پاسخ‌های Sm (٨٩٢)

پاسخ شما: «پس چون ماه‏‌هاىِ حرام سپرى شد، مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بن‏شینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند، راه برایشان گشاده گردانید، زیرا خدا آمرزنده مهربان است.»«ایه ۵ سوره توبه»

ازین رو، بدین سبب،بدین جهت ،،برای این، معنی این واژه در آبادیس هم هست

تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

درود اگر اشتباه نکنم سناباد باید باشد

در عربی به چم ربوده عقل است

اتقانی درست  است به چم  استواری  و  محکمی

ویژه خداوند است که صاحب و دارای جمله ی بهره های نیکی و زیبایی است،که خود نیز تقسیم کننده و بخشنده است.

جمع قلم  است که همان نی و کلک و خامه است،ومعانی دیگر برگرفته از ظاهر قلم است و کاری که از قلم برمی‌آید 

به دیده مهر نگرستن است در کار و کیای کسی

پاد افره ،بیشتر به چم جزای    بدکاری است تا نیکی

عربی شده موزیک به چم خنیا باید باشد

نمودن انچه که با عقل  سازگار است 

 جمع مبداء به چم سرچشمه ها و  ریشه و آغاز هر چیزی

برگزیده،گزیده نیکوی از هر چیزی

درود ،ویژه سازی،دربستگی،

بی ادب،فرومایه،نابخرد،نافرهخته،

درود  آن   شخصیت  رند است

فکر کنم منظور جهان هستی است

نا +جوان،مرد+آنه »»نه تنها مرکب از دو واژه است ، نیمی هم پسوند و پیشوند است

جمع مکسر عاقل (انسان)برابر جمع مکسر غیر عاقل (غیر انسان)است

میگیرند،بدست میاورند

شفا =بهبودی»شیفت واژه ای غیر عربی(انگلیسی) =پاس و  نوبت»در عربی واژه شیفه با تلفظی متفاوت=دیده بان 

خیر آرایه تشخیص نیست  چون ۱-یکی از معانی   کشتن  خاموش کردن است ۲_ فعل انسان از غیر انسان سر نزده ،،یا نسبت نداده ایم ،

گذاردن به چم نهادن و قرار دادن وگزاردن به چم به جا آوردن و ادا کردن است مانند نمازگزاردن

خویش را دیدند سیمرغ تمام بود خود سیمرغ سی مرغ مدام تمام و مدام در حروف« ام »قافیه هستند و سیمرغ و سی مرغ جناس تام است

مفهوم ،تفهیم،افهام،فهیم،مفاهیم،تفاهم،فهام، فهامت،

بیشتر به چم طلب کردن است،ایجاب میکند=می طلبد

خردمندان،صاحبان اندیشه

از ریشه نکف است و به هر روی که باشد  ساده‌ترین برداشت از این واژه« نه گفتن» است

یغر باید باشد به چم  کلفت و هنگفت و ...

از فرد به چم یگانه و تنها،تفرید =تنها ماندن،بر کنار ماندن خود خواسته  از هر کسی و چیزی، 

رونده و سپارنده راه،رهسپار

همبستگی،بوی ،رنگ، بهار و بنفشه» کنایه،سر در گریبان فرو بردن»اندیشیدن،» رنگ و بو ،مجاز از تازگی و زیبایی،» تشبیه معشوق به نوبهار،عاشق به بنفشه،و شاید بتوان گفت عشق به نوبهار، تضاد،رنگ و بو،

یکای«  واحد» اندازه گیری در دیرگاهان بوده

در کل ،از علن به چم آشکار   کردن است،ولی مانای اگاهی و  آگاهانیدن هم از این واژه برداشتی  درست است،

جناس ناقص افزایشی

تفاوت از این آشکارتر که ،ملال به چم بیزاری و  بیزار بودن  ، مصدر است و معنی مصدری میدهد ،ولی ملول    به چم آزرده و بیزار  صفت است،

 گزینه سوم باید  باشد   البته با این ریخت  ،کوزه بودش آب می‌نامد بدست آب را چون یافت خود کوزه شکست

ورزشگاه امارات ،شور بختانه دیشب هم  در همین ورزشگاه باخت

اضافه استعاری است