پیشنهاد‌های بهادر اسلامی (٣٣٨)

بازدید
١٠٣
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

حداکثر من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

به صورت منظم پیش رفتن ( برنامه یا کار ) من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انصافاً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

هرچند کم من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

خلوت من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

Patent =copyright حق کپی رایت یا حق کپی رایت گرفتن من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پس زدن - را ندادن - اجتناب کردن من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تقدم It takes precedence of the others بر دیگران مقدم است من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یک پلتفرم فریلنسری جهانی برای اینکه کارفرما و کار جویان باهم در ارتباط باشن . چیزی که از سرچ تو نت بدست آوردم این بود من رو توی اینستا دنبال کنیدبا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آنالوگ مثال : Analogue watch or clock ساعت عقربه ای مقابل اون : دیجیتال مثال : Digital calculator من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

to be used to help to pay for something کمک کردن به ( پرداخت چیزی ) The money raised will go toward rebuilding the children’s hospital. افزایش بود ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

منعطف these pants are so elastic من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

To be in agreement with موافق بودن با چیزی have interest in علاقه داشتن به I don't think my mother would be down with that فکر نمی کنم مادرم با ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

معادلش میشه put your neck out ریسک کردن I have put my neck out enough for your idea . به اندازه ی کافی روی ایده ی شما ریسک کردم . من رو توی اینس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

آدم بزرگا this adventure is for grown - ups only . این کار ( ماجراجویی ) فقط برای آدم بزرگاست . من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

too difficult to understand I tried to take in what he was saying about nuclear fusion, but most of it went over my head سعی کردم بفهمم چی داره دربا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بهتر میشم we say that phrase when we don't want saying that we are not well or there have been times when we have felt better من رو توی اینستا دن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به چیزی رسیدن یا دست پیدا کردن Researchers believe that they are onto something big محققان معتقدند که به چیز بزرگی دست پیدا کرده اند . من رو توی ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to injure someone or something, or to hurt آسیب زدن یا صدمه زدن . She really did a number on her old boyfriend اون واقعا به دوست پسر قدیمیش صدمه زد . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ختم شدن as in The town agreed to put in a sewer but would not go all the way with widening the street اگرچه که شهروندان با زهکشی فاضلاب مشکلی ندارند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to be something that someone likes very much چیزی که ما عاشقش مییشم . مثلاً you literally rock my world من واقعا عاشقتم . من رو توی اینستا دنبال کن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

غیر ممکن - غیر قابل قبول If you say that something is out of the question, you are emphasizing that it is completely impossible or unacceptable. م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

very interested in مثال : Super into food = Very interested in food من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

a magician or learned person یک جادوگر یا یک فرد دانا What comfort it is to know I will have the protection of a mage in the Magician Guild خیالم را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

متوقف کردن چیزی - to prevent something from continuing or happening مثال : The government is determined to put a stop to the demonstrations. دولت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

کامل - با تمام توان مثال : We made an all - out effort to get the project finished on time ما تمام توانمون رو گذاشتیم تا پروژه رو سروقت به پایان بر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

wait out someone or something صبر کردن یا منتظر موندن ( برای به پایان رسیدن یه چیزی یا دور شدن یه کسی ) to stay where you are until something ends, ...

پیشنهاد
١٩

علاقمند به خرید چیزی interested in buying something Thanks for the offer, but I’m not in the market for another car at the moment. ممنونم بابت پیش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

از بین چیزی رد شدن - از میان چیزی رد شدن synonym penetrate من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به خاطر آوردن چیزی - یهو به یاد چیزی افتادن - همین الان به یاد اوردن چیزی مثال : The meeting is next Tuesday, which, come to think of it, is also ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور چیزی یا کسی رو حلقه زدن یا گرفتن To encircle and move around someone or something مثال : Cold water swirled around my ankles as I stood fishing ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسیب دیده - خسارت دیده ( از جنگ یا نزاع ) synonym torn مثال : Smoke Swirled around the people as they fled the war - stricken village دود اطراف مرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

یه جای کار می لنگه - یه مشکلی هست - یه چیزی جور در نمی آد used for saying that something is wrong or something bad is happening مثال : It’s not like ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به تصویر کشیدن - توضیح دادن ( به طور خاص ) Describe ( someone or something ) in a particular way مثال : the president painted a grim picture of li ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

not as good as people think or expect something or someone to be مثال : Honestly, the movie isn't what it's cracked up to be. Maybe I'm just not the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

gregorian calendar تقویم میلادی من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

take opportunity or chance شانس خود رو امتحان کردن من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

when a person, who is married or in a committed monogamous relationship, has sex or an intimate relationship with a person other than their partner ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

to make a decision or take positive action in your life به خود اومدن Blake has really got it together since I last saw him - he has started a new j ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

to be having a successful or lucky period روی دور شانس بودن Nina won five games in a row and it was obvious she was on a roll نینا پنج دور پشت سر هم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فهمیده مثال He's very suave and sophisticated اون خیلی فهمیده و خوش برخورده . میتونید به کانال اینستاگرام من سر بزنید برای یادگیری لغات دیگه همرا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نظرم خسته کننده میشه برای مخاطب خوندن این همه معنی با هم . گفتم یه چند تا مثال بزنم شاید بهتر جا بیوفته تو ذهن 😉 ۱ . to remove something, especi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

معنی : عمل کردن - انجام دادن ( کارهایی که قبلا حرفشون رو زدیم ، کار های دشوار و ناخوشایند ) تلفظ : گُ ثِرو ویث سامثینگ مثال : He'd threatened to ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

از نوع شروع کردن . مثال : It was so difficult to lost her but you should turn the page . از دست دادنش خیلی سخت بود ولی تو باید از نو شروع کنی . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تحسین شدن ( برای انجام دادن کاری ) مثال : she got no credit for solving the problem . هیچ تقدیری ازش واسه حل کردن مشکل نشد . میتونید به کانال م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

کج کردن یا خم کردن ( به طوری که یک طرف از طرف دیگه بالاتر یا پایین تر باشه ) مثال : she tilted the mirror and began to comb her hair آینه رو خم کر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

متوقف شدن مثال : If something goes wrong during the launch sequence the system will automatically abort در حین مراحل پرتاب اگر مشکلی پیش بیاد، سیس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

چطور پیش رفت مثال : ? how did your vacation go تعطیلاتت چطور پیش رفت یا چطور بود ؟ ممنوم میشم اگه به کانال اینستای من سر بزنید . میتونید لغات جد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

قطع شدن یا از کار افتادن ( برق یا ماشین ) مثال : . the lights went off in several villages because of the storm برق های چند روستا بخاطر طوفان قط ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

a journey on a large ship for pleasure, during which you visit several places سفر تفریحی ( با کشتی ) مثال : . They're going on a cruise around the ...