تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به راحتی و سهولت سفر کردن، به راحتی و سهولت انجام دادن یا به پایان رساندن، از جایی ( بدون توقف ) گذشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شتاب دادن یا گرفتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

ایجاد کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از برگشتن کسی ( به گرمی ) استقبال کردن، ( با آغوش باز ) پذیرفتن، ( با خونگرمی ) پذیرای بازگشت کسی بودن رسیدن بخیر که دوستان گفتن خوب بود ولی چون تو ی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به جز معنی شریک جرم این معنی رو هم داره: دوست صمیمی، رفیق.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیرویه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مشوق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

جریان زنده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستیار، همراه، وردست، همتیمی، همکار، شریک، یار، رفیق ( به عنوان یاریگر )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزنگاه خالی خیلی مناسبتره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جای پرت و دوردست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

و اینا I’m sorry I haven’t called or anything متأسفم که زنگو اینا نزدم، ببخشید که تماس مماس نگرفتم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوب پیش رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سردرگم شدن

٢