gentry

/ˈdʒentri//ˈdʒentri/

معنی: تربیت، اصالت، مردمان محترم و با تربیت
معانی دیگر: طبقه ی بالای اجتماع، نجیب زادگان، اشراف، (انگلیس - طبقه ی زمینداران کلان که مقامشان از اشراف پایین تر بود) ارباب زاده، طبقه ی ویژه ای از مردم، (مهجور) امتیاز اشرافی، مقام والا، ادب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: people who come from families of high social standing.
مشابه: society

- She'd grown up among the gentry and felt perfectly comfortable in the posh country club.
[ترجمه گوگل] او در میان نجیب‌زاده‌ها بزرگ شده بود و در کلوپ شیک کانتری احساس راحتی می‌کرد
[ترجمه ترگمان] او در میان نجیب زادگان بزرگ شده بود و در باشگاه ورزشی خیلی راحت احساس راحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in England, members of the upper middle class just below the nobility.

جمله های نمونه

1. landed gentry
اشراف زمین دار

2. all the gentry of england supported him
همه ی اشراف انگلیس طرفدار او بودند.

3. the newspaper gentry
قشر روزنامه نویسان

4. the moneyed power of the gentry
توان پولی نجبا،قدرت مالی نجبا

5. he was greeted by the local gentry
محترمین محلی به او خوشامد گفتند.

6. the war took the lives of the pride of english gentry
جنگ گل های سرسبد خانواده های اشرافی انگلیس را به کشتن داد.

7. The so - called golden - collar gentry are essentially nothing but brain - workers with high income.
[ترجمه گوگل]نجبای به اصطلاح یقه طلایی اساساً چیزی جز کارگران مغزی با درآمد بالا نیستند
[ترجمه ترگمان]نجیب - که به اصطلاح golden نامیده می شوند در اصل چیزی جز کارگران مغز با درآمد بالا نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hutton was no tourist from the sheltered gentry.
[ترجمه گوگل]هاتون هیچ توریستی از اقوام پناه گرفته نبود
[ترجمه ترگمان]Hutton یک توریست از طبقه مرفه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were old gentry, tolerated because they were permanently in decline and had fallen prey to drink and idleness.
[ترجمه گوگل]آن‌ها نجیب‌زاده‌ای پیر بودند و تحمل می‌شدند زیرا دائماً در حال زوال بودند و طعمه نوشیدن و بیکاری شده بودند
[ترجمه ترگمان]آنان نجیب و نجیب بودند، چون همیشه در حال افول بودند و دست خوش تنبلی و تنبلی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Other local gentry families were less fortunate in overcoming the crisis produced by some of their members.
[ترجمه گوگل]سایر خانواده های نجیب زاده محلی در غلبه بر بحرانی که توسط برخی از اعضای خود ایجاد شده بود، کمتر خوش شانس بودند
[ترجمه ترگمان]خانواده های متوسط دیگر نیز در غلبه بر بحران تولید شده توسط برخی از اعضای خود، از اقبال کمتری برخوردار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The landed gentry planted for their grandchildren avenues of hardwood that they themselves would never see.
[ترجمه گوگل]نجیب‌زاده‌ها برای نوه‌هایشان خیابان‌هایی از چوب سخت کاشته‌اند که خودشان هرگز نخواهند دید
[ترجمه ترگمان]نجیب زادگان landed برای their از چوب سخت کار گذاشته بودند که خود هرگز آن را نمی دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gentry still owed Mr Tilly $000, a fact he failed to mention when he was arrested.
[ترجمه گوگل]جنتری هنوز 000 دلار به آقای تیلی بدهکار بود، واقعیتی که او هنگام دستگیری به آن اشاره نکرد
[ترجمه ترگمان]gentry هنوز به آقای Tilly بدهکار بود، یک حقیقت که وقتی دستگیر شد نتوانست ذکری به میان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gentry was stopped May 2 199 for weaving and failed a roadside sobriety test.
[ترجمه گوگل]جنتری در 2 می 199 به دلیل بافندگی متوقف شد و در آزمون هوشیاری کنار جاده مردود شد
[ترجمه ترگمان]gentry در ۲ ماه مه ۱۹۹ مورد برای weaving متوقف شد و یک تست sobriety در کنار جاده بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Several more substantial gentry houses can still be found in the rural parts of Dronfield's large parish.
[ترجمه گوگل]هنوز هم می توان چندین خانه نجیب زاده مهم دیگر را در بخش های روستایی محله بزرگ درونفیلد یافت
[ترجمه ترگمان]چندین خانه بزرگ دیگر نیز در بخش های روستایی بخش بزرگی از Dronfield یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was an everyday occurrence for the gentry to bed maidservants.
[ترجمه گوگل]این یک اتفاق روزمره برای نجیب زاده ها بود که خدمتکاران را در رختخواب می گذاشتند
[ترجمه ترگمان]این یک حادثه روزمره برای افراد طبقه متوسط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Better be the head of the yeomanry than the tail of the gentry.
[ترجمه گوگل]بهتر است سر یومانری باشد تا دم اعیان
[ترجمه ترگمان]از the هم بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تربیت (اسم)
manner, steerage, cultivation, civility, nurture, upbringing, pedagogy, gentry, gentrice, pedagogics

اصالت (اسم)
originality, gentility, gentry, gentrice

مردمان محترم و با تربیت (اسم)
gentry

انگلیسی به انگلیسی

• people of good birth and breeding; aristocracy
the gentry are people of high social status; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : gentrify
✅️ اسم ( noun ) : gentrification / gentry
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
زمین دار انگلیسی
افراد کلاس بالا، نجیب زاده، آقازاده، طبقه اجتماعی بالا

آدم با تربیت

بپرس