پیشنهادهای ebitaheri (٢٤٦)
اسب تاختن ، سوار بَر اسب تاختن
اسب سَوار ، اسب ران
تاختن ، سوار بَر . . . بودن
سَرسَبزی
گذاشت ، رهایش ، رهاسازی بار گذاری ، بار زمین گذاری
بمب سُرِشی ، بمب هواسرشی بمب سُرخور ، بمب هواسرخور
بیماری شناسی گیاهی
گردآوره ، گردآیه
[ شیمی] سپیدان
دیدارگاه
برنامه افزار
[ساخت وساز و بنایی] نواربندی ، نوارکِشی ، نواره بندی ، نواره کشی راستابندی ، راستاکِشی
[ساخت وساز و بنایی] نواربندی ، نوارکِشی ، نواره بندی ، نواره کشی راستابندی ، راستاکِشی
بالابَری ، بالابُرد بهبود توان افزایی ، کارایی افزایی ، کارکردافزایی
بالابَری ، بالابُرد توان افزایی ، کارایی افزایی ، کارکردافزایی
بالابَری ، بالابُرد توان افزایی ، کارایی افزایی ، کارکردافزایی
[زمین شناسی و جغرافی] ریزش گاه ، آبریزگاه
[زمین شناسی و جغرافی] ریزش گاه ، آبریزگاه
پیگیرانه
فرا ابر نواختر
گذشته آشنایی ، گذشته دیدگی
سیل پرشتاب ، سیلاب پرشتاب
گیاه پروری
[کشاورزی] شاخه خار مانند ، خارشاخه ، شاخه رُست ، شاخه روییده
[کشاورزی] پینه بندی زخم بندی ، زخم پوشی ، زخم پوشانی
[بیماری گیاهی و کشاورزی] سرخشکیدگی
با بازیِ ، با بازیگریِ
آمارکار ، آمارپرداز
[بیماری گیاهی و کشاورزی] لکه سوختگی
[آفت گیاهی و کشاورزی] عَسَلک
سرنشین زیردریایی ، خدمه زیردریایی
[برق و الکترونیک] اندازه گیر گیره ای ، دستگاه اندازه گیری گیره ای
[گیاه شناسی و کشاورزی] روزن ، روزنه
گل آرایه
پوستِ رویی ، پوست رویین ، برون پوست ، پوست بیرونی
یاتاقان توپی
نشیمن گاه
به پاسِ ، به پاس از ، در پاس از ، به پاسداشتِ ، در پاسداشتِ ، در پاسداشت از ، به گرامیداشتِ ، در گرامیداشت از
پرهیز از ، دور از [با معنای پسوندی] - پرهیز مثلا nonviolence به معنای خشونت پرهیز
ساق ، ساقه
سنجش گر اندازه نما ، اندازه سَنج ، نشانگر اندازه ، نشانگر اندازه ای
نشانَک ، شکلک
پدیده ای ، پدیداری ، پیدایشی ، نمودیافته
[دیجیتال و رایانه] پیگرد افزار ، پیگیری افزار ، تعقیب افزار
پیانونوازیِ تند و ضربه ای
سرود داستانی ، سرود داستانی عاشقانه/احساسی آواز داستانی ، آواز داستانی عاشقانه/احساسی
انگار بودن ، انگار که بودن انگار هستن ، انگار که بودن به نظر آمدن
گردش دریایی ، گردش با کشتی ، دریاگردی گردشگری دریایی ، گردشگری با کشتی ، دریاگردشگری گشت و گذار دریایی ، گشت وگذار با کشتی دریاپیمایی
تاب نیاوردن ، تاب وتوان نداشتن ، ایستادگی نکردن ، نَه ایستادن ، وا نه ایستادن تحمل نکردن ، تحمل نداشتن تاب وتحمل نکردن ، صبر و تحمل نکردن
بی تابی کردن ، بی قراری کردن ، بی صبری کردن