پیشنهاد‌های فاطمه آقمیان(مترجم) (٢٠٣)

بازدید
٥٢٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نسبت شکست به پیروزی نسبت برد به باخت نسبت ضرر و سود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to be or become worried or excited نگران بودن، آشوب بودن در مورد چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ممکنه یه فرجی بشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از قدرت خود سوء اسفاده کردن برای اعمال نفوذ در افراد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

to feel slightly ill: If you say that someone is having a turn, you mean they feel suddenly very unwell for a short period of time برای مدت کوتاهی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احساس فشار و درد انگار کسی دارد آدم را له یا خرد میکند مثال: crushing pain in your chest احساس فشار و درد در سینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رهبر گروه کر آواز خوان مذهبی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محرابی که عروس و داماد زیر آن می ایستند تا عروسی کنند ( این لغت برای عروسی یهودی ها استفاده میشود )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to share something, especially a room, with someone else شریک شدن اتاق با کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوره خودش رو داره الان تو اوجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرفت رو باور میکنم

پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) اگر به اندازه کافی درباره کسی بد بگویید، حتی اگر او آدم بدی نباشد، مردم بالاخره آن را باور می کنند نحوه دیگر بیان کردن آن: If you throw ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to have no support for what one thinks, says, or does سرنخی ندارد شاهدی ندارد حرفی که میزند قابل اثبات نیست مثال: Her case doesn't have any legs پرو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to be playing a sport very well خوب بازی کردن ( در ورزش ) ( اصطلاح بریتانیایی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مدافع کناری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خونه اشرافی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لیگ برتر فوتبال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

easy; comfortable. آسان ترین راحت ترین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دکان باز کرده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

An informal pet form of Gary is Gaz, a variant of which is Gazza به اسم گَری، گزه هم گفته میشه Gary=Gazze

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هستی؟ پایه ای؟ میای؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بداهه گویی کردن

پیشنهاد

شاید اینطوری بگه، ولی منظوری نداره his bark is worse than his bite or his honk is worse than his bite

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوست جان دوست من رفیق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

میکروفن بلندگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مشخصه معلومه مثال: - are you good at making friends? - no - yeah. that's tracks. می تونی راحت دوست پیدا کنی؟ - نه - مشخصه

پیشنهاد
٠

مزخرف نگو خزعبل نگو ( حرفی که میزنی دیوانه وار است و امکان ندارد اتفاق بیفتد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

crazy When someone acts kooky, nuts, wacky, insane or a screwball. دیوونه بازی درآوردن احمقانه رفتار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تیره، تاریک، به رنگ جوهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نادان، احمق، کودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زندگی شسته و رفته زیستن با دیسیبلین زندگی کردن محافظه کارانه زندگی کردن

پیشنهاد
٠

زندگی های خیلی شسته و رفته ای داریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی که من رو اذیت میکنه اینه که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

in a lot of trouble در دردسر افتادن/ مشکل داشتن با کسی برای مثال: he's still in the poo with her wife's mother, او هنوز با مادر خانمش مشکل دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

in a lot of trouble در دردسر افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می شود به صورت عاقد نیز ترجمه کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشیش یا شخص معتمدی که زوجین را به عقد هم درمی آورد و ازدواج را رسمی اعلام میکند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

instead of/ in place of sth به جای در عوض

پیشنهاد
٣

مستولی شدن - غلبه کردن - تحت تاثیر قرار گرفتن با توجه به متن به اشکال مختلفی ترجمه میشود برای مثال یکی از معانی آن به این صورت است: Ms McKeigh's nau ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Line refers to a line of drugs like cocaine, sniffed off a surface به معنی کوکائین کشیدن ( معمولاً از طریق بو کشیدن مواد ) مثال: He means don't dist ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقتی به سیاهرگ مرکزی بدن ( به خصوص قلب ) سوند ، لوله و یا کاتتر وصل میکنند. این نوع لوله گذاری از طریق گردن، سینه یا بازو انجام میشود مخفف Central ve ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

enough warning to be able to avoid something bad ترجمه تحت اللفظی: "هشدار کافی" اما بهتر است به همان صورت "هشدار" ترجمه شود مثال: Fair warning: it’ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A lack of shame, especially about something generally considered unacceptable زمانی که چیزی در جامعه و یا محل کار مورد پذیرش همگان نیست و در آنجا فرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل مشاهده است قابل درک است قابل دیدن و فهم است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Margin of Safety means having a buffer or extra protection in place to ensure that there is a safety net in case things do not go as planned.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سِرُم یا محلول قندی، نمکی که به بیمار تزریق می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

obs در پزشکی: observation به معنی معاینه پزشکی - تحت مراقب بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لوله گذاری کردن برای بیمار به منظور تخلیه مایعات ریوی و یا باز کردن راه هوایی ( اصطلاح پزشکی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

channel energy انرژی صرف کردن we channel enegy to proving others that we are right. ما انرژی خود را صرف ثابت کردن محق بودن خود به دیگران می کنیم. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معادل دیگری که می توان برای این کلمه پیدا کرد: if you say that ideally something should happen, you mean that you would like it to happen, although i ...