پیشنهادهای مجتبی م (٣٩٢)
چه گندی میخاد بالا بیاد
تو باغ نیستی
تو باغ نبودن
اینطور میگفتم بخودم. . . اینجوری میگفتم
محیط ( مربوط به محله ای یا کوچه ای )
یجا میشه: "مدت زیادی تو مکانی یا محله ای یا محیطی بودن" ( منظور اینه که اون بچه محلا اونو میشناسن )
بازبینی یا مرور اتفاقات، بررسی کردن اتفاقات
بگا دادن
شاید" رودر رو کردن" هم معنی بده
با سکس رابطه ای کامل شود. با سکس ازدواجی کامل شود.
یهو ول کرد
پی چیزی گشتن. یا پی کسی گشتن
پی تو میگشتم، دنبالت میومدم تا پیدات کنم. . .
غیر قابل درکه. غیر قابل حسه. بی احساس. بی روح.
عقلمو از دست بدم و از کوره در برم. رو نِرو طرف رفتن و عصیانیش کردن. عقل رو از دست دادن و کار نکردن مغز.
عقلتو از دست دادی و از کوره در رفتی. رو نِرو طرف رفتن و عصیانیش کردن. عقل رو از دست دادن و کار نکردن مغز.
غیره، باقی چیزها، امثالهم . . . هم معنی میده
It's call - out time! 35 dollars! زمانش رسیده که با صدای بلند اعلام کنم، آقا حراجه 35 دلار. فریاد زدن برای جلب توجه، با صدای بلند داد زدن، فراخوان ...
کسب و کارآفریقایی آمریکایی ( طوریکه حداقل مالکیت کسب و کاری شامل 50 درصد آفریقایی آمریکایی - سیاهپوست امریکایی - باشه )
کرکره ات رو میکشم پایین
تعطیل کردن چیزی کاری، خاتمه دادن به چیزی یا کاری
وقتی کسی کاری را به نحو احسنش انجام بده. ( مثلا طرف تو فروش چیزی رکورد میزنه یا خوب میفروشه میگه امروز به نحو احسن انجامش دادم یا کشتمش ) با توانایی ...
تو بین سیاه پوستا میشه "داداش" اگه سفید پوست داداشه سیاهپوسه صمیمی داشته باشه هم میگه بهش که میشه"داداش سیاهپوست" اگه سفید پوست دوست صمیمیش نباشه میش ...
مورد تایید، آدم درستش،
با شکست موانع از جایی عبور کردن. You gonna get smashed out there تو با شکست دادنش از اونجا بیرون میای.
پایه ی کار کسی بودن، به کسی تکیه کردن، همراهی کردن با کسی، یاری کردن کسی تو کاری.
اسباب بازی رنگی چراغ دار ( ال ای دی دار )
به چند نفر خطاب کردن. . مثل شما مامان ها، شما بابا ها، شما پسرها، شما دانش آموزان. . .
مقدار زیاد پول ( دلار )
چه خبر؟
کون دادنت. . . تو کونت گذاشتن. . . کونتو کردن. . . یجا هم میتونه اینطور معنی بده"دیگه باید خودتو بکنی چون کسی نمونده که بکنیش"
بده بیاد ( دستو )
یه معنیش میشه: صحبت کردن با کسی برای دادن آگاهی خاصی.
خبر دادن
بعضی جاها: خبر دادن، درمیون گذاشتن. تلنگر. ترکوندن، نمایش یا اجرایی رو ترکوندن. بزن بریم. بازدید، لایک گرفتن، دیده شدن، کلیک شده، . . .
پیشنهاد
تلاش بیشتر کردن در کاری تا به نتیجه مطلوب رسیدن.
بزن قدش
از دست افتاد
تکیه کردن، همراهی کردن. . .
خر شدن احمق بازی
1. یچیزی که مورد تاییده، جواب مثبت، آره 2. چیزی که بعنوان صفت "صحیح، درست" یا "عالی، شگفت انگیز، خوشحالی، رضایتمندی" توصیف بشه. 3. تو حالت تعجبی مثل ...
got it get it get that for you. . . و غیره جاهایی میشه واسه کسی کاری انجام دادان، پرداخت کردن، حساب کردن،
غلغله، آشوب قاط زدن
پول، پول دادن، پول پخش کردن، پول قرض دادن. . .
یه حالت رضایتمندی هستش از جایی که هست و کاری هم نمیکنه مثلا تو کاباره نشسته کاری نمیکنه ولی دید میزنه و خوشحاله. که میشه: "کاری نمیکنم نشستم و دید می ...
دهن گاله رو ببند
بلرزون کردن
جابجایی رو انجام دادن، پاس کردن پول
تو انگلیسی میشه>>>> جذاب، سکسی، تو نسخه آمریکایی>>> پاره پوره شده، دهن آسفالت شده یا میشه>>> برای فراهم ساختن چیزی، برای راست و ریس کردن چیزی، برا ج ...