پیشنهاد‌های مجتبی م (٣٩٢)

به باد انتقاد گرفتن. . . دست انداختن. . . تحقیر کردن. . .

یخ طرف آب شد

از نظر جنسی باشه میشه "رسیدن به لذت جنسی، رسیدن به ارگاسم"

آقا یک کلمه هست "کوییر". . . کلمه همونه ولی مفهومش رو یاد بگیریم: فردی که میتونه هویت جنسیش و نوع همجنسگراییش بسته به" زمان و مکان وطرف مقابل" تغییر ...

هنگیدن مغز از تعجب

فرایند طولانی، بحث طولانی، بحث کلی. . .

اعلام گرایش جنسی، آشکار سازی گرایش جنسی، اعلام همجنس گرایی/همجنس بازی. . .

تغییر شکل، تغییر ظاهر، تغییر رَویه، حقه بازی، . . .

سرخود کاری کردن. . . بیجا رفتار کردن. . .

بالا آوردن و یافتن چیزی. . . بالا دادن چیزی. . . به دنبالِ ( چیزی ) بودن. . . ( مثلن تو گوشی موبایل صفحه رو هی میدیم بالا تا چیزی اس ام اسی رو پی ...

سور خونه جدید

شاخ اینستاگرام

مخالف جای شیک رو میگن. مثل رستوران زشت، رستوران بیریخت، میخانه بی کلاس، میخانه بی کیفیت، هتل بدقیافه. . .

1. پایان داستان، ته قصه، ته خط. . . 2. رابطه جدی، رابطه با دوام، رابطه غیر قابل شکست ( که تهش منجر به ازدواج میشه مثلا )

bastard asshole

fucking

ریکاوری بعد ورزش، بازیابی انرژی بعد ورزش

اسپانیایی=آدم خیلی تنبل

اسپانیایی=آدم خیلی تنبل

احمق، عوضی، کسخل، اسکل. . .

فرد چاق، قوی هیکل، آدم بی رحم

1. اصالت اسپانیایی، اسپانیایی اصیل ( نشون دادن اصالت اسپانیایی، چون اونا برنج و لوبیا زیاد میخورن )

محض اطلاع. . . جهت تاکید. . . محض اطمینان. . . اتمام حجت. . .

1. موافقت با چیزی 2. مطمئنن؛حتمن 3. انجام دادن کاری که خوشت نمیاد انجامش بدی ( مثلا من تکلیف مدرسه رو انجام دادم با اینکه خوشم نمیاد ازش )

به اسپانیایی معنیه رفیق، داداش، آبجی میده

سخت تلاش کردن

تایید کردن یا قبول کردن توسط دست دادن به همدیگه. مردونه دست دادن.

تایمی از وقتشونو تو زندون سپری کردن

باهم توافق داشتن ( سر چیزی ) شبیه هم بودن ( سر چیزی )

بازسازی، ترمیم

نسپردن

مطالبه کردن چیزی

افراد کلاس بالا، نجیب زاده، آقازاده، طبقه اجتماعی بالا

بی جون، از بین رفته، بیهوش ( بیمارستانی:ضریب هوشی پایین ) .

به نحو احسن خیلی عالی

به نحو احسن خیلی عالی

کاراتو خودت راست و ریس کردی. خودت از پس کارا بر اومدی.

خودت از پس کارات بر بیا. کاراتو راست و ریس کن.

کمک جمعی. کمک مردمی. تامین منابع از طریق مشارکت عمومی.

بعد از اسم اشخاص میاد میشه "مسئله، قضیه". . . مثل Ali thing. . . که میشه مسئله علی. یا میشه "رفتار، منش، خوی. . . یا یدونه "ی" به آخر اسم ها اضافه م ...

پاداش بزرگ انعام درشت

سرخود رفتن

دل و جرات داشتن خایه داشتن

جادو کردن اسپانیایی

صفت عین سنگ محکم و استوار محکم

خیره شدن به کسی با خشم با نگاهِ خیره کسی رو آزار دادن

خیره شدن به کسی با خشم با نگاهِ خیره کسی رو آزار دادن

خیره شدن با نگاهِ خیره آزار دادن

شاخش بشکنه غرورش له بشه

شاخش بشکنه غرورش له بشه