ramp up

جمله های نمونه

1. The company announced plans to ramp up production to 10 000 units per month.
[ترجمه گوگل]این شرکت اعلام کرد که قصد دارد تولید خود را به 10000 دستگاه در ماه افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت طرح هایی را برای افزایش تولید تا ۱۰۰۰۰ واحد در ماه اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Announcement of the merger is expected to ramp up share prices over the next few days.
[ترجمه Ayoub] بمنظور بالابردن قیمت های سهم، اعلام ادغام طی چند روز آینده، انتظار می رود.
|
[ترجمه گوگل]انتظار می رود اعلام این ادغام قیمت سهام را در چند روز آینده افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]اعلام این ادغام انتظار می رود قیمت سهام در چند روز آینده افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To ramp up a share price during a takeover bid is unacceptable.
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت سهم در طول پیشنهاد خرید غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت سهام در طول یک مزایده واگذاری غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To stay competitive, they'll have to ramp up product development as well as cutting prices.
[ترجمه گوگل]برای رقابتی ماندن، آنها باید توسعه محصول را افزایش داده و قیمت ها را کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای رقابتی ماندن باید توسعه محصول و نیز کاهش قیمت را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Research on the station will ramp up slower than expected because of smaller crews and limited resources.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در ایستگاه به دلیل خدمه کوچکتر و منابع محدود، کندتر از حد انتظار افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد این ایستگاه کندتر از انتظار می رود به این دلیل که افراد کوچک تر و منابع محدود مورد انتظار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ramp up your video communication with QuickCam Communicate STX's highperformance VGA optics and integrated microphone.
[ترجمه گوگل]با اپتیک VGA با عملکرد بالا و میکروفون یکپارچه QuickCam Communicate STX، ارتباطات ویدیویی خود را تقویت کنید
[ترجمه ترگمان]ارتباط ویدئویی خود را با QuickCam ارتباط برقرار کنید (highperformance VGA STX)و میکروفون یکپارچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Monitor and manage the ramp up of the new assembly lines.
[ترجمه گوگل]نظارت و مدیریت رمپ بالا خطوط مونتاژ جدید
[ترجمه ترگمان]نظارت و مدیریت مسیرهای ورودی خطوط مونتاژ جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The problem is that today, two months ramp up time is not acceptable.
[ترجمه گوگل]مشکل اینجاست که امروز زمان افزایش دو ماهه قابل قبول نیست
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که امروزه، زمان صعود دو ماه قابل قبول نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What's more, the prions ramp up amyloid beta's neurotoxic effects.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پریون ها اثرات عصبی آمیلوئید بتا را افزایش می دهند
[ترجمه ترگمان]چه خبر است، the ramp effects amyloid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using an optical switch, this ramp up time can be reduced to less than a tenth of a picosecond, delivering peak laser power to the plasma on a faster time scale.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک سوئیچ نوری، این زمان افزایش سطح شیب دار را می توان به کمتر از یک دهم پیکو ثانیه کاهش داد و حداکثر توان لیزر را در مقیاس زمانی سریعتر به پلاسما رساند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک سوییچ نوری، این افزایش زمان را می توان به کم تر از یک دهم یک picosecond کاهش داد و قدرت لیزر پیک را به پلاسما در مقیاسی سریع تر انتقال داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hoffmann agrees: "What we need is to rapidly ramp up efforts, and to work in a more strategic, coordinated and smarter way than we have up until now. "
[ترجمه گوگل]هافمن موافق است: "آنچه ما نیاز داریم این است که به سرعت تلاش ها را افزایش دهیم و به شیوه ای استراتژیک تر، هماهنگ تر و هوشمندانه تر از آنچه تاکنون داشته ایم کار کنیم "
[ترجمه ترگمان]هافمن موافقت می کند: \" آنچه که ما نیاز داریم این است که به سرعت تلاش ها را افزایش دهیم، و به شیوه ای دقیق تر، هماهنگ و هوشمندانه عمل کنیم تا به حال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The factory don't have that capacity to ramp up.
[ترجمه گوگل]کارخانه چنین ظرفیتی برای افزایش سرعت ندارد
[ترجمه ترگمان]این کارخانه ظرفیت آن را ندارد که بالا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Marine scientists plan to ramp up efforts on Tuesday to coax a couple of wayward whales out of the Sacramento River and back into the Pacific.
[ترجمه گوگل]دانشمندان علوم دریایی قصد دارند روز سه‌شنبه تلاش‌ها را برای ترغیب چند نهنگ سرگردان از رودخانه ساکرامنتو و بازگشت به اقیانوس آرام افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان دریایی قصد دارند تا تلاش های خود را در روز سه شنبه برای ترغیب دو نهنگ سرکش از رودخانه ساکرامنتو و دوباره به اقیانوس آرام افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The solution, Marquardt decided, was to ramp up degree of proportional precision.
[ترجمه گوگل]مارکوارت تصمیم گرفت راه حل افزایش درجه دقت متناسب بود
[ترجمه ترگمان]Marquardt تصمیم گرفت که این راه حل درجه دقت متناسب را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنعت] افزایش نرخ تولیدبا حفظ کیفیت محصول با هدف ارزیابی تجهیزات و خط تولید تا رسیدن به تولید اسمی تعیین شده.

انگلیسی به انگلیسی

• increase (pertaining to activity or production)

پیشنهاد کاربران

Pentagon ramps up arms sales to compete with China
Pentagon افرایش میده فروش تسلیحاتشو برای رقابت با چین
build up
رشد، تقویت، تسریع، گسترش، پیشرفت
IEA report called for a rapid and vast ramping up of renewable energy investment and capacity, which bring gains in development, wealth and human health.
افزایش قابل توجهی در میزان تولید محصولات یک شرکت است
افزایش دادن
ارتقا دادن
بالا بردن
مرحله ی بارگذاری کمپرسورهای گریز از مرکز در مراحل راه اندازی
ارتقا دادن
افزایش حجم، اندازه یا مقدار چیزی.
( تخصصی اقتصاد / بازاریابی ) : افزایش تولیدات پیش از افزایش تقاضای بازار
https://idioms. thefreedictionary. com/ramp up
https://en. wikipedia. org/wiki/Ramp - up
افزایش ناگهانی/یکباره/آزمایشی

بپرس