پیشنهادهای محسن قنبری (٢,٠٢٠)
مایملک
منع سفر
دولت مردان
تحریم جدید
تحریم های تازه
بخاطر
جابجایی پارادایم البته خود اصطلاح پارادایم شیفت بیشتر از معادلهای فارسی اون بکار میره.
تقریبا خود کلمه پارادایم بیشتر از معادلهای فارسی اون جا افتاده
حامل ماهواره مثال: Iran says it launched test 'tug' into suborbital space
بهتان
اِلهیات یزدان شناسی تِئولوژی Theology theologique ادای برهان دربارهٔ خدا است. این عنوان می تواند به خوانش دیگر موضوعات دینی نیز اشاره کند. همچنین ...
شیءپرستی شیءباوری فتیشیسم fetichism به مفهوم اعتقاد و باور به وجود نیروی فوق طبیعی در برخی اشیاء طبیعی و مصنوع است. منشأ اصطلاح فتیشیسم مربوط به ق ...
ترتّب حوادث
آکنده شدن
ظاهرا به معنی ( حاکم، رئیس و. . . . ) هست نه ( قانونگزار ) .
فروکاستن
فرونشاندن خشم
فرونشاندن
یکی سازی
تصویب به صورت روتین
خنثی کردن یا ناامید کردن ناامیدی
یکی از اعضای یک حزب سیاسی، به ویژه یک کمونیست یا سوسیالیست
حیاتی مهم
فرتوت
حذف کردن؛ پاک کردن افتادن یا پریدن از روی تخته موج سواری یا اسکیت برد لیز خوردن و افتادن، از دست دادن کنترل و سر خوردن و غیره. تداخل یک سیگنال رادیو ...
هنرمندانه
آنقدر زیبا، غیر معمول یا چشمگیر باشد که توجه زیادی را به خود جلب کند
1. پاره یا تکه تکه شده 2. غیر رسمی نشان دهنده یا داشتن عضلات بسیار توسعه یافته، به ویژه عضلات شکم.
رهبر
الگو
ابزاری است که برای اندازه گیری پایداری مواد رنگ شده در برابر نور استفاده می شود.
ظاهرا به معنی ( تبعید و تبعیدی ) نیست.
دوستانی که به ( فرد ناشناس ) تاکید داشتند حرفشون درسته. People sometimes say sir as a very formal and polite way of addressing a man whose name the ...
( فلسفه ) تصادف گرایی صُدفه انگاری
( فلسفه اسلامی ) ما بالعَرَض
( فلسفه اسلامی ) صفات عارضی
( فلسفه اسلامی ) سبب عارضی
( فلسفه اسلامی ) اتفاقی عَرَضی بالعَرَض
سند دلیل
1. مبارزه تا پایان با تیراندازی 2. یک درگیری تعیین کننده با اسلحه 3. یک مسابقه تعیین کننده بین دو نفر یا تیم
یک مسابقه نهایی یا اضافی برای تعیین برنده در یک مسابقه تفنگ یا تپانچه
تلاش برای ایجاد تصویری نادرست، مانند لاف زدن یا اغراق کردن گفتن چیزی که اغراق آمیز، نادرست یا باور کردنش دشوار است مثال: He'd been looking for new b ...
1. به خطر انداختن همه چیز در یک فرصت یا بازی 2. انجام یک تلاش یا تلاش عالی 3. تمام منابع خود را خرج کردن
1. وقت گذاشتن برای ساده صحبت کردن 2. لاف زدن یا مبالغه کردن 3 - آزادانه صحبت کردن
1. تمام پول خود را خرج کردن 2. صرف تمام انرژی ها یا منابع خود در یک زمان او اولین رمانش را برای نوشتن رمانش شلیک کرد و رمان دومش به خوبی نبود 3. عامی ...
تلاش خود را تمام کردن
تلاش برای به دست آوردن یا انجام دادن؛ تلاش به سمت
دوستانه و غیر رسمی تلاش برای رسیدن، به دست آوردن یا انجام دادن؛ تلاش برای
زبان عامیانه صدمه زدن ناخواسته به خود یا منافع یا شانس موفقیت انجام یا گفتن حرف احمقانه ای که برای شما مشکل ایجاد می کند یا به شانس موفقیت شما آسیب ...
ایجاد رعب و وحشت در سراسر ( مکان ) با تیراندازی غیرقانونی