piss off


(خودمانی - زننده) 1- دلخور کردن، عصبانی کردن 2- رفتن، گور خود را گم کردن

انگلیسی به انگلیسی

• go away, leave, depart; annoy, make angry (slang)

پیشنهاد کاربران

از چیزی یا کسی عصبانی شدن. . .
pissed of = angry at someone or something.
pissoff در ترکی یعنی سیکتر و در فارسی گورت رو گم کن
گمشو
گورتو گم کن
برو پی کارت
گه نخور
عصبانی کردن، از کوره به در کردن، کفری کردن
your confidence is pissing me off
اعتماد به نفست داره منو کفری میکنه
حال بهم خوردن نمیشه؟
I am pissed off
اعصابم خورده.
رو مخی
گمشو
به جای piss off میتونید از fuck off هم استفاده کنید
piss off= fuck off
برو گمشو
You really pissing me off : واقعا داری اعصابمو خورد میکنی
He really must have pissed someone off : او واقعاً باید کسی را عصبانی کرده باشد ( که تا این حد ازش عصبانی هستند )
برو درتو بذار
پدر کسی رو در آوردن . ( معمولا تو آهنگ ها به این شکل استفاده میشه )
عصبانی کردن، دلخور کردن
همون معنی fuck off رو میده که به معنی گم شو ، گورتو گم کن هست .
شاشیدن ب کسی ، کسی رو عصبی کردن، بهم ریختن کسی
piss off=fuck off=bugger off=sod off=get lost:گمشو، برو گمشو، گورت را گم کن.
piss off= fuck off = get lost= گم شو
to piss someone off= to grieve somone= to sadden someone
مثال: she really pisses me off او مرا واقعا ناراحت میکنند عصبی میکند
گمشو
گور تو گم کن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس