labile

/ˈleɪbɪl//ˈleɪbɪl/

معنی: نا پایدار
معانی دیگر: ناپایا، غیرثابت، متغیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lability (n.)
(1) تعریف: subject to or ready for change; adaptable.

(2) تعریف: unstable, as chemical elements or compounds.
مشابه: unstable

جمله های نمونه

1. labile chemical compounds
ترکیبات شیمیایی ناپایدار

2. They have suggested possible clinical connection with labile behavior in schizophrenia and disordered motor activity in Parkinsonian patients.
[ترجمه س ن] آنها پیشهاد امکان ارتباط بالینی بین رفتار ناپایدار در اسکیزوفرنیا و اختلال مهارت حرکتی در بیماران پارکینسون را داده اند
|
[ترجمه گوگل]آنها ارتباط بالینی احتمالی را با رفتار ناپایدار در اسکیزوفرنی و اختلال در فعالیت حرکتی در بیماران پارکینسونی پیشنهاد کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]آن ها ارتباط بالینی احتمالی با رفتار labile در شیزوفرنی و فعالیت موتور نامنظم در بیماران parkinsonian را پیشنهاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Both immediate and short-term memories are pretty labile and easily disturbed by such things as a concussion.
[ترجمه گوگل]هم خاطرات فوری و هم خاطرات کوتاه مدت بسیار ناپایدار هستند و به راحتی توسط چیزهایی مانند ضربه مغزی مختل می شوند
[ترجمه ترگمان]هر دوی این خاطرات فوری و کوتاه مدت به راحتی از بین می روند و به راحتی تحت تاثیر چنین چیزهایی به ضربه مغزی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As hydrogen bonds are thermally labile a rise in T reduces the number of bonds and causes eventual phase separation.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پیوندهای هیدروژنی از نظر حرارتی ناپایدار هستند، افزایش T تعداد پیوندها را کاهش می دهد و باعث جدایی نهایی فاز می شود
[ترجمه ترگمان]همان طور که پیوندهای هیدروژنی از لحاظ حرارتی افزایش دارند، افزایش T تعداد پیوندها را کاهش داده و منجر به جدایی فازی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such physical entanglements are usually labile.
[ترجمه گوگل]چنین درهم تنیدگی های فیزیکی معمولاً ناپایدار هستند
[ترجمه ترگمان]این entanglements فیزیکی معمولا labile هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Avian influenza virus are highly labile, because of antigenic drift and antigenic shift.
[ترجمه گوگل]ویروس آنفلوانزای پرندگان به دلیل رانش آنتی ژنی و تغییر آنتی ژنی بسیار حساس است
[ترجمه ترگمان]آنفلوآنزای مرغی آنفولانزای مرغی به دلیل رانش زمین و تغییر antigenic بسیار خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For compounds with potentially labile metabolites, the stability of analyte in matrix from dosed subjects (or species) should be confirmed.
[ترجمه گوگل]برای ترکیبات با متابولیت‌های بالقوه ناپایدار، پایداری آنالیت در ماتریکس از افراد (یا گونه‌ها) باید تأیید شود
[ترجمه ترگمان]برای ترکیبات با متابولیت های بالقوه labile، پایداری of در ماتریس از موضوعات dosed (یا گونه ها)باید تایید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By using sequential fumigation-incubation method, the soil labile carbon in a secondary Quercus variabilis forest and a Pinus taeda plantation in hilly area of South Jiangsu, China was investigated.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش بخور-انکوباسیون متوالی، کربن ناپایدار خاک در یک جنگل ثانویه Quercus variabilis و یک مزرعه Pinus taeda در منطقه تپه‌ای جنوب جیانگسو، چین مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش fumigation - incubation، خاک labile در یک جنگل secondary variabilis و یک مزرعه pinus taeda در منطقه تپه ای از Jiangsu جنوبی، مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A new memory is initially labile and sensitive to disruption by a variety of interfering events or agents.
[ترجمه گوگل]یک حافظه جدید در ابتدا ناپایدار و حساس به اختلال توسط انواع رویدادها یا عوامل مداخله گر است
[ترجمه ترگمان]یک حافظه جدید در ابتدا labile و حساس به اخلال در انواع رویدادها و یا عوامل اختلال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Have proved to protect from degradation labile molecules such as vitamins or enzymes.
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که از مولکول های حساس به تخریب مانند ویتامین ها یا آنزیم ها محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها ثابت کرده اند که از تخریب مولکول های labile مانند ویتامین ها و آنزیم محافظت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We can take an otherwise labile accine and embed it in a solid glass formulation.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم یک اکسین حساس را بگیریم و آن را در یک فرمول شیشه جامد قرار دهیم
[ترجمه ترگمان]می توانیم آن را در یک فرمول solid قرار دهیم و آن را در یک فرمولاسیون محکم شیشه ای تعبیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Labile cells follow the cell cycle from one mitosis to the next.
[ترجمه گوگل]سلول های حساس چرخه سلولی را از یک میتوز به میتوز بعدی دنبال می کنند
[ترجمه ترگمان]سلول های labile از چرخه سلولی از یک mitosis به بعدی تبعیت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Effects of vegetation and fertilization on black soil labile organic carbon and carbon management index(ICM) were studied in a long-term fertilization experiment.
[ترجمه گوگل]اثرات پوشش گیاهی و لقاح بر کربن آلی حساس خاک سیاه و شاخص مدیریت کربن (ICM) در یک آزمایش کوددهی طولانی مدت مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثرات پوشش گیاهی و بارور سازی بر روی خاک سیاه، شاخص مدیریت کربن و کربن آلی (ICM)در یک آزمایش لقاح طولانی مدت مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Effects of different tillage systems on labile organic matter and carbon management index in purple paddy soil of long term experiment site(since 1990) were studied.
[ترجمه گوگل]تأثیر سیستم‌های مختلف خاک‌ورزی بر مواد آلی حساس و شاخص مدیریت کربن در خاک برنج ارغوانی منطقه آزمایش طولانی‌مدت (از سال 1990) مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثرات سیستم های کشت مختلف بر روی ماده آلی labile و شاخص مدیریت کربن در خاک paddy بنفش از سایت آزمایش بلند مدت (از ۱۹۹۰)مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا پایدار (صفت)
fugacious, changeable, astable, unstable, labile, ramshackle, evanescent, transitory, astatic, transient, mutable, impermanent, vacillatory

تخصصی

[مهندسی گاز] ناپایدار، تغییرپذیر، نوسان دار
[خاک شناسی] متحرک

انگلیسی به انگلیسی

• changeable, unstable; able to change its state (chemistry)

پیشنهاد کاربران

Labile cell=سلول تجدید شونده
ناپایدار
این اصطلاح برای سلول هایی که سیکل میتوزی شان به طور دائم فعال است بکار می رود
ناپایدار
تغییر پذیر
Enzymes are labile and deteriorate during handling and transport
متغیر، غیر ثابت ، داراى نوسان

بپرس