پیشنهادهای فاطمه آقمیان(مترجم) (١٩٣)
در انگلیسی استرالیایی به معنی: ( حالت چطوره؟، حالت خوبه؟، اوضاع خوبه ) است. معمولا در جواب میگوییم: خوبم، بد نیستم، همه چی خوبه ( نیازی به داستان گو ...
دستم بند بود، گیر کرده بودم، گرفتار بودم مثال: - I have called you thousands of times! Why don't you answer me? - sorry. I got caught up. ترجمه: ...
something that is a turn - off causes you to lose interest or sexual excitement; an informal word. to stop someone feeling interested or excited, es ...
بدقلق، شیطون، سرتق
To be difficult to manage بدقلق، کله شق، شیطون
چیزی رو بدزدی که قبلا دزدیده شده if someone says that something has fallen off the back of a truck, or that they got something off the back of a truc ...
کارت باهاش تموم شد؟ دیگه باهاش کاری نداری؟
از همه اینا بدتر اینکه. . . به علاوه. . .
moving or working at top speed or with maximum effort با سرعت کار کردن، نهایت تلاش در انجام کاری . گاهی به معنای سر شلوغی هم هست مثال: I have been ...
If someone is a barrel of laughs, they are fun to be with. بامزه بودن، مایه خنده بودن
خسته و کلافه و عصبی شدن
to inform against or report, to the police لو دادن کسی به خصوص زمانی که جنایت یا خلافی رخ میدهد راپرت دادن، لو دادن توجه: بیشتر در انگلیسی استرالیا ...
Servo = Service/gas station. پمپ بنزین ( در انگلیسی استرالیایی ) ( در انگلیسی آمریکایی ) : سروموتور یا Servo یک محرک چرخشی یا محرک خطی است که امک ...
to incriminate ( someone ) on a false charge; make a person who is innocent appear guilty ( slang ) اتهام زدن به کسی که بی گناه است ( پاپوش دوختن، ...
بیشتر از چیزی هستی که نشون میدی ( اگر خطاب به شخص باشد ) ( یک نوع تعریف میتواند باشد، یعنی فکر نمی کردم همچین آدمی باشی، حتی چشمام هم قادر به دیدنش ...
a foolish or worthless person. آدم احمق و بی ارزش منبع: Merriam - Webster دیکشنری
. expression, informal Be calm and sensible. معقول باش، منصف باش
to leave or go away بکش کنار، برو کنار، گمشو
بی عرضه، حیف نون، مفت خور، بی مصرف، اسرافکار
the ability to distance oneself from emotions during uncomfortable and stressful times at work. توانایی تفکیک احساسات با کار مخصوصا زمانی که اوضاع ا ...
مکانی که آمبولانس در آن پارک می کند پارکینگ آمبولانس یا جایگاه ویژه پارک آمبولانس
to be unwilling to lose something or stop doing something چسبیدن به چیزی از ترس از دست دادن آن رها نکردن
اقدامی که برای جبران تبعیض های گذشته انجام میشود ( جبران تبعیض های گذشته )
رفتار کردن، برخورد کردن، مواجه شدن، واکنش دادن نسبت به چیزی، تا کردن با چیزی برای مثال: I don't usually carry on like that ترجمه: معمولاً اونطوری وا ...
محاسبه بیشینه جریان بازدمی از ریه از دستگاه peak flow برای سنجیدن توانایی فرد در تنفس هوا استفاده میکنند
بیمارستانی برای بیماران لاعلاج که تنها با داروهای مسکن، فرآیند مرگشان کم دردتر میشود.
BSL= Blood Sugar Level سطح قند خون ( اصطلاح پزشکی )
Dextrose is a simple sugar made from corn or wheat that's chemically identical to glucose, or blood sugar گلوکز - قند
غیرقابل اجتناب و وسوسه انگیز ناگریز مجاب کننده قابل توجه چیز و یا موقعیتی که نمی توان از آن چشم پوشی کرد و نادیده گرفت
to try with great determination to achieve something, especially when this involves taking a big risk, by doing all of the things that can be done T ...
When a company owns more than 50% of the outstanding shares in another company and makes the key decisions for the business سهام اصلی سهام دار اصلی ...
قیمت سهام
not having the necessary or ideal qualities or capabilities, as courage, confidence, dependability, toughness, or daring. توانایی ها یا ویژگی های ل ...
slang, UK, Australia, intransitive ) To make a big mistake. Example: We lost the match because of the goalkeeper stuffing up اشتباه کردن، گند زد، ...
extremely busy سر شلوغی، گرفتار بودن
سریع خوردن چیزی. مثال: I got five minutes and scoffed down a muffin. ترجمه: فقط پنج دقیقه وقت داشتم و سریع یک کیک مافین خوردم
در محاوره: TL ( team leader ) سرپرست گروه
مهم نیته نه عمل!
گیج و مبهوت بودم
اگر در متن استعاره از یک شخص باشد، به این معناست که آن فرد بدون در نظر گرفتن عواقب، خطرات و هر چیزی که ممکن است رخ دهد، از جمع و افراد دیگر تبعیت می ...
نسبت شکست به پیروزی نسبت برد به باخت نسبت ضرر و سود
to be or become worried or excited نگران بودن، آشوب بودن در مورد چیزی
ممکنه یه فرجی بشه
از قدرت خود سوء اسفاده کردن برای اعمال نفوذ در افراد
to feel slightly ill: If you say that someone is having a turn, you mean they feel suddenly very unwell for a short period of time برای مدت کوتاهی ...
احساس فشار و درد انگار کسی دارد آدم را له یا خرد میکند مثال: crushing pain in your chest احساس فشار و درد در سینه
رهبر گروه کر آواز خوان مذهبی
محرابی که عروس و داماد زیر آن می ایستند تا عروسی کنند ( این لغت برای عروسی یهودی ها استفاده میشود )
to share something, especially a room, with someone else شریک شدن اتاق با کسی
دوره خودش رو داره الان تو اوجه