منو
یاور منصوری

یاور منصوری

عضو از ٤ سال پیش
امتیاز کل
٤,٢٥٦
لایک
٤٤٦
لایک
دیس‌لایک
١٠٢
دیس‌لایک
رتبه کل
٧٤٨
رتبه کل

دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٤,٢٥٦
امتیاز
رتبه در دیکشنری
٧٤٧
لایک
لایک
٤٤٦
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٠٢

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
امتیاز
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

پیشنهادهای برتر

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٥٨

در شرف وقوع

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٣٧

to piss someone off= to grieve somone= to sadden someone مثال: she really pisses me off او مرا واقعا ناراحت میکنند عصبی میکند

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٢٩

piss off= fuck off = get lost= گم شو

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٢٥

کیف بردن. سرمست بودن. احساس خیلی خوب داشتن. حال کردن I got a real buzz out of passing this course حس خوبی داشتم از گزروندن این دوره. با خودم حالکردم ...

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٢٦

to go ballistic=عصبانی شدن

ترجمه‌های برتر

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He was remanded to the custody of federal agents.
دیدگاه
٠

او تحت حفاظت مامورین فدرال بازداشت شد. remand یعنی بازداشتی که در انتظار حکم باشد که موقتا یا در زندان یا در بازداشگاه تحت حفاظت باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The couple bust up after an argument.
دیدگاه
٠

زوج بعد از جر و بحث از هم جدا شدند

سوال‌های برتر

پاسخی موجود نیست.

پاسخ‌های برتر

پاسخی موجود نیست.