پیشنهاد‌های آرمین مظاهری (١٦٤)

بازدید
٧٤
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧٨

depend on دو معنی دارد: 1 - وابسته بودن ( متکی بودن ) 2 - اطمینان کردن به ( معادل با rely on )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤٦

ست کامل لباس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١٣

can't help=can't avoid مثال: I can't help crying whenever I see that movie من نمیتونم جلوی گریه خودم رو بگیرم، هر وقت آن فیلم را میبینم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩٤

stock در آشپزی شامل آب گوشت، ماهی، سبزیجات و . . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨٣

سفر تحقیقاتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧٤

قطعه ای از متن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦٣

پرواز اتصال دهنده ( تعویض هواپیما و ادامه مسیر )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧٤

رسیدن ( به مکانی مشخص )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣١

گزینه مطلوب ( در مکالمه ) Your best bet بهترین گزینه برای شما

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

پرهیجان enjoyable ( در هنگام توصیف مراسم و کارناوال و . . . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢٣

بزرگ ( اندازه، حجم، وزن و . . . )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٩

مسئول راهنمایی مسافران در هتل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٦

قرار بود که

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١٨

به صورت گروهی و با یک اتومبیل ( به محل کار یا مدرسه و . . . ) رفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٨

نوبت شماست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١٥

اهمیت دادن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٣

محل دفن زباله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٥

به طور تصادفی ملاقات کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٠

صندوق عقب اتومبیل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٤

1 - به نتیجه ای رسیدن 2 - تامین کردن ( پول )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

مظنون ( اسم )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٨

اعتصاب کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

رسیدن ( اتوبوس، قطار و . . . )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

پیاده روی طولانی ( کوه، جنگل و . . . )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

دردسر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨١

به پایان رساندن یک تجربه یا دوره ناخوشایند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

not have a clue نداشتن نظر پیرامون یک موضوع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

فوق العاده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

زمان استراحت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

رسیدن به سن خاص My son's just turned 18

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

کار ( فعالیت های مختلف )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

اگر وسایل نقلیه مانند اتومبیل، وانت و . . . از کار بیوفتند از صفت broken down یعنی "خراب " استفاده می شود برای سایر وسایل برقی مانند رادیو، تلویزیون ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

گنجه ای از لباس های به روز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

دستاورد داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

ختم شدن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

کم کردن یا حذف فاصله بین دو چیز [فعل]

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

log در اینجا به معنی کنده درخت ( تنه درخت ) مثل کنده یک درخت خوابیدن کنایه از "خیلی خوب خوابیدن" است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

مسابقه دو و میدانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

در معرض نمایش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

بسیار جذاب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

اینطور به نظرم میاد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦١

با برنامه ( با نقشه قبلی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

بازداشتگاه ( مخصوص مجازات های کوتاه مدت )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

ورزش هیجان انگیز و پرخطر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦١

ظاهر کردن عکس از فیلم دوربین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦١

آیا می تونی بیای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦١

شبیه سازی شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

میز پذیرش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

اتوبوس مسافرتی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

فر کردن مو