پیشنهادهای فرانک زارع (٣٥)
دریافت کردن
نورپردازی
1. نصب کردن 2. ستون، تیرک
تکیه کردن مثال: - I need somebody to lean on - من نیاز دارم تا به کسی تکیه کنم
- محرک - جذاب
متاثر
سایبان
- بازسازی - تعمیر
در مورد زمین: شیب مثال: - Natural fall of the land - شیب طبیعی زمین
in response to مطابق با
نشکن ( صفت )
پیاده رو
لوازم روشنایی
- قرار گرفته - واقع شده
در آناتومی و ورزش: - چهارسر ران
فضا مثال: electrical room = فضای الکتریکی
- ظاهر ، نما مثال: - the read of the house - ظاهر و نمای ساختمان
چندی بعد مثال: Then he married = چندی بعد او ازدواج کرد
( در مورد زمین ) - بایر - دست نخورده
باغچه
مصالح سخت
ناهمواری
پوست کاغذی
دیوار جانبی
- بطور مطمئن - ایمن - مطمئن
- فُحش - کلمات رکیک
زندگی تازه بخشیدن
جیگر! مثال: - you are my sweetie pie! جیگر منی! ( ;
زبان اصلی
روی سرازیری قرار داشتن
نیم سطح
سایه انداختن
- فرد ضارب - فرد مهاجم
کلنگ زنی ( عبارت breaking ground در واقع به مراسم کلنگ زنی جهت شروع پروژه ساخت و ساز اشاره دارد )
- افتتاحیه در واقع عبارت Ribbon cutting به افتتاح یه مکان جدید اشاره داره ( که منظورش همون بریدن روبان قرمز در زمان افتتاح یک مکان جدید هست )