منو
بهادر اسلامی

بهادر اسلامی

عضو از ٢ سال پیش
امتیاز کل
١٩,٦٤٦
لایک
٢,٠٣٧
لایک
دیس‌لایک
٣٦٢
دیس‌لایک
رتبه کل
١٧٤
رتبه کل
درباره‌ی من:

.What's meant to be, it will be

دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١٩,٦٤٦
امتیاز
رتبه در دیکشنری
١٧٤
لایک
لایک
٢,٠٣٧
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٦٢

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
امتیاز
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

پیشنهادهای برتر

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٢٣

پس زدن - را ندادن - اجتناب کردن من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٢٤

take opportunity or chance شانس خود رو امتحان کردن من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون languageyar@

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٢٣

کج کردن یا خم کردن ( به طوری که یک طرف از طرف دیگه بالاتر یا پایین تر باشه ) مثال : she tilted the mirror and began to comb her hair آینه رو خم کر ...

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٢٣

to start talking about the subject to be discussed رفتن سر اصل مطلب . idiom مثال : . if the introductions are over , I'd like to get down to busi ...

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٢٢

Something that is very bad خیلی بد یا افتضاح Adj یک کتاب خیلی بد یا افتضاح : A Lousy book @لَنگویچ

ترجمه‌های برتر

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He often takes a nap after lunch.
دیدگاه
١٤

اغلب بعد ناهار یه چرتی میزنه . @لَنگویچ

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He just needs to calm down a wee bit.
دیدگاه
٥

فقط لازمه که یخورده آروم باشه یا خونسردی خودش رو حفظ کنه. @لَنگویچ

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The owners were worried when the restaurant was nearly empty at seven o'clock in the evening.
دیدگاه
٣

صاحب رستوان ها نگران بودن وقتی که ساعت ۷ شب هیچ مشتری نداشتن یا رستوران تقریبا خلوت بود . @لَنگویچ

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The teachers here are tops.
دیدگاه
٤

معلم های اینجا از بهترین ها هستن . @لَنگویچ

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She decided to take that new job.
دیدگاه
٠

تصمیم گرفت شغل جدید رو قبول کنه . @لَنگویچ

سوال‌های برتر

پاسخی موجود نیست.

پاسخ‌های برتر

پاسخی موجود نیست.