پیشنهادهای یاور منصوری (٤٤)
برو بیارش
becoming drunk مست شدن - مست بودن she got on the booze مست بود
تبعیض نژادی
با کسی سرسنگین شدن
having joint'' means someone used smack or drug, now we can say this guy had a joint''
example: he hasn't had booze in ages example: she was like the last time she got on the booze
If I lend some money from someone, I'm a debtor or I'm his/her debtor
مترادف= pertain
space vessel = spacecraft
چروک crusty sheets پارچه های چروک
بصورت صفت به معنای مقدم یا ارجع هم میباشد. مقدم بر حایگزینی. مقدم بر جای کسی را گرفتن مثال: some persons are more alternative than others to represen ...
valiant
نئشه. چت. what do you expect from the one who is pinned half a day از کسی که نصف روز رو چته چه انتظاری داری؟
رنگ سبز آبی
انتقاد شدید
a rude utterance or a rude expression that may upset someone
Palatable
سگهای ردیاب مثلا سگهای مرده یاب. زنده یاب. مواد یاب
ا ذیت شدن . ناراحت شدن مورد نکوهش قرار گرفتن
to go feral= شدیده عصبانی شدن. وحشیانه به هم ریختن و قاط زدن
در لغت مشابه God's sake یا heaven's sake است. بخاطر خدا christ sake هم میشه بخاطر مسیح. ولی برگردون فارسیش تقریبا خدا به دادمون برسه میشه و یا همون ب ...
بی احتیاط = incautious = reckless = unwary = careless
طاقت داشتن. مثال: I'm tough I can handle it
در محاوره استرالیا: to stick around = abide= stay
narcotic=smack کلمه smack رو در محاوره برای مواد زیاد استفاده میکنن.
بازداشت کردن what'd they pinch you for? برای چی بازداشتت کردن؟
یعنی از بودجه تعیین شده فراتر رفتیم. we are still two days behind and 60. 000 dollars over budgetما هنوز دو روزه که عقبیم و ۶۰. ۰۰۰ دلار هم از بودجه ...
piss بصورت صفت در محاوره به معنای بد افتضاح بیهوده هم می اید. It's a piss poor effort It's a piss excuse
جان نثار
بلبشو
درست مثل این میمونه که عجله دارین every time I speak with you it feels like you are in a rush
در اسلنگ و محاوره بصورت rep بکار میرود و با for اکثرا کاربرد دارد. مثال؛ he has got a rep for maximum persistent underwater or beneath the water
lock down در استرالیا و انگلیس به این معنی است: یهویی ریختن و قل وقم کردن/ بازرسی یهویی. بخصوص در محیط زندان و یا موقعیت های مشابه که مامورهای زندان ...
off you go
در عامیانه انتقاد کردن با کلمه bag هم بکار میرود. don't even bag again
دودل
بازیچه دست کسی شدن. دست انداختن it appears he is being manipulated
به نظر میرسه که
دستور دادن. هر چی گفتن و همان شدن. ?you still think you can call the shots هنوز فکر میکنی هر چی بگی همونه؟ هنوز فکر میکنی میتونی دستور بدی؟
to go ballistic=عصبانی شدن
کیف بردن. سرمست بودن. احساس خیلی خوب داشتن. حال کردن I got a real buzz out of passing this course حس خوبی داشتم از گزروندن این دوره. با خودم حالکردم ...
piss off= fuck off = get lost= گم شو
to piss someone off= to grieve somone= to sadden someone مثال: she really pisses me off او مرا واقعا ناراحت میکنند عصبی میکند
در شرف وقوع