تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به معنای تعریف و تمجید و با حرف اضافه on نیز بکار میرود everyone complimented kitty on her new outfit

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جزء دسته دارویی معروف به Z Drugs فقط برای درمان بیخوابی ( insomnia ) تایید شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معروف به شکنج کمربندی برآمدگی ای در عمق مغز در بالای جسم پینه ای که جزئی از دستگاه لیمبیک است که در احساسات نقش دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چه بهتر اتفاقا بهتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

. . . فقط به خاطر این که. . . dont give up just because it is difficult تسلیم نشو فقط به خاطر این که کار سختیه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افسردگی، ناراحتی زیاد he couldnt hide from the black dog نتونست از شر افسردگی خودش رو نجات بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

jump through hoops از هفت خان رستم عبور کردن/کار سختی را به پایان رساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

رابطه ای که در آن دوطرف هر از گاهی با یکدیگر سکس میکنند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. باکرگی دختری را گرفتن / پرده دختری را زدن 2. گل چیدن/ گل کندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرنوشت/ آینده/ طالع I think she made her fortune in the modling . industry به نظرم اون آیندشو ( سرنوشتشو ) بارفتن توی صنعت مدلینگ ساخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

. it is the deed that counts , not the thought این اعمال هستند که محاسبه میشوند نه افکار. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واکنش هسته ای بر هم کنش هسته ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

کاربردش مثلا در 1. آدم منحرف و حیله گر و دغل باز 2. جاده پرپیچ و خم و غیر مستقیم 3. راه و روش نادرست و پر از حیله و مکر متضاد honest / frank / t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

سینه و پستان زن / boobs / tits !!you have nice rack سینه های قشنگی داری!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مایع منی / آب کمر / مایع مردانه حاوی اسپرم the condom is full of spunk کاندوم پر از آب منی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. بزودی / اندکی بعد the trial will begin shortly محاکمه بزودی آغاز خواهد شد ۲. مدت زمان کوتاهی shortly after midnight اندکی بعد از نیمه شب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

he wrote the textbook in collaboration with his brother. او کتاب را با همکاری ( با کمک ) برادرش نوشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱. قطع کردن چیزی ( مثل درخت ) ۲. کشتن ۳. کم کردن یا حذف کامل یک ماده غذایی ( مثل حذف نمک از رژیم غذایی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هم در معنای صفت بکار میرود و هم در معنای قید بی پروا ، شجاع/ شجاعانه بی ملاحظه و بی احتیاط و بی مسئولیت/ بی ملاحظگی و غیر محتاطاتانه و غیر مسئولانه i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

?will you help me tie up this parcel کمکم میکنی تا این بسته را ببندم ( بسته بندی کنم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

it is typical of him to keep everybody waiting منتظر گذاشتن بقیه کار همیشگیشه!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

if justin doesnt wear a hat, he gets sunstroke آفتاب زدگی/گرما زدگی /

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

since then=from then on از اون موقع ( زمانی در گذشته ) تا الان from now on از الان به بعد by then تا اون موقع ( زمانی در آینده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

همین الان ، درحال حاضر ، تازه Sam cant surf well , he is only learning to do it سم نمیتونه خوب موج سواری کنه، اون تازه ( در حال حاضر ) داره یاد میگیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

we hope to hear from you at your convenience هر موقع که حاضر بودی هر موقع که آمادگیش رو داشتی هر زمانی که خودت خواستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

we might go to the beach depending on the weather ما ممکن است به ساحل برویم البته بسته به اینکه هوا چطور باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تحقیر / توهین / بی احترامی disrespect

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱. زاییدن / تولید مثل کردن / زاد و ولد کردن ۲. تولید کردن / بوجود آوردن ۳. نژاد /گونه / قسم / صنف / طبقه ۴. به جفت گیری در آوردن / جفت گیری انتخابی ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

!you dont know this how ignorant you are این رو هم نمیدونی! چقد خنگی ( نادان ) تو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

to make or produce especially with difficulty 1. به پیش رفتن/ رو به جلو حرکت کردن 2. جعل کردن 3. آهنگری کردن/ شکل دادن به آهن و فلزات 4. به سختی چیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

he is always butter of the class in math او در ریاضی همیشه شاگرد آخر کلاس است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. کشیدن بر روی سطحی/حرکت جاروبی 2. ضربه زدن به چیزی take a swipe at sth 3. کارت کشیدن swipe card ( اسم ) 》 کارت الکترونیکی مثل credit card و ID card

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

let's shake on it بیا توافق کنیم/بیا قول بدیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

i have lost count حسابش از دستم در رفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

i was faking it همش الکلی بود داشتم وانمود میکردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1. شرط 2. شرط بستن/ قمار کردن lay a bet 3. گزینه و انتخاب مناسب the central market would be a good bet if you want to buy a cheap cellphone فروشگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

haggle over price با حرف اضافه over چانه زدن بر سر قیمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

?what do you have in mind . nothing in particular چی توی ذهنته ( نظرت چیه ) ؟ چیز خاصی مد نظرم نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مزرعه زیر کشت ذرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تغییر لباس یا لباس عوض کردن l changed into a pair of jeans as soon as l got home به محض اینکه خونه رسیدم لباسامو عوض کردم و جین پوشیدم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

it was a very scary situation. I was scared to death تا سر حد مرگ/خیلی زیاد/به شدت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

1. چه مدت زمانی 2. چقدر طویل ( سوال در مورد طول چیزی ) ?how long is that carpet طول این فرش چقدر است؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مستقر شدن/ساکن شدن they settled in sydney

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

وقتی بصورت خالی و خارج از جمله بکار بره یعنی عالی بود / فوق العاده بود / معرکه بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

برای شروع. . . /اول از همه. . . مترادف to begin with firstly for starter متضاد eventually finally

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تاریخ و زمانبندی امتحان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

A careful blend of fine products will result in delicious food. غذای خوشمزه ترکیب دقیقی ( سنجیده ) است از فرآورده های خوب

١