ترجمههای Farhood (٥٢)
اسلاتر چنان محکم به توپ ( گلف ) ضربه زد که تا انتهای/اون طرف/ته زمین بازی ( گلف ) رفت/پرت شد
رئیس/مدیر ادعا کرد که هیچ گزینه/چاره ای جز اخراج کارگران ندارد
مشارکت او در این رسوایی، یک لکه ننگ بر شهرت او بود
اون نمی تونست در برابر جذابیت امواج خروشان مقاومت کنه ( جلو خودش بگیره که نره موج سواری! )
عملکرد او آدمای زیادی رو به سمتش میکشونه ( جذبش میشن )
فیلمی که ما می خواهیم ببینیم بعد از این یکی نمایش داده میشه
تو زندگی اکثر افراد زمانی وجود داره که اونا خواهان ایجاد تغییری هستن
دخترها مادر داشتند، ولی پدرشان خوب از آنها مراقبت میکرد
او انرژی لازم برای تا پایان پیش بردن آن پروژه را نداشت
خوشی و سعادت می تواند از چیزی کوچک و کاملا غیر منتظره حاصل بشه اگر تنها ما ذهن مان را برای لذت بردن از این چیزهای کوچک مهیا کرده باشیم
جرائم جنسی درست به همان تعداد زیاد امروزی ش قبلا در گذشته نیز بوده است
درست موقعی که قطار داشت شروع به حرکت میکرد سوار آن شد
داروهای ارزان تر درست همان اندازه در درمان آرتروز موثرند
چقدر خوبه که اینجا نیستی وگرنه سرو صدا اذیتت می کرد
بعضی خاطره ها، قابل پاک شدن هستن; درست مثل بعضی آدما که قابل جایگزین شدنن
درست ( دقیقا ) همان موقع که ما عازم فرودگاه بودیم، مهمان آمد
افسر پلیس باعث شد که مظنون به حرف زدنش ادامه بده در حالی که تماس تلفنی داشت ردیابی میشد
خیلی دیر کرد. متعجم که چه چیزی اونو معطل کرده
بیماری طولانی مدتش اونو از رفتن به ( کلاس ) مدرسه ماهیگیری باز داشت ( مانع حضورش سر آموزش ماهیگیری شد )
هر چه بیشتر اون دختره رو میشناختم، بیشتر ازش خوشم میومد
اون گفت: به خاطر همکاری ( همدستی ) با پلیس، از من انتقام خواهد گرفت
اونا اون رودخونه رو در جستجوی غذا طی کردند ( زیر پا گذاشتن ) .
این همه لباس اضافه جا نمیشه تو این چمدون.
تا زمانی که ما برسیم، اونا همه بوقلمون خوردن!
واسه آماده سازی جهت اون دیدار ( سفر ) ، اون همه خدمتکارا رو به جنب و جوش انداخته بود
اون استاد موجب شد دانشجوها دوباره اون امتحان بدن ( تکرار کنن ) .
همچین رفتاری رو تو کلاس درسم تحمل نمی کنم ( اجازه نمیدم همچنین رفتاری تو کلاس من صورت بگیره ) .
تو ایستگاه مترو کیف اون ( خانم ) رو قاپ زده بودند.
این بالش ها انعطاف زیادی ندارن ( زیاد راحت نیستن )
این کفشا الان واسم تنگه، ولی فکر کنم ( این کفش ) چرم جا باز بکنه
پسرها داشتند فشار میدادند تا اتومبیل کهنه از کار افتاده را هل دهند
یک فرد درستکار هیچ وقت از یک قانون ناعادلانه تبعیت نمیکند
خدمه آمبولانس او را از میان آهن پاره ها بیرون کشیدند
برای اون گروه موسیقی سه برداشت لازم بود تا آهنگ را درست اجرا کنند
شکارچیان با شکار فراوان به خانه بازگشتند
شکایات مشتریان باعث برچیده شدن اون محصول از بازار شد
بیماریستان کشیدن سیگار را در محوطه ساختمانیش ممنوع کرده است
مادامی که چیزی کم نداشته باشید، حسرت آن را نمی خورید
ما نمی خواهیم که برای یک وعده غذایی گران قیمت جیب خودمون خالی کنیم
نانسی که مدتی جدی بود ناگهان شروع به صحبت کرد.