
ناله کردن، ناله سر دادن. از معنی ای که نوشتم مطمئنم. برای صدای جیرجیر لولای در این واژه استفاده شده که اینجا همچین معنیهایی میده
آقا سید ترجمه چهارتون دقیق نیست ولی شایسته پوئن مثبت بودین همون شاهد مدرک یا گواه زنده معنی رو میرسونه گفتم که دوستان بدونن
هموار کردن، یکنواخت کردن، یکدست کردن، صافکاری کردن، صاف و صوف کردن
چیزی را محکم گرفتن، سفت نگهداشتن یا چسبیدن از چیزی، چنگ زدن به چیزی
در یک سری جمله ها هم این معنیهارو داره: دیرینه، ابدی
دور کسی یا چیزی بستن
معنیهایی که دوستان دادن درسته They are right on the money به درستی، کاملا درست، کاملا صحیحه، زدی تو هدف، حرفت کاملا درسته، کاملا درست میگی، کاملا حق ...
برا اونی که نوشته خدایی کردن یعنی چی، کسی قرار نیست خدایی کنه ما در تلاشیم مفهوم رو برسونیم: خدایی کردن، خدابازی در آوردن، نقش خدا را ایفا کردن، خود ...
از یاد رفتن، از ذهن رفتن، فراموش شدن
اینا نباید کلمه کلمه معنی بشن. داره میگه که مشکلی برا انجام کارت نداری که یکی از دوستان هم خوب گفتن آماده انجام کارت هستی. یعنی اینطور میرسونه که می ...
البته همه جا هم تداعی منفی نداره، مثلا میشه گفت همه فن حریف. که تلاشهای اینجور افراد موجب پسانداز پول میشه
بازی یا پازل جدول کلمات متقاطع
کارشناس متخصص مهندس سرخود خودساخته یا خود کار کن ( یعنی کسی که خودش کار و تعمیر کند تا که به دیگران پول برای کار دهد ) خلاصش کسی که خودش رو مهندس مت ...
اینا چیه نوشتین آخه. غیر قابل قضاوت، غیر قابل پیشداوری. همینو بس
مسخره کردن، به باد تمسخر گرفتن، به تمسخر گرفتن
خوابگاه مسکن و. . . خودخوراک
خودخوراک، آشپزخانه دار
تند نرو، یه ذره یواشتر
نماینده فروش، مسئول فروش، مأمور فروش، متصدی فروش
از تاب و توان انداختن
بیچارگان، بینوایان، درماندگان، فرو دستان، تهیدستان، ناتوانان، بخت برگشتگان
خود را بیتقصیر جا زدن
به تصمیم یا نتیجه ای رسیدن، درباره محکومیت یا عدم محکومیت کسی به نتیجه رسیدن
الگوی دوخت، الگوی دوزندگی
پاچه
یک بند حرف زدن، وراجی کردن، زر زدن
درب و داغون کردن
پدر کسی یا چیزی را در آوردن
میز فروش مواد غذایی آماده
چرخ کردن
پیژامه
وقتی میبینید معنی کلمه کلمه ای در نمیاد ازش خودتونو خسته نکنید خیلی راحت بگید: چیزی که کمترین علاقه رو بهش دارم چیزی که اصلا دوست ندارم، چیزی که اصلا ...
رانندگی کردن در اطراف، دور زدن، گشت زدن، رانندگی بدون هدف یا تفریحی، گشت و گذار در اطراف ( با ماشین )
فوق العاده عالی، زیادی باحال، کاملا منحصر به فرد
تدارک دیدن
واسه چی؟ چرا؟
افزایش یافتن
عقب ماندن یا افتادن، افت کردن، از دست دادن کارایی یا مهارت و یا مثلا حافظه زرنگی قدرت تخصص تبهر تسلط و. . . ، ضعف نشان دادن، تنبل یا کند شدن، کمرنگ ش ...
آرام آرام جا انداختن
به امورات رسیدگی کردن، کارهای لازم را انجام دادن
جشن مراسم یا مهمانی گرفتن یا برگزار کردن
چطور قراره، چطور باید، من از کجا ( قراره ) ، چطور انتظار میره، چجوری میشه یا میتونم، چطوری ممکنه
سازشگرانه
کشیدگی عضله هست گرفتگی نیست
افزایش تدریجی
امواج عظیم پرزور یا سنگین جزر و مد، طوفان امواج عظیم و کشنده
بهترین وجهه جنبه یا نمود
پرده برداری کردن، آشکار کردن، فاش کردن، غلبه کردن، از چیز یا وضعیتی فرار کردن، نجات پیدا کردن، در رفتن، به پایان رساندن، با موفقیت تمام کردن انجام دا ...
مخلوط کردن، هم زدن، ترکیب کردن، با آدما قاتی شدن ( به مفهوم همنشینی و همصحبتی ) ، توی دعوا قاتی شدن یا خود را وارد دعوا کردن
درجه صنعتی ( سطح کیفی استاندارد و معیارهای صنعتی )
درجه صنعتی ( سطح کیفی و استاندارد معیارهای صنعتی )
متراژ، مساحت، اندازه
رنگ نقاشی، رنگ روغنی، رنگ تزئینی
رمز ( عددی )
ای بابا
عجب!
از جنبه مثبت تر فکاهیتر یا شادتر، از بعد فکاهیتر شوخ طبعانه تر طنز آمیزتر بسته به جمله و زمینه ای که هست خودتون راست و ریسش کنین
احتیاط کردن، محتاط بودن، مواظبت کردن، مواظب بودن، نظارت کردن
اصولا Cruise through باید باشه
به راحتی و سهولت سفر کردن، به راحتی و سهولت انجام دادن یا به پایان رساندن، از جایی ( بدون توقف ) گذشتن
شتاب دادن یا گرفتن
ایجاد کردن
از برگشتن کسی ( به گرمی ) استقبال کردن، ( با آغوش باز ) پذیرفتن، ( با خونگرمی ) پذیرای بازگشت کسی بودن رسیدن بخیر که دوستان گفتن خوب بود ولی چون تو ی ...
به جز معنی شریک جرم این معنی رو هم داره: دوست صمیمی، رفیق.
بیرویه
مشوق
جریان زنده
دستیار، همراه، وردست، همتیمی، همکار، شریک، یار، رفیق ( به عنوان یاریگر )
بزنگاه خالی خیلی مناسبتره
جای پرت و دوردست
و اینا I’m sorry I haven’t called or anything متأسفم که زنگو اینا نزدم، ببخشید که تماس مماس نگرفتم
خوب پیش رفتن
سردرگم شدن