endgame

/ˈendɡem//ˈendɡeɪm/

(شطرنج) مرحله ی آخر (چند بازی آخرکه در آن هر طرف معدودی مهره دارد)، آخر بازی، عملیات نهایی

جمله های نمونه

1. The political endgame is getting closer.
[ترجمه گوگل]پایان بازی سیاسی نزدیک تر می شود
[ترجمه ترگمان]پایان بازی سیاسی نزدیک تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A fevered diplomatic endgame is now under way to find a peaceful solution to the crisis.
[ترجمه گوگل]اکنون یک پایان بازی دیپلماتیک داغ برای یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای بحران در جریان است
[ترجمه ترگمان]یک مسابقه نهایی دیپلماتیک در حال حاضر در حال انجام است تا راه حلی صلح آمیز برای این بحران پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The situation has clarified into an endgame which, judged by traditional material standards, should be level.
[ترجمه گوگل]وضعیت به یک بازی پایانی تبدیل شده است که بر اساس معیارهای سنتی مادی قضاوت می‌شود، باید در سطح یکسان باشد
[ترجمه ترگمان]این وضعیت در بازی نهایی که با استانداردهای سنتی مواد مورد قضاوت قرار گرفت، مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Black must seek his salvation in the endgame.
[ترجمه گوگل]سیاه باید در آخر بازی به دنبال نجات خود باشد
[ترجمه ترگمان]به لک باید در پایان بازی به دنبال رستگاری خود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The endgame began after the exchange of queens.
[ترجمه گوگل]پایان بازی پس از تبادل ملکه ها آغاز شد
[ترجمه ترگمان]حرکت آخر بعد از مبادله ملکه شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Observations of the ring continue to illuminate the endgame of the star.
[ترجمه گوگل]مشاهدات حلقه همچنان پایان بازی ستاره را روشن می کند
[ترجمه ترگمان]مشاهدات حلقه به روشن کردن بازی ستاره ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The best approach is probably a very hard endgame farming area balanced to require at least one defensive skill, but not all of them.
[ترجمه گوگل]بهترین رویکرد احتمالاً یک منطقه کشاورزی بسیار سخت در پایان بازی است که به حداقل یک مهارت دفاعی نیاز دارد، اما نه همه آنها
[ترجمه ترگمان]بهترین رویکرد احتمالا یک بازی نهایی و سخت در زمینه کشاورزی است که به حداقل یک مهارت دفاعی نیاز دارد، اما نه همه آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Endgame is one of the most difficult plays written by Samuel Beckett, the unquestionable leader of the Theatre of the Absurd.
[ترجمه گوگل]پایان بازی یکی از دشوارترین نمایشنامه های ساموئل بکت، رهبر بی چون و چرای تئاتر پوچ است
[ترجمه ترگمان]Endgame یکی از دشوارترین نمایشنامه های نوشته شده توسط سامویل بکت، رهبر بی چون و چرای تئاتر پوچ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Agame consists of opening game, and endgame stages.
[ترجمه گوگل]Agame از مراحل بازی افتتاحیه و مراحل پایانی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]بازی شطرنج شامل بازی افتتاحیه و پایان بازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To get the policy incentives right, the endgame needs to be specified.
[ترجمه گوگل]برای درست کردن مشوق های سیاست، باید پایان بازی مشخص شود
[ترجمه ترگمان]برای درست کردن مشوق های سیاست، بازی نهایی باید مشخص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Having an endgame – in chess or foreign policy – is no guarantee of success.
[ترجمه گوگل]داشتن یک بازی آخر - در شطرنج یا سیاست خارجی - تضمینی برای موفقیت نیست
[ترجمه ترگمان]بازی نهایی - در شطرنج یا سیاست خارجی - تضمینی برای موفقیت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Endgame Jewelcrafting is not about though, it's all about the gems!
[ترجمه گوگل]Endgame Jewelcrafting در مورد جواهرات نیست، بلکه همه چیز در مورد جواهرات است!
[ترجمه ترگمان]با این حال، Endgame Jewelcrafting در این باره نیست، همه چیز در مورد جواهرات است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You mean Sloane and Elena's endgame?
[ترجمه گوگل]منظورت آخر بازی اسلون و النا هست؟
[ترجمه ترگمان]منظورت بازی \"سل ون\" و \"Elena\" - ه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. White will then always be able to win with the resultant king and pawn against king endgame.
[ترجمه گوگل]سپس سفید همیشه می‌تواند با پادشاه حاصله پیروز شود و در مقابل بازی پایانی شاه پیاده شود
[ترجمه ترگمان]پس از آن سفید همیشه می تواند با پادشاه حاصل پیروز شود و در پایان بازی با شاه بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• final stage in a chess match when most game pieces have been removed from the board; final action or stage of any event

پیشنهاد کاربران

پایان بازی
کیش ومات
1. پایان داستان، ته قصه، ته خط. . .
2. رابطه جدی، رابطه با دوام، رابطه غیر قابل شکست ( که تهش منجر به ازدواج میشه مثلا )
بازی مرگ و زندگی
واژه "Endgame" یک اصطلاح گرفته شده از شطرنج هست که بازیکن تعداد حرکات معدودی برای انجام دادن داره و شانس بردش کم هست. 😃 این واژه در حال حاضر به صورت "پایان بازی" و "پایان کار" ترجمه میشه که میتونیم عبارت "تهِ خط" رو معادل فارسیش در نظر بگیریم. 🖤
پایان کار

بپرس