securely


بطور محفوظ، محکم، مطمئنا، با خاطر جمعی

جمله های نمونه

1. the dog was securely leashed to a tree
سگ را محکم به یک درخت بسته بودند.

2. before leaving the house, securely latch all doors and windows
پیش از ترک خانه درها و پنجره ها را محکم چفت کنید.

3. i haltered the horse securely to the tree
اسب را محکم به درخت بستم.

4. the door is hinged securely to the frame
در محکم به چارچوب لولا شده است.

5. bolt all of the doors securely
همه ی درها را محکم چفت کن.

6. boxes that travel in cargo ships must be securely packed
جعبه هایی که در کشتی های باری حمل می شود باید خوب بسته بندی شود.

7. when a storm is expected, sails are furled securely around the spars
وقتی توفان در راه است،بادبان ها را محکم دور دکل ها می بندند.

8. She chained the wolf securely to the post.
[ترجمه حامد] او گرگ را محکم به صندوق پست زنجیر کرد.
|
[ترجمه گوگل]او گرگ را محکم به تیرک زنجیر کرد
[ترجمه ترگمان]گرگ را محکم به تیر زنجیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Check that the boards are all securely fixed.
[ترجمه حامد] یه نگاه بنداز که همه تابلوها محکم جاگیر شده باشن.
|
[ترجمه گوگل]بررسی کنید که همه تخته ها به طور ایمن ثابت شده باشند
[ترجمه ترگمان]بررسی کنید که تمام تخته ها به طور ایمن ثابت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All firearms should be kept securely locked in a cabinet.
[ترجمه گوگل]تمام سلاح های گرم باید به طور ایمن در یک کابینت قفل شوند
[ترجمه ترگمان]همه سلاح های گرم باید در یک کابینت به طور ایمن قفل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Make sure all the windows are securely fastened before you leave.
[ترجمه حامد] قبل از رفتن مطمئن شو که پنجره ها محکم بسته باشن.
|
[ترجمه گوگل]قبل از خروج مطمئن شوید که تمام پنجره ها محکم بسته شده اند
[ترجمه ترگمان]مطمئن شوید که قبل از رفتن شما پنجره ها محکم بسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Put it in a box and tape it securely.
[ترجمه حامد] بذارش توی یه جعبه و محکم نوارپیچش کن.
|
[ترجمه گوگل]آن را در یک جعبه قرار دهید و آن را محکم بچسبانید
[ترجمه ترگمان]بزارش تو یه جعبه و درش بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She locked the door securely behind her.
[ترجمه حامد] او در را محکم پشت سرش قفل کرد.
|
[ترجمه گوگل]در را محکم پشت سرش قفل کرد
[ترجمه ترگمان]زن در را محکم پشت سرش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Make sure that the rails are securely bolted in place.
[ترجمه حامد] مطمئن شو که ریل محکم تو جاش پیچ شده.
|
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که ریل ها در جای خود محکم شده اند
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که ریل در جای امنی قرار گرفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Customers can now buy products securely over the internet.
[ترجمه حامد] امروزه مشتریان می توانند محصولات را در کمال امنیت از طریق اینترنت خریداری کنند.
|
[ترجمه گوگل]مشتریان اکنون می توانند محصولات را به صورت ایمن از طریق اینترنت خریداری کنند
[ترجمه ترگمان]مشتریان اکنون می توانند محصولات را بطور ایمن از طریق اینترنت بخرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The prisoner is securely locked away.
[ترجمه حامد] اون زندانی، محکم غل و زنجیر شده.
|
[ترجمه گوگل]زندانی به طور امن قفل شده است
[ترجمه ترگمان]زندانی محکم بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• safely; certainly, surely; tightly, firmly (locked, closed, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس